هدف از این نوشتار بررسی آخرین پژوهش دکتر کنت کاتزمن، پژوهشگر کنگره آمریکا درباره وضعیت اپوزیسیون ایران در سال ۲۰۱۴ میلادی می باشد. مردم ایران، بویژه اپوزیسیون مستقل! و میهن دوست، بشرطی که در صحنه سیاسی ایران وجود داشته باشد! وظیفه دارند از پشت پرده های زد و بند ها و معاملات سیاسی در باره ایران آگاه شوند و توجه داشته باشند که چگونه بیگانگان برای استقرار و استمرار منافع سیاسی و اقتصادی خود به گروه سازی و شخصیت سازی در میان ملت های ناآگاه دست می زنند. متاًسفانه این نهاد های قدرتمند در صحنه سیاسی جهان در برابر واکنش های مردمی با ناهنجاری های فرهنگی و تاریخی چون مردم ایران، همواره در پیش برد سیاست های ستمگرانه و سود جویانه کشور های متبوع خود در سرزمین ما پیروز بوده اند.
بخش پژوهش های کنگره آمریکا (CRS) در سال ۱۹۱۴، میلادی برپا شد و اکنون یک قرن از قدمت آن می گذرد. ظاهراً (CRS)برای کمیته های گوناگون و اعضای سنا و مجلس نمایندگان آمریکا، گزارش های سیاسی و حقوقی مستقل و بدون جبهه گیری های سیاسی فراهم می کند. یک قرن است که گزارش های (CRS)یکی از منابع مهم و با ارزش نزد سیاستمداران آمریکایی شناخته شده اند. (CRS)نهادی برایتجزیه و تحلیل معتبر، محرمانه، عینی و بی طرف شناخته شده است.
دکتر کنت کاتزمن، پژوهشگر بخش تحقیقات کنگره آمریکا (CRS) است، وی کارشناس امور خاورمیانه می باشد.کاتزمن در ماه ژوئن ۲۰۱۴، گزارشی در هفتاد و شش صفحه در باره ایران، برای (CRS)فراهم کرد که در بخش کوتاهی از این گزارش به بررسی اجمالی آخرین وضعیت گروه های اپوزیسیون ایران پرداخته است.
کاتزمن، با استفاده از ابزار و ترفند های کارشناسان اطلاعاتی و جنگ های روانی، با بیان بخشی از واقعیت ! های موجود در رابطه با اپوزیسیون ایران، قصد دارد با بستر سازی مناسب، اهداف عالیه و منافع قدرت های وابسته به آن را در رابطه با ایران، به توده ناآگاه مردم تزریق نماید.
کنت کاتزمن، امسال در گزارشی؛ اپوزیسیون ایران را به یازده مجموعه و چند زیر مجموعه ، تقسیم بندی نموده است. کاتزمن از: جنبش سبز- گروه های دانشجویی- جبهه مشارکت ایران اسلامی- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی- مجمع روحانیون مبارز- اتحادیه های کارگری- مخالفان برجسته- سلطنت طلبان- گروه های چپ -مخالفان مسلح سنی- گروه های ایرانی- آمریکایی مقیم آمریکا، نام می برد.
کاتزمن با زیرکی بخش بزرگی از بدنه حکومت اسلامی را که به دلایل روشن و شناخته شده در تضاد و رقابت با برخی از سیاست های سردمداران رژیم حاکم سخن می گویند را بجای اپوزیسیون راستین ایران نشانده است.کاتزمن، اکثریت خاموش! و زیر ستم مردم ایران را که در چارچوب هیچیک از این مجموعه ها نمی گنجند، به حساب نمی آورد. همان اشتباهی که آمریکا و غرب در دوران پیش از انقلاب اسلامی در سال پنجاه و هفت انجام دادند.
به نظر می رسد این بررسی و برداشت آمریکایی! در فقدان یک آلترناتیو دموکراتیک دلخواه اکثریت خاموش مردم ایران انجام می شود. در سال پنجاه و هفت، همه مخالفین شاه، پیرو آیت الله خمینی نبودند، همین گونه جریان سازی و شخصیت سازی باعث شد تا بیشتر مخالفین شاه از جمله گروه های فعال و مسلح چپگرا نیز برای کسب سهم خود در انقلاب بطور موقت در صف یاران آیت الله خمینی ، یک مرجع تقلید شیعه قرار بگیرند.
