«آزادی زندانیان سیاسی، تحقق آزادیهای اساسی ملّت و برگزاری انتخابات مجلس مؤسسان قانون اساسی».
برگزیده گفتوگو:
دست برداشتن از برخورد خشونتبار با مردم و آزاد کردن تمام زندانیان سیاسی. رعایت تمامی آزادیهای اساسی ملّت مانند آزادی احزاب، آزادی اجتماعات، تظاهرات، آزادی بیان، آزادی قلم، کتاب و … این آزادیها باید محترم شمرده شود. همچنین بهوسیله یک هیأت قابل قبول همگان، انتخاباتی برای مجلس مؤسسان جهت تدوین و اصلاح قانون اساسی انجام شود. این سه پیشنهادی بود که از طرف جبهه ملّی ایران در مرداد سال گذشته ارائه شد.
اگر نظام حاکم مصلحت خودش و مصلحت مملکت را بخواهد، باید سه پیشنهاد جبهه ملّی ایران را اجرا کند. برای اینکه مملکت در شرایط بحرانی قرار گرفته که اگر تغییرات اساسی در آن نشود، معلوم نیست که سرنوشت کشور و ملّت کدام سو خواهد رفت. اگر که تغییرات بنیادین انجام نشود، قضاوت آیندگان و تاریخ نسبت به حاکمیت، قضاوت سختی خواهد بود و ممکن است مملکت دچار آسیبهای شدید شود. این پیشنهادها از سر درد، میهندوستی و وطنخواهی بود که بهوسیله جبهه ملّی ایران مطرح شد، برای اینکه مملکت از بحرانهای بزرگ نجات پیدا کند. اگر درایت، عقلانیت و علاقه به موجودیت کشور، باشد، باید اصلاحات و تغییرات انجام شود. این تغییرات باید بنیادین باشد، تا بتواند جوابگوی بحرانهای عظیمی که گریبان کشور را فراگرفته، باشد.
پیشنهاد برگزاری انتخابات آزاد مجلس مؤسسان نیز باید زیر نظر یک هیأت قابل قبول و اطمینان برای عموم، نه زیر نظر شورای نگهبان با نظارت استصوابی که مورد تأیید ملّت ایران نیست، باشد. در برگزاری مجلس مؤسسان باید تمامی شخصیتهای ملّی و شخصیتهای شناخته شده سیاسی کشور بتوانند کاندیدا شوند. نمایندگان شهرهای بزرگ و کوچک و نمایندگان واقعی مردم بیایند دور هم جمع شوند و فکری به حال مملکت و تدوین قانون اساسی کنند.
امروز که در سالروز ۱۷ شهریور هستیم؛ در آن روز مردم را رگبار بستند و تعداد زیادی از مردم در میدان شهدا به خاک و خون افتادند. از این دست تحرکات در رژیم گذشته دیده شده و متأسفانه مشابه آن را در رژیم انقلابی که قرار بود که آزادی و استقلال به ارمغان بیاورد تکرار شد. ما دیدیم که در خیزشهایی که در دیماه سال ۹۷ اتفاق افتاد، حداقل سینفر کشته شدند و چندین نفر در زندانها خودکشی کردند و بیش از پنج هزار نفر بازداشت شدند. این برخوردها خشونتبار هستند که عوارض آن برای حاکمیت باقی خواهد ماند و در ذهن و خاطره ملّت محو نخواهد شد. همین دلیل هست که این پیشنهادهای اصلاحی توسط جبهه ملّی ایران خانه سیاسی دکتر مصدق که خواهان اعتلای کشور هست، مطرح شد.
۱۷ شهرویور ۱۳۵۷ پایان حکومت محمدرضا شاه بود. روزی که دیگر نتوانستند آن خشونت را از دامان خود پاک کنند. مردم عصیانزده تظاهرات را پس از ۱۷ شهریور ادامه دادند، تا ۲۲ بهمن که انقلاب به پیروزی رسید. طی روزهای بعد هم عملیات خشونتبار صورت میگرفت، بعد دولت نظامی ازهاری هم آمد، باز هم همین خشونتها صورت میگرفت، ولی بهرحال از این کشتار و خشونتها نتیجهای نگرفتند. اصولاً خشونت با مردم عاقبتی نخواهد داشت، بالاخره پیروزی از آن ملت بپاخاسته است؛ ملّتی که خواهان حق خود است و استقلال و آزادی میخواهد انقلاب با هدف ایجاد استقلال و آزادی بهثمر رسید.
