پانصد سال قبل از امانوئل کانت یک اندیشمند بزرگ ایرانی به نام شیخ شهاب الدین سهروردی میگوید که خداوند به انسان عقل داد تا بیندیشد، البته اگر اسم هیج کدام از این فیلسوفان بزرگ را شنیده باشد. سومین رییس جمهور آمریکا توماس جفرسون در وصیتی به پسرش میگوید که بعد از یاد گرفتن یونانی زندگینامه کوروش کبیر را بخواند و مدل حکومت داری ایرانیان و رواداری امپراطوری ایران با مذاهب و ادیان گوناگون بهترین شیوه حکومت داری از نظر او و بنجامین فرانکلین بود. شاید اسم این افراد را هم نشنیده باشد اما لااقل امیدواریم بداند که هری ترومن در سال ۱۹۴۸ و به هنگام به رسمیت شناختن اسراییل به عنوان سرزمینی امن برای زندگی یهودیان با اشاره به تمجید کتاب مقدس از کوروش کبیر، همان کتابی که مدعی است به آن ایمان دارد، خود را در مصاحبه ای کوروش نامید. البته دوران به قدرت رسیدن اندیشمندان در آمریکا به سر رسیده و شاهد رییس جمهوری هستیم که تمام رهبران دنیا به غیر از پوتین و رییس جمهور فیلیپین و البته رهبران احزاب کم اهمیت و فاشیست اروپایی از مواجهه با او و حتی دست دادن عادی با وی به عنوان رییس جمهوری با دو میلیون رای کمتر از رقیبش اکراه دارند.
کسی باید به او تاکید کند که احتمالا بر خلاف آنچه فکر میکند مردم ایران هیچ گونه حرکتی که غرور ملی و تاریخیشان را جریحه دار کند، فراموش نخواهند کرد.
ما هرگز از یاد نبردیم که آمریکا یکی