اگر نگاهی ژرف به جنبش سبز بیاندازیم بخش مهمی از طرفداران این جنبش در درون و برون کشور هرگز به اصلاحات در حکومت اسلامی ، میرحسین موسوی؛ نخست وزیر امام! و مهدی کروبی، رئیس مجلس امام!اعتقادی نداشته اند. هدف این مردم از همیاری با جنبش سبز فراهم آوردن شرایط تغییر و در نهایت سقوط حکومت اسلامی می باشد.
می بینیم که دکتر کاتزمن کار خود را راحت کرده و تحت تاًثیر اطلاعات نادرست لابی های جمهوری اسلامی که ریشه در حکومت اسلامی دارند و در دو دهه گذشته آمریکا و کشور های غربی به آنان پر و بال و هویت اپوزیسیون اهدا کرده اند قرار می گیرد و در نسخه خود، داروی درمان بیماری ایران را مرهمی! به نام میر حسین موسوی تجویز می کند. این لابی های رژیم اسلامی که نقش اپوزیسیون حکومت را بازی می کنند به یاری آمریکا و کشور های غربی صحنه رسانه های فارسی زبان آمریکا و اروپا را به اشغال خود در آورده و از راه این رسانه ها؛ به مغزشویی، شخصیت سازی و مطرح کردن اشخاصی می پردازند که در سه دهه پیش در آزمایش ایران دوستی و مردم سالاری بار ها مردود شده اند.
اینگونه تحلیل ها و ارزیابی های کم بها و گاه بی ارزش و مغرضانه که از سوی پژوهشگران ظاهراً مستقل انجام می شود و بصورت گزارش های مستند و پژوهشی در اختیار صاحبان قدرت های جهانی قرار می گیرد، بی شک در تعیین سرنوشت مردمی چون ایرانیان که گرفتار تشتت آراء می باشند مؤثر خواهد بود، و سرانجامی تاًسف بار همچون انقلاب اسلامی در سال پنجاه و هفت ببار خواهد آورد.
در پی همین گزارش است که دولت آمریکا چند هفته پیش تصمیم گرفت با هزینه سالانه پنج میلیون دلار، اینترنت بی خطر در دسترس طرفداران میر حسین موسوی! قرار دهد، تا پل ارتباطی سازمان های اطلاعاتی خود را با درون ایران برقرار سازد.
این بودجه در اختیار شرکت آمریکایی؛ آبراکس (Abraxas)یک شرکت خدمات امنیتی اینترنت قرار گرفت. بنیانگذار این شرکت در سال ۱۹۹۵، لانس کوترل (Lance Cottrell) است، او دارای مدرک دکترای فیزیک فضایی است.
لانس کوترل در سال ۱۹۹۹، یک برنامه کامپیوتری برای ناشناس ماندن در اینترنت ساخت که از سوی دولت آمریکا به عوامل و طرفداران غرب در کوسوو عرضه شد، این برنامه خدمات شایانی به آمریکاییان در دوران جنگ کوسوو انجام داد.
نظرات کنت کاتزمن در باره مجموعه یازده گانه اپوزیسیون ایران بشرح زیر می باشد:
۱- جنبش سبز، راه سبز
کنت کاتزمن می نویسد: همه جناح ها و شخصیت های زیر می توانند به درجات مختلف بخشی از جنبش سبز یا به عنوان منتقدان نظام سیاسی ایران بشمار روند. کاتزمن، رهبران جنبش سبز را میر حسین موسوی- محمد خاتمی- مهدی کروبی و سایر اصلاح طلبان می داند.
کاتزمن می گوید: رهبرافتخاری جنبش سبز، میر حسین موسوی، یک غیر روحانی است و حدود هفتاد سال دارد، و یکی از شاگردان آیت الله خمینی است، او به عنوان وزیر امورخارجه (۱۹۸۰)، و سپس نخست وزیر(۱۹۸۱-۱۹۸۹)، خدمت کرده است. موفقیت موسوی در تنظیم برنامه سهمیه بندی دولت هنگام جنگ با عراق بود. موسوی توانسته بود در طول جنگ با عراق از میزان تحریم ها علیه ایران بکاهد. اما موسوی اغلب با خامنه ای که در آن زمان رئیس جمهور بود درگیری داشت.