واقعاً در چند ماه اول، شاید یکی دو سال نخست، زمانی بود که ما یک مقدار نسیم آزادی را روی گونههای خود حس میکردیم، متأسفانه دولتی مستعجل بود و به زودی دیدیم که باز گرایشات انحصارطلبانه و اقتدارگرایانه آغاز و اهداف انقلاب به طاق فراموشی کوبیده شد. تمامی این نابسمانیهای که در این چهل سال شاهد آن هستیم، محصول آن اقتدارگرایی و انحصارطلبی است.
نسل گذشته بیهوده پای در میدان مبارزه با رژیم پهلوی نگذاشت. رژیمی که حقوق ملّت را پایمال را میکرد، آزادیهای تصریح شده، در قانون اساسی مشروطیت را زیر پا میگذاشت. واجد انواع ظلم و فساد هم بود. منتها متأسفانه کارنامه رژیم جمهوری اسلامی که در معرض دید نسل معاصر قرار میگیرد، چنان این کارنامه ناپسند و نامطلوب است که گذشته را که ندیدند، نمیخواهند در مورد آن مطالعه کنند!
پایه انقلاب ۱۳۵۷ از کودتای ۲۸ مرداد ۳۲ بر زمین نهاده شد. کودتایی که شاه کشور دست در دست دستگاههای بیگانه گذاشت و دولت ملّی، وطنخواه و دموکرات دکتر مصدق را سرنگون کرد. از همان زمان ملّت ایران، احساس تنفر و انزجار نسبت به رژیم گذشته داشت؛ مبارزه کرد و از همان فردای کودتای ۲۸ مرداد، نَهضَت مقاومت ملّی برای مقابله با کودتا پایهگذاری شد. مبارزات دانشجویی، بازاریان، فرهنگیان و اقشار مختلف ادامه پیدا کرد، تا ما به تدریج رسیدیم به انقلاب ۱۳۵۷.
بهرحال مبارزه بر علیه رژیم شاه ریشهای و ریشهدار بود؛ ملّت ایران رژیمی را پیش خود میدیدند که هم برخورد خشونتبار با ملت، هم صدها نفر زندانی سیاسی دارد، هم اعدامهای مکرری انجام میدهد، هم فضای سیاسی را بسته است؛ مطبوعات آزاد و فعالیت آزاد برای احزاب وجود ندارد و همچنین زیر سلطه بیگانه است. هم استقلال میهن از بین برده و هم آزادی را. به همین دلیل شعار مردم در روزهای انقلاب استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی را هم که تکرار میکردند، برای اینکه از اسلام معنویت و عدالت میخواستند و بهعنوان تزیین جمهوریت، اسلامی را هم پشت سر آن تکرار میکردند.
متأسفانه وضعیت طوری شده که نسل معاصر که آن روزها را ندیدند و در خیلی از مبارزات شاهد نبودند و وضعیت فعلی را میبینند، از نظر اقتصادی رفاه آن زمان را میشنوند. فکر میکنند رژیم سابق قابل قبولتر بوده. در حالیکه اینطور نیست و دیکتاوری از هر نوع آن برای هر ملتی مضر است. آن چیزی که باعث سعادت، رفاه، آسایش ملت و شکوفایی کشور میشود، دموکراسی و حاکمیت ملّی است. رفاه، توسعه و عدالت برای کشور تنها در سایه دموکراسی و حاکمیت ملی امکانپذیر است. بدون حاکمیت ملّی و دموکراسی هیچ کشوری به اعتلا و توسعه نخواهد رسید.
ملت ایران با صبر، درایت و عقلانیت، بدون اینکه جو کشور دچار خشونت شود مطالبات آزادیخواهانه خود را پیگیری کند. خشونت ممکن است صدماتی برای کشور پیش بیاورد که دیگر قابل جبران نباشد. باید با طمانینه، خواستهها در چارچوب اعلامیه حقوق بشر پیش برود و مسلماً ملت ایران بهخواستههای به حق خود خواهد رسید.