محمدجواد اکبرین: دیواری بلندتر از دین

یکشنبه, 16ام آبان, 1395
اندازه قلم متن

mohammad javad akbarin

محمدجواد اکبرین

ماهنامه خط صلح – در سال ۱۹۹۲، وقتی هنوز ورزش زنان در گفتمان عمومی جامعه‌ی اسلامی چندان مطرح نبود یکی از خطبه‌های “سید محمد حسین فضل‌الله” در نماز جمعه‌ی شیعیان بیروت جنجال آفرید.

فضل‌الله که بعدها به عنوان “مرجع شیعیان لبنان” شناخته شد تا آن سال هنوز صاحب کرسی مرجعیت و فتوا نبود زیرا استادش “سید ابوالقاسم خویی” مرجع و زعیم حوزه‌ی نجف، هنوز زنده بود و فضل‌الله تا پایان حیات و مرجعیت استاد، نماینده‌ی او در لبنان به شمار می‌آمد. در آگوست همان سال، سید ابوالقاسم خویی درگذشت و چندی بعد، هنگامی که بحث مرجعیت فضل‌الله بالا گرفت منتقدانش هنوز او را برای همان خطبه‌ی جمعه ملامت می‌کردند.

او در آن خطبه، از دختران و زنان مسلمان خواسته بود تا به آموختن رشته‌های مختلف ورزشی، از جمله رشته‌های رزمی و دفاعی و حتی بوکس بپردازند تا نه در این عرصه‌ها عقب بمانند و نه در دفاع از خود، ناتوان باشند.

منتقدان سنتی می‌گفتند او نه تنها ورزش زنان را مُباح و مجاز دانسته بلکه آن را مانند یک عبادت مستحب به زنان توصیه می‌کند و آن را لازم می‌خواند!

پانزده‌سال پس از آن خطبه‌ی جنجالی، وقتی دیگر فضل‌الله بر کرسی مرجعیت و فتوا نشسته بود “هلا بلّوط” خبرنگار هفته‌نامه‌ی الشّراع لبنان در میانه‌ی گفتگویی طولانی با او، از آن خطبه یاد کرد و پرسید: “آیا هنوز هم از آن نظر دفاع می‌کنید و به آن فتوا می‌دهید؛ حتی در ورزش‌های رزمی؟”

فضل‌الله محکم‌تر از گذشته پاسخ داد: “همان‌طور که مرد حق دارد ورزش‌های رزمی و دفاعی را بیاموزد زن هم حق دارد؛ از این فراتر، زن برای دفاع از خود در برابر خطراتی که تهدیدش می‌کند نیازمند این ورزش‌هاست”.

او بار دیگر از زنان مسلمان خواست که در این راه “اعتماد به نفس داشته باشند و کشور و جامعه و امت‌شان را از فکر و تجربه و آفرینش خود بهره‌مند کنند”.

خبرنگار پرسید “شما از سوی منتقدان‌تان متهم‌اید که در جانبداری فقهی از زنان زیاده‌روی می‌کنید”، فضل‌الله پاسخ داد: “من جانب مظلوم را می‌گیرم و معتقدم زنان با این‌که در عقل و توانایی با مردان برابرند اما در طول تاریخ از شناخت و تجربه، محروم و مظلوم مانده‌اند”. (الشّراع/ ۲۴ دسامبر ۲۰۰۷) فضل‌الله در سال ۲۰۱۰ درگذشت اما چنان صراحتی در حوزه‌ی ورزش زنان، میان فقیهان هم‌سطح او بی‌نظیر ماند.

چنین مجادلاتی البته در جامعه‌ی اهل سنت، دامن و دامنه‌ای درازتر داشت و دارد؛ تنها به عنوان نمونه، مجله‌ی “الوعی” چاپ کویت (شماره‌ی ۵۵۶) گزارشی از آراء برخى بزرگان “جامعه الأزهرِ” مصر درباره‌ی ورزش زنان منتشر کرد که بیش‌تر آن‌ها این گرایش را ناشی از رقابت با جایگاه زن در فرهنگ غرب می‌دانستند و بر ملامت ورزش زنان و ضرورت مهار تاثیرپذیری از غرب تاکید می‌کردند.

در همان گزارش اما نظر محتاطانه‌ی رئیس دانشکده‌ی اصول‌الدین در الأزهر این بود که ورزش زنان به خودی خود حرام نیست و حاشیه‌های ماجرا را نباید با شریعت آمیخت.

در مجموع می‌توان گفت که در فقه شیعه و سنی، هیچ دلیلی برای حرمت ورزش زنان در هیچ رشته‌ای اقامه نشده و همه‌ی آراء معطوف به حُرمت یا کراهت، به حاشیه‌ها و پیامدهای آن (از جمله در حجاب و پوشش) اشاره کرده‌اند. برخی نیز چنین کاری را مغایر “وظیفه‌ی اصلی زنان یعنی خانواده‌بانی و فرزندپروری” دانسته‌اند.

آن‌چه گذشت اگرچه نمونه‌ای از نگاه دینی به مسئله‌ی ورزش زنان بود اما این نگاه، چیزی جدا از زنجیره‌ی تبعیض سنتی و تاریخی علیه زنان نیست؛ زنجیره‌ای که نخست از منظری مردسالار، هویتی برای زن تعریف می‌کند و پس از بدیهی نشان دادن آن تعریف، به تحدید و تهدید بدن او و وظیفه‌هایش می‌پردازد. دقیقاً در همین زنجیره‌ی تاریخی، وقتی نوبت به دین می‌رسد دینداری و مسلمانی زن را نیز مردسالارانه تعریف می‌کند و هرگونه خروج از آن را خروج از احکام دین یا گناه می‌خواند.

از این رو، برداشتن چنین موانع تاریخی، کاری فراتر از اصلاح و بازبینی در فقه و فتوی می‌طلبد. زیرا مردسالاری نه تنها با دین‌شناسی ما بلکه با خداشناسی، انسان‌شناسی، جهان‌بینی و تمام اجزای معرفت و هویت ما آمیخته است. شاید با همین نگاه بود که فضل‌الله در ورزش زنان خواستار “اعتماد به نفسِ” خود آن‌ها شده بود! گویی دیوار مهار زنان، بلندتر از آن است که با فقه و فتوی فرو بریزد و تا اصرار خودشان بر ورود به این حوزه‌ها و شکستن حصارها نباشد، کم و بیش در بر همین پاشنه می‌چرخد.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.