موسوی مدافع کنترل دولت بر اقتصاد و پشتیبان آزادی های سیاسی و اجتماعی و کاهش انزوای بین المللی ایران است. او معتقد است دخالت دولت در اقتصاد به نفع کارگران و طبقات پایین تر است.
کاتزمن، از زهرا رهنورد، همسر میر حسین موسوی به عنوان فعال برجسته جنبش سبز نام می برد.
کاتزمن، در باره مهدی کروبی نامزد ناکام انتخابات ریاست جمهوری،می نویسد: او در بازداشت بود در اوایل ۲۰۱۴، میلادی به وی اجازه داده شدبه خانه اش باز گردد، اگر چه هنوز هم تحت کنترل ماموران رژیم اسلامی است، کروبی دو بار رئیس مجلس بود. اما موسوی همچنان در بازداشت باقی مانده است.
کاتزمن، در باره محمد خاتمی می نویسد: محمد خاتمی رئیس جمهور پیشین بر روی بستر اصلاح طلبی انتخاب شد و در مارس ۱۹۹۷ با شصت و نه در صد آراء و در ژوئن ۲۰۰۱ با هفتاد و هفت در صد آراء مجددا برموجی از احساسات مردمی که خواهان کاهش محدودیت های اجتماعی و سیاسی بودند سوار و انتخاب شد. اما رای دهندگان به او در نهایت دلسرد شدند.
۲- گروه های دانشجویی
گروه های متشکل از جوانان تحصیل کرده، شهر نشین وغرب گرا که ستون فقرات جنبش سبز را تشکیل می دهند. آنها برای به دست آوردن پشتیبانی نسل قدیمی ، کارگران، روحانیون، روستا نشینان و اقشار دیگر تلاش کرده اند و باموفقیت نسبی روبرو بوده اند.
دفتر تحکیم وحدت گروه دانشجویی است که رهبری شورش ۱۹۹۹، را بر دوش داشت اما بعدها از سوی پیروان وفادار به رژیم کنترل می شود.
کنفدراسیون دانشجویان ایرانی(CIS)، معتقد به جایگزینی رژیم با سیستمی به روش آمریکا و اقتصاد بازار آزاد است. بنیانگذار این سازمان امیر عباس فخرآور در واشینگتن می باشد و ارژنگ داودی دیگر بنیانگذار این سازمان در ایران در بند و محکوم به زندان ابد است.
۳- جبهه مشارکت ایران اسلامی
گروهی نزدیک به اصلاح طلبان؛ مهم ترین و سازمان یافته ترین گروه است، اما فضای سیاسی را بسود جنبش سبز به دلیل دفاع آشکار از سرنگونی رژیم از دست داده است. رهبران این گروه شامل؛ برادر خاتمی، محمد رضا خاتمی (نماینده پر سر و صدای مجلس (۲۰۰۴-۲۰۰۰) و محسن میردامادی، پشتیبان میر حسین موسوی در انتخابات ژوئن۲۰۰۹ می باشند.
چند تن از رهبران جبهه مشارکت پس از انتخابات بازداشت و محاکمه شدند. این سازمان در سپتامبر ۲۰۱۰ توسط رژیم ایران غیر قانونی اعلام شد.
۴- سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی (MIR)
عمدتا از چهره های چپگرای حامی کنترل دولت بر اقتصاد تشکیل شده است. این گروه خواستار کثرت گرایی بیشتر سیاسی و کاستن فشار ها در رابطه با مسائل اجتماعی می باشد. بهزاد نبوی وزیر صنایع، که در سال ۲۰۰۹، میلادی از موسوی در انتخابات حمایت کرد از آن زمان تاکنون زندانی می باشد. این سازمان نیز همزمان با جبهه مشارکت که در بالا نام برده شد، غیر قانونی اعلام گردید.
