به نام خدا
به نام ایران و برای سعادت ملت شریف ایران
زخم عمیقی که سالیان دراز بر پیکره میهنمان ایران افتاده است، جراحت ناشی از خنجر سمی چپاول گران بیگانه و نمک پاشی جاهلان، مزدوران و خائنان وطن فروش است، پر واضح است که بنا بر حافظه تاریخی هیچ گاه هیچ قدرت و ابرقدرتی از سر خیرخواهی و نوع دوستی در عرصه سیاست با ملل دیگر به خصوص ملل جهان سوم وارد تعامل نشده است، دنیای سیاست دنیای کسب منافع و جنگ قدرت ها است که گاها با بی اخلاقی ها، بی قانونی ها، خشونت ها و جنگ ها نیز همراه است.
مسلما روابط خوب و پایاپای و حسنه با هر کشوری باعث کسب جایگاه در عرصه بین الملل و رونق تجارت و بازرگانی و تبادلات موثر فرهنگی و علمی می گردد، و در روزگار کنونی یکی از ملزومات پیش رفت و سعادت ملت ایران در برابر هجمات گوناگون بین المللی نیز به شمار می رود، اما کوچک ترین حرکت اشتباه و یا اعتماد بی پایه و اساس در این عرصه می تواند اشتباهات جبران ناپذیری را به همراه داشته باشد.
در سال های گذشته در کنار رفتارهای تند و نا به جایی چون حمله به سفارت خانه های کشورها و یا استفاده از بددهنی ها و الحان تند در گفتمان سیاسی سران و مسئولین در عرصه دیپلماسی، برخی سیاست های ناصواب دیگر نیز باعث در خطر انداختن تمامیت ارضی کشور در دراز مدت می گردد، اعمالی که طی روزهای اخیر نیز شاهد آن بوده ایم، شاید ملموس ترین ایشان حضور جنگنده های دولت روسیه در ایران باشد، که واکنش جبهه ملی ایران به این موضوع به خوبی تبعات آن را با ذکر تاریخچه ای از جنایات و دست درازی های شوروی سابق و روسیه در ایران نشان داده است. دیگر مسئله خطر آفرین برای آینده ایران، زمزمه های تجزیه طلبان بی هویت، با برنامه های تخریب فرهنگی و جعل های تاریخی و زبانی و سوء استفاده از هیجانات قومی است، زمانی که پرداختن به فرهنگ ملی اعم از زبان ها، لهجه ها، موسیقی و انواع آداب و رسوم کهن مردم ایران مورد بی مهری مسئولینش قرار می گیرد، علاوه بر رواج فرهنگ ناخودی بیگانه باید منتظر زوزه کشی گرگ های تجزیه طلب نیز بود که حتی به خود اجازه دخل و تصرف و جعل علوم مختلف انسانی نیز داده اند، این امر زمانی شدت می گیرد که تبعیض در امور اجرایی کشوری نسبت به اقلیت های مذهبی ساکن مرزهای کشورصورت می پذیرد، پر واضح است که برخورد های تنش زا و سرکوب گرایانه و قوانین خشک و خشن به جای فعالیت های اقتصادی و کارآفرینی مردم را برای امرار معاش مجبور به اشتغال در مشاغل کاذب یا قاچاق می کند و برخوردهای تند سرکوب گرایانه با ایشان جز آب در آسیاب تجزیه طلبان وابسته چیزی را به همراه ندارد، طی سال های اخیر همواره شاهد برخوردهای قهری و شدید نسبت به کولبران بودیم، برخوردهایی که حتی به حیوانات هم رحمی ندارد و در روزهای اخیر کشتار تعداد زیادی از اسب ها و احشام باری کولبران توسط نیروی انتظامی اتفاقی نیست که به راحتی بتوان چشم از آن بست، ممکن است این برخوردهای سرکوب گرایانه در مقطع زمانی تاثیر گزار باشد، اما از لحاظ روحی اثرات و صدمات مهلکی بر مرزنشینان و اقوام وارد می کند، تبعات روانی چون از دست دادن حس هم خانگی نسبت به مامن همیشگی خود – ایران – و میل و گرایش به سمت تجزیه و پیوستن به خویشان و اقوام خود در فرای مرزها و احساس تنفر نسبت به حاکمیت مرکزی که در واقع باید حافظ منافع ملی و تمامیت ارضی و حافظ امنیت ایشان باشد، نمونه این برخوردهای تند و فکر نشده نسبت به بقیه سکونت گاه های اقلیت مذهبی کشور نیز به طرق گوناگون به چشم می خورد.
