محمد توکلی: همیشه پای یک “استکبار جهانی” در میان است؛ این خلاصه ی تفکری است که در این چهار دهه پس از انقلاب به شکل علی الدوام از سوی جریان رسمی تبلیغ می شود. تفکری دقیقا در نقطه ی مقابل آرمان انقلاب ۵۷ مردم ایران.
آنان که انقلاب کردند در عمل نشان دادند که رژیمی که مورد حمایت ابرقدرت های شرق و غرب بود را می شود شکست داد، همان کاری که مدافعان کشور در جنگ ۸ ساله انجام دادند و در برابر ارتشی که مورد حمایت قدرت های بزرگ جهان بود مقاومت کردند. آرمانی که مردم را به این باور رساند که می توانند این افتخارات را بیافرینند کوچک شمردن این ابرقدرت ها بود.
این که هر واقعه ی کوچک و بزرگی را سریعاً و قبل از آن که بررسی صورت بگیرد به امریکا و انگلیس نسبت می دهیم معنایی جز این دارد که در نگاهمان بدون آن که بدانیم و بخواهیم آنان ابرقدرت هایی شکست ناپذیرند که در هر موضوع کوچک و بزرگی نقش دارند؟!
از یک سو آنان را ضعیف و شایسته تحقیر کردن می دانیم و با افتخار ویدئوی دستگیری و گریه و زاری چند ملوان بخت برگشته ی راه گم کرده را به عالمیان نشان می دهیم و از سوی دیگر موضوعاتی از قبیل حمله سعودی به یمن، سرکوب معترضان بحرینی توسط رژیم دیکتاتوری بحرین، کوتای ترکیه، فاجعه ی منا، اعتراضات پس از انتخابات ۸۸ و… را که هیچ طرف آن ها آمریکا و دیگر کشورهای غربی منفور از نگاه ما نیستند را به این کشورها مرتبط می دانیم. بالاخره این کشورها ضعیف اند و به حسابشان نمی آوریم یا آن قدر قدرتمند هستند که در همه ی وقایع جهان نقش دارند؟ با این تناقض باید چه کرد؟
وقتی به آرمان های انقلاب نگاهی می اندازیم می بینیم که ابرقدرت ها در نگاه رهبران و مردم آن قدرها هم با اهمیت نبوده اند و آن چه اهمیت داشت خواست و توان داخلی خودمان بود. بنابراین تفکر”دایی جان ناپلئونی” که طرف مقابل را بیش از چیزی که هست نشان می دهد با آرمان های انقلاب سر سازگاری ندارد و آنان که انقلابی ترند اتفاقاً باید بیشتر مراقب باشند که گرفتار چنین نگاهی نشوند.
از: پایگاه خبر