۵- مجمع روحانیون مبارز
نام آن بسیار شبیه به سازمانی است که در بالا نامبرده شد، اما به لحاظ سیاسی بسیار متفاوت است. این سازمان در سال۱۹۸۸، تشکیل شد. این سازمان توسط اصلاح طلبان غیر تندرو،روحانیون، کارمندان و مقاماتی چون؛ محمد خاتمی، علی اکبر محتشمی، وزیر پیشین کشور و علی اصغر موسوی خوئینی ها، دادستان کل سابق اداره می شود.
۶- اتحادیه های کارگری
جنبش های کارگری سال های بسیاری است که از سرکوب دائمی رنج می برند، این گروه در شورش های ۲۰۰۹ ،نقشی نداشت ولی شمار بسیاری از کارگران آشکارا از تغییر رژیم پشتیبانی می کنند و رژیم را به چالش می کشند، ولی نگران بهم ریختن اوضاع و از دست دادن در آمد وحقوق خود می باشند.
برخی تظاهرات کارگری در روز جهانی کار در اول ماه می در سال ۲۰۱۰ در تهران برگزار شد و حرکات کوچک ضربتی از کامیونداران و برخی کارگران کارخانه های صنعتی سر زد. مسئول سندیکای رانندگان اتوبوسرانی، منصور اصانلو از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۱ در زندان بسر برده است.
۷- مخالفین برجسته
کاتزمن می نویسد: دیگر رهبران عمده مخالفین؛ برخی در ایران و برخی دیگر در تبعید ( از جمله در ایالات متحده آمریکا ) رژیم را سال ها پیش ازاینکه جنبش سبز شکل گیرد به چالش کشیده اند. این گروه در حال حاضردر بر گیرنده چهره های مهم اپوزیسیون می باشد.
اکبر گنجی روزنامه نگار، در اعتراض بهسرکوب های رژیم و قتل روشنفکران ناراضی پس از اعتصاب غذا وتحمل شش سال زندان در هجدهم مارس ۲۰۰۶، آزاد شد.
عبدالکریم سروش، در حال حاضر در تبعید، نظریه حکومت مذهبی را به چالش کشیده است.
محسن سازگارا، عضو سابق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در ایالات متحده بسر می برد، ولی نقش او در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به احتمال زیاد اورا در چشم مخالفین بی اعتبار کرده است.
عطاء الله مهاجرانی وزیر فرهنگ سابق، محسن کدیور وفاطمه حقیقت جو که در ایالات متحده بسر می برند از دیگر چهره های مخالفین می باشند .
برخی از مخالفین شناخته شده زندانی از سال ۲۰۱۰ عبارتند از ؛ فیلمسازجعفر پناهی، عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و وبلاگ نویس مشهور حسین درخشان، که محکوم به بیست سال زندان شده است. نسرین ستوده وکیل حقوق بشر که در سپتامبر ۲۰۱۳ آزاد شد.
ابراهیم یزدی، هشتاد ساله رهبر نهضت آزادی ایراندر آوریل ۲۰۱۱ پس از استعفاء ازاین سمت از زندان آزاد شد.
شیرین عبادی، برنده جایزه صلح نوبل(۲۰۰۳) وکیل فعال حقوق بشر یکی از چهره های بزرگ مخالفین است، او اغلب وکیل مدافع مشتریانی بوده است که تحت آزار و اذیت و یا تحت تعقیب رژیم قرار گرفته بودند، ولی عبادی از ترس بازداشت ایران را به مقصد اروپا ترک کرده است . در دسامبر ۲۰۰۹، رژیم جایزه نوبل او را مصادره کرده است.
۸- سلطنت طلبان
کاتزمن در باره سلطنت طلبان که رهبر آنان رضا پهلوی می باشد و در چند سال گذشته کوشیده است که خود را فارغ از دغدغه تاج و تخت نشان دهد، تعارف را کنار گذاشته و این گروه را با نام واقعی آن؛ سلطنت طلبان خطاب می کند.
کاتزمن می نویسد:
برخی از ایرانیان در خارج از ایران، از جمله در ایالات متحده آمریکا، می خواهند رژیم اسلامی را با سلطنت مشروطه به رهبری رضا پهلوی، پسر شاه سابق عوض کنند. او یک خلبان جنگی آموزش دیده آمریکا است ، حدود شصت سال دارد، او در اعلامیه ای رژیم را به دلیل سرکوب های مردم پس از انتخابات سال ۲۰۰۹، محکوم کرد و از دولت های جهان خواست ارتباط خود را با رژیم تهران قطع کنند. او پیام های خود را از طریق ایستگاه های رادیو- تلویزیونی تبعیدیان ایرانی در کالیفرنیا ارسال می کند.
