در زمان حیات آقاى خمینى، قسمت «نه شرقى»ِ شعارِ «نه شرقى، نه غربى، جمهورى اسلامى» براى ایجاد تعادل در معرفى دشمنان جمهورى اسلامى، در متن آن قرار گرفت! اگر «غرب» که معنى اصلى آن امریکا بود، به خاطر دشمنى و کینه ورزى خمینى و تحرکات و تحریکاتِ ضد امریکایى در جمهورى اسلامى، به راستى در مقابل نظام تازه پاى اسلامى قرار گرفته بود (که البته به این سادگى و شسته رفتگى نبود)، شوروى ها -یا همان حکومتى که بیشتر از آن که کمونیست باشد، «روس» بود- دشمنى یى با جمهورى اسلامى نداشتند. حتى یکى از دلایل وقوع کم دردسر انقلاب ۵۷ اولتیماتوم برژنف به کشورهاى غربى براى عدم دخالت در مسائل «داخلى» ایران بود. حزب توده ى ایران هم که سیاست هایش را در راستاى سیاست هاى کلى شوروى تنظیم مى کرد، حمایت تمام و کمال خود از جمهورى اسلامى و خط امام و رهبرى را اعلام داشت و براى اثبات آن با نهایت صداقت و صمیمیت کوشید. به عبارتى دلیلى براى دشمنى با شوروى وجود نداشت، مگر این موضوع بى اهمیت از نظر سیاسى که، نظام این کشور خود را کمونیست مى دانست و کمونیست هم از نظر آقایان حکومت اسلامى، همیشه برابر با بى خدا بودن و دشمن خدا بودن بود.
در موازنه قواى جهانى نیز، حضور شوروى در شمال ایران، مانند سپرى بود در مقابل تیرهاى شلیک شده از طرف غرب و امریکا. رادارهاى شوروى، در آن سال ها که تمام منافذ هوایى کشور باز بود و کمترین کنترلى بر مرزهاى هوایى وجود نداشت، مى توانستند تا سواحل جنوب ایران و حتى تا آن سوى خلیج فارس را زیر نظر بگیرند، و تمام حرکت ها و نقل انتقالات هوایى را رصد کنند. قصه ى عجیب پرواز نیروهاى دلتا فورس امریکا و سقوط و شکست عملیات آن ها در وسط بیابان هاى طبس به خاطر همین امکانات شوروى نیمه تمام ماند و کسى از کمّ و کیف دقیق ماجرا با خبر نشد.
اما همان طور که امروز گفته مى شود، روسیه نسبت به دوستان و متحدان خود «بى معرفت» است! جمهورى اسلامى تحت رهبرى آیت الله خمینى هم نسبت به دوست و دشمن «بى معرفت» بود. این «بى معرفتى» با تهاجم به حزب توده ى ایران و دستگیرى سران و اعضاى آن و نیز شکنجه و اعتراف گیرى از آن ها و دست آخر قتل عام آن ها نشان داده شد.
با این حال خمینى با زیرکى مانع از به مقابله کشاندن روس ها مى شد و در مقابل یک سرکوب، چند امتیاز به روس ها مى داد. بعد از مرگ لئونید برژنف، صدر هیات رییسه حزب کمونیست اتحاد شوروى، خمینى «شخصا» دستور داد هیاتى عالیرتبه در مراسم تشییع جنازه ى او شرکت کند و حتى وقتى عده اى از حکومتیان، که معناى ولایت مطلقه فقیه را نمى دانستند، به خاطر این تصمیمِ به ظاهر عجیب، لب به اعتراض گشودند، رسما گفته شد که این تصمیمِ مقامِ ولایت و شخص امام خمینى ست و کسى مجاز به انتقاد از این موضوع نیست. و نیز جمهورى اسلامى بعد از کشتن تعداد زیادى از اعضا و هواداران و رهبران حزب توده، در مورد دبیر اول حزب، نورالدین کیانورى، و همسرش بانو مریم فیروز و عده اى دیگر کوتاه آمد و آن ها را پس از آرام شدن جو سیاسى کشور در حبس خانگى نگه داشت.
خلاصه کنیم، جمهورى اسلامى، به فرمان مستقیم مقام ولایت، که امروز از آن به عنوان «نظام» یاد مى شود، روابط خود را با روس ها همیشه در سطح عالى و حسنه نگه داشت و مانع از اوج گیرى مناقشات بین دو کشور -حتى در زمانى که روس ها به عراق در جنگ با ایران کمک تسلیحاتى مى کردند- شد.
در حال حاضر هم سطح روابط میان رهبر ایران و روس ها در عالی ترین سطح ممکن است. از آخرین نمودهاى آن در اختیار روس ها قرار دادن پایگاه هوایى نوژه که یکى از کلیدى ترین پایگاه هاى هوایى کشور است مى باشد. امروز وزیر دفاع جمهورى اسلامى، سردار حسین دهقان، رسما و علنا و بدون هیچ پرده پوشى و لکنتى اظهار داشت که پایگاه همدان «در اختیار روسیه قرار گرفته است». گفتار وزیر دفاع به طور دقیق از این قرار است:
«…در فعالیتهای ضدتروریستی با روسها به ارتش سوریه کمک میکنیم و به طور طبیعی برای تسهیل فعالیت در این مسئله از واحدهای هوایی روسیه در حمایت از عملیاتهای زمینی در سوریه استفاده میکنیم، برای تسهیل در این اقدام پایگاه هوایی همدان را در اختیار آنها قرار دادهایم، البته پایگاههای هوایی در سوریه در اختیار روسها قرار دارد اما در عملیاتهای ویژه برای تسهیل در کاهش زمان ما پایگاه هوایی همدان را در اختیار هواپیماهای روس قرار میدهیم…»
اما روس ها، همانند جمهورى اسلامى، «بى معرفت» اند. آن ها مى توانند به راحتى هر قول و قرارى را زیر پا بگذارند. سیاست روس ها، هر قدر هم مکارانه باشد، باز از موضع بالا و صریح و فرماندهانه است. آن ها در امر سیاسى بسیار جدى هستند و همانند اجداد سیاستمدارشان، غرور و تبخترى ویژه ى خود دارند. داستان گریبایدوف در زمان عقد قرارداد ترکمنچاى و تقاضاهاى صریح و، رو در روى مقاماتِ ایرانِ آنْ زمانْ ایستادن اش که عاقبت منجر به طغیان خشم جماعت مسلمان و کشتن او شد نمونه اى از برخورد از موضع بالاى روس هاست. رابطه ى حسنه ى میان مقام ولایت و روس ها «احتمالا» نمى تواند در دراز مدت به خوبى امروز باقى بماند. یا روس ها مقام ولایت را در موقعیتى مناسب خواهند گزید یا مقام ولایت در موقعیتى مناسب دستوراتى مخالف منویات روس ها صادر خواهد کرد و رو در رویى این دو متحدِ امروزْ صمیمى، دور از منطق نیست. در این میان البته برنده اصلى، روسیه خواهد بود که در اثناى این روابط، کوله بار نظامى و سیاسى و اطلاعاتى و غیره ى خود را خواهد بست تا کى دوباره مصلحت، ایجاد روابطى دیگر را ضرورى کند.
از: گویا