در مقیاس وسیع تر و در عرصه سیاست داخلی نیز امر بی سابقه تشکیل فراکسیون های نژادی در مجلس، بنا به دلایل گوناگون می تواند باعث مشکلات فراوانی گردد، در صورت رواج این امر به اقوام دیگر، اول باعث می گردد ملاک گزینش مردمی در انتخابات مجلس به سمت معیارهای تعصبات قومی و منطقه ای و رفتار احساسی تغییر کند و در تشدید این ایراد موثر باشد، کما این که امروزه شاهد رفتارهای ناپسند و خارج از شان نماینده مجلس ایران از برخی نمایندگان هستیم که نتیجه این نوع قوم گرایی ها بوده ایم، دوم در صورت بروز اختلافات قومی، احتمال شیوع و بسط این اختلافات به مجلس نیز می گردد که جز هرج و مرج و بی ثباتی سیاسی حاصل دیگری نخواهد داشت و مسلما رقابت بین فراکسیون های قومی و نژادی نه تنها در راستای وحدت ملی بلکه عاملی بر افزایش بی نظمی ها و اختلافات قومی آن هم در سطح و صحن مجلس گردد. سوم وجود فراکسیون های نژادی به عنوان یک طعمه مناسب برای مقاصد دولت هایی است که تلویحا و یا علنا از عناصر تجزیه طلب حمایت می کنند که به راحتی از طریق نمایندگان این فراکسیون ها چه به صورت مستقیم و چه از طریق هواداران ایشان سعی بر تحرکات جنون آمیز خود داشته باشند، مخصوصا این که در عرصه سیاست خارجی نیز رفتارهای نسنجیده ای دیده می شود، آمد و شد آزادانه و بدون نیاز به روادید برای اتباع جمهوری آذربایجان به ایران در برابر الزام اخذ روادید این کشور از اتباع ایرانی پدیده ای مبهم محسوب می گردد.
بلاشک، تبعیض فرهنگی و اقتصادی نسبت به اقوام و به خصوص اقلیت های مذهبی واقعه ای غیر قابل چشم پوشی است و مجلس نیز می تواند فضای مناسبی برای حل و فصل این مطالبات باشد، اما نه به صورت فراکسیون های نژادی که ملت ایران را تفکیک می کند، بلکه با فراکسیون مشترک ویژه مطالبات اقلیت های قومی یا مذهبی که در فضایی کنار یک دیگر به مسائل خود بپردازند که این امر می تواند وحدت آفرین نیز باشد، مسلما دغدغه هریک از اقوام ایرانی نه فقط دغدغه یک قوم، بلکه دغدغه جمیع ملت شریف ایران است.
جبهه ملی ایران به عنوان یکی از مهم ترین پیشگامان طیف های ملی همواره چه به صورت بیانیه رسمی و چه بیانات اعضای شورای مرکزی همواره مواضع خود را نسبت به پدیده تجزیه طلبان و حساسیت به دخالت و یا امتیازدهی به بیگانگان، غالبا با مصادیق انتقاد از دولت و حاکمیت روشن و صراحتا مطرح کرده اند، در این بین نهضت آزادی ایران پیش از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ علی رغم این که در انتخابات سال ۱۳۹۰ مجلس شورای اسلامی اعلام تحریم نمود، یکی از نتایج مهم و موثر عدم مشارکت در انتخابات را خطر تجزیه و تلاشی ایران می دانست، همچنین مواضع ایشان در سنوات گذشته غالبا حمایت از دولت و طیف دوم خرداد بوده است، این در حالی است که به نظر می رسد برخی سیاست های دولت و حاکمیت خود منجر به دامن زدن به رشد بیش تر تجزیه طلبی وافراط گری های نژادی و قومی شده است و انتظارات نهضت آزادی ایران از حمایت از مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲ کاملا محقق نشده است.
بیانیه جبهه ملی ایران، مورخه ۹ شهریور ۱۳۹۵٫
موضع گیری اعضا و علاقه مندان نهضت آزادی ایران در خارج از کشور پیرامون انتخابات ریاست جمهوری، مورخه ۲۲ خرداد ۱۳۹۲٫
پاینده ایران
محمدرضا شفیع زاده