پهلوی همواره از حمایت ویژه نسل قدیمی ایران برخوردار است، اما بنا به گزارش ها او به گسترش اهداف خود با این ادعا که پشتیبان دموکراسی است و نه باز سازی سلطنت، تلاش می کند. از ماه مارس۲۰۱۱، او به طور فزاینده ای به همکاری با جوانان در “شورای ملی ایران” (NCI)روی آورد. او و بیش از سی گروه مخالف به طور رسمی یک کنفرانس در پاریس در آوریل۲۰۱۳ بر پا کردند و با نوشتن پیش نویس مجموعه ای از اصول دموکراتیک برای یک حکومت جمهوری در ایران پس از جمهوری اسلامی شورایی تاسیس کردند. با این حال، چند گروه که تاکنون این شورا (NCI) را ترک کرده اند، تصریح می کنند که پهلوی، به دنبال کنترل مفرط تصمیم گیری های خود در شورا می باشد، این گروه ها دست به تشکیل یک گروه رقیب به نام “کنگره ملی ایران.” زدند.
کاتزمن طرفداران سلطنت را نسل قدیمی! خطاب می کند و پسر شاه سابق را مردی شصت ساله می داند که از راه ایستگاه های رادیو تلویزیونی تبعیدیان در لوس آنجلس پیام های خود را به درون ایران می فرستد. لازم به توضیح است که رضا پهلوی پنجاه و چهار سال دارد.
کاتزمن می گوید : رضا پهلوی به گسترش اهداف خود با این ادعا! که پشتیبان دموکراسی است و نه باز سازی سلطنت، تلاش می کند. سپس به جریان ناکام ماندن وی در جریان برپایی شورای ملی ایران اشاره می کند و می گوید با این حال، گروه هایی که تاکنون شورا (NCI) را ترک کرده اند، تصریح می کنند که پهلوی، به دنبال کنترل مفرط ! تصمیم گیری های خود در شورا می باشد.کاتزمن با تحلیل خود از قشر سلطنت طلب « نسل قدیمی» و رهبر آن، خط بطلان بر این گروه می کشد و رضا پهلوی را خلاف آنچه او می کوشد از خود نشان دهد یک دیکتاتور معرفی می کند. او چند سطر بالاتر گفته بود؛ رضا پهلوی با این ادعا! که پشتیبان دموکراسی است… کاتزمن روی واژه ادعا!تاًکید می کند.
۹- گروه های چپ
کاتزمن در باره مجموعه چپ می نویسد: بسیاری از مخالفین که پیرو ایدئولوژی چپ می باشند خواهان برقراری یک جمهوری دموکراتیک هستند، شناخته شده ترین آنان سازمان مجاهدین خلق می باشد که در پایان این گزارش مورد بحث قرار خواهد گرفت. کاتزمن مجاهدین را در مجموعه چپ قرار می دهد و در گزارش خود به هیچ گروه چپ دیگری اشاره نمی کند.
کاتزمن در پایان گزارش خود همانگونه که وعده داده بود در دو صفحه اشاره ای به تاریخچه سازمان مجاهدین از آغاز تا امروز می کند و می گوید: این گروه سکولار( پیرو جدایی نهاد های حکومت از دین ) و چپگرا است.
کاتزمن اشاره به یک گزارش آمریکا در باره سازمان مجاهدین خلق در دوران حکومت شاه در ایران می کند و می نویسد: این گروه از مخلوط ایدئولوژی های گوناگون از جمله؛ مارکسیست، فمینیست و اسلامی شکل گرفته است، هر چند که این سازمان چهره مارکسیست از خود نشان نداده است.کاتزمن می نوسید: دولت آمریکا در سال های میان (۱۹۹۰- ۱۹۸۰) ارتباطی با این گروه نداشته است.
کاتزمن می گوید: این گروه پس از انتخاب سید محمد خاتمی رئیس جمهور اصلاح طلب در اکتبر ۱۹۹۷ میلادی از سوی خزانه داری آمریکا در فهرست سازمان های تروریستی خارجی قرار گرفته و دفاترش در آمریکا بسته شده است. کاتزمن اشاره به کشته شدن هفت وابسته نظامی آمریکا بدست اعضای این گروه در دوران حکومت شاه میان سال های (۱۹۷۶-۱۹۷۳) می کند.
کاتزمن با اشاره به اتحاد این سازمان با صدام حسین رئیس جمهور سرنگون شده عراق، همکاری این سازمان در حل ماجرای پایگاه اشرف را عنوان می کند و چگونگی بیرون آمدن نام این سازمان از فهرست تروریستی برخی از کشور های اروپایی، کانادا و در نهایت آمریکا را شرح می دهد. با این حال هنوز کشور فرانسه که مرکز اقامت و ستاد رهبران این سازمان می باشد با بیرون آمدن نام این گروه از فهرست گروه های تروریستی مخالفت کرده است.
کاتزمن می گوید: در بیست و هشتم سپتامبر ۲۰۱۲ میلادی، پس از بیرون آمدن نام سازمان مجاهدین از لیست گروه های تروریستی خارجی دولت آمریکا، مسئولین دولت آمریکا در یک جلسه خبری گفته اند: ما سازمان مجاهدین خلق ایران را یک جنبش اپوزیسیون پایدار و دموکراتیک نمی بینیم… این ها جزئی از تصویر ما از آینده ایران نمی باشند.
۱۰- مخالفین مسلح سنی:
کاتزمن مخالفین سنی مذهب رژیم اسلامی را به سه گروه بخش بندی می کند و می نویسد:
الف- جندالله
جندالله از مسلمانان سنی مذهب در منطقه بلوچستان هم مرز با پاکستان تشکیل شده است. این منطقه مسکن اقلیّت بلوچ و به مراتب از دیگر نقاط ایران کمتر توسعه یافته است.این گروه به دلیل حمله و کشتار غیر نظامیان در تاریخ چهارم نوامبر ۲۰۱۰، از سوی دولت آمریکا در فهرست سازمان های تروریستی خارجی جای گرفته است.
ب- گروه های مسلح کرد:
– حزب حیات آزاد (PJAK)
یک گروه مسلح کرد که در خاک عراق پایگاه دارد و رهبری آن را عبدالرحمن حاجی احمدی، متولد ۱۹۴۱، که یک شهروند آلمان است و در آن کشور زندگی می کند به عهده دارد. به دلیل حمایت این سازمان از حقوق زنان،بسیاری از اعضای پژاک را زنان تشکیل داده اند. این گروه در اوایل فوریه ۲۰۰۹ از سوی خزانه داری ایالات متحده آمریکا در فهرست گروه های تروریست خارجی جای گرفته است.
ج- مخالفان عرب / عرب اهوازی
یکی دیگر از گروه های شبه نظامی، عرب های اهوازی، در بخش بزرگ عرب نشین استان های جنوب غربی هم مرز با عراق است. این گروه در چند سال گذشته فعالیتی نداشته است.
کاتزمن از سه گروه مخالف مسلح سنی در بلوچستان، کردستان و خوزستان نام می برد و می افزاید از این سه گروه دو گروه جندالله در بلوچستان و حزب حیات آزاد (PJAK) در کردستان از سوی دولت آمریکا در فهرست گروه های تروریست خارجی قرار دارند. کاتزمن، سومین گروه را اعراب سنی مستقر در استان خوزستان می داند و می گوید که این گروه در چند سال گذشته غیر فعال بوده است.
۱۱- گروه های ایرانی-آمریکایی مقیم آمریکا
کاتزمن در میان آمریکایی های ایرانی تبار دو گروه را معرفی می کند و می نویسد: در میان بیش از یک میلیون ایرانی مقیم آمریکا با ایدئولوژی های مختلف، اکثریت آنان خواهان تغییر رژیم اسلامی می باشند، اگر چه بسیاری از آمریکاییان ایرانی تبار در مسائل مربوط به سیاست ایران فعال نیستند و بسیاری از آنان دارای بستگانی هستند که در ایران زندگی می کنند و به نظر می رسد نگران آن می باشند که فعالیت های سیاسی آنان در ایالات متحده موقعیت بستگانشان در ایران را به خطر اندازد. نیمی از این ایرانیان در منطقه لوس آنجلس زندگی می کنند و برخی از آنان در مورد مسائل سیاسی ایران دستکم در رادیو تلویزیون های ایرانی فعال هستند. یک دوجین از این ایستگاه های رادیو و تلویزیونی در مقیاس کوچک برنامه هایشان بسوی ایران پخش می شود.
الف- شورای ملی ایرانی آمریکایی (NIAC)
NIAC گروهی است که به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست. ماموریت NIAC ، ترویج گفتگو در مورد سیاست آمریکا می باشد.وکلای این گروه طرفدار تعامل با ایران و پشتیبان کاهش تحریم های ایالات متحده علیه ایران اظهار داشتند که دولت آمریکا به طور فعال برنامه ریزی برای اقدام نظامی علیه ایران را در نظر دارد. درباره مواضع این گروه، برخی از کارشناسان و مفسران بدون دلایل و مدارک بر این باورند که این یک گروه پوششی رژیم اسلامی است. (NIAC)از نقض حقوق بشر توسط رژیم ایران انتقاد کرده است.
ب- اتحادیه روابط عمومی ایرانیان آمریکایی تبار (PAAIA)
ماموریت PAAIA، گفتگو در مورد مسائل مربوط به آمریکاییان ایرانی تبار، مانند تبعیض ناشی از درک عمومی از ارتباط با تروریسم و یا اسلام رادیکال است. برخی از ناظران بر این باورند که فعالیت این اتحادیه از سال ۲۰۱۱ کمتر شده است، برخی از اعضا، اتحادیه را به اعتراض ترک کرده اند، این اعضا خواهان تلاش بیشتر (PAAIA)برای فعال تر شدن و شکل دادن سیاست ایالات متحده در جهت اتخاذ مواضع شدید علیه ایران بودند.
سخن پایانی
یکماه از تاریخ این گزارش به کنگره آمریکا می گذرد، ولی هیچیک از گروه ها و کسانی که از آنان در این گزارش نام برده شده و در باره آنان بطور کوتاه سخن آمده است میلی به انتشار و گفتگو در باره این گزارش نداشته اند، بلکه به گونه ای سعی در پنهان نگاه داشتن آن کرده اند. دلیل این کار اپوزیسیون ایران را می توان حدس زد؛ گروه هایی که در خارج از کشور بسر می برند بهتر می دانند که ناکامی خود را در کسب اعتبار در میان مردم و جذب پشتیبانی سرنوشت ساز قدرت های تعیین کننده خارجی چون آمریکا در رسیدن احتمالی این گروه ها به قدرت پنهان کنند.
طرفداران جنبش سبز شاخه موسوی و کروبی نیز نمی خواهند اکثریت خاموش و غیر فعال اپوزیسیون مخالف رژیم اسلامی را که اعتقادی به موسوی و کروبی ندارند و در انزوا تنها به تماشای این رویداد ها سرگرم هستند از خواب غفلت بیدار کنند، از سوی دیگر نمی خواهند تندرویان حکومت و سرکردگان سپاه را علیه میر حسین موسوی به دلیل پشتیبانی احتمالی آمریکا از وی بر انگیزند.
بخش بزرگی از کسانی که کنت کاتزمن از آنان به عنوان مخالفین برجسته! نام برده است ساکن آمریکا هستند و با توجه به اینکه بیشتر این نام ها اختلاف عمیق و اساسی با رژیم اسلامی در ایران ندارند و همچنان بهره مند از کمک های مادی و معنوی دولت و نهاد های گوناگون آمریکا می باشند، میزان درآمد های مادی و معنوی این اشخاص در گروی قرار داشتن نام آنان در چنین گزارش هایی می باشد.
سوم آگوست ۲۰۱۴
منابع:
Congressional Researche Service Informing The legislative debate since 1914
Iran: U.S. Concerns and Policy Responses
Kenneth Katzman
Specialist in Middle Eastern Affairs
June 30, 2014
https://www.hsdl.org/?view&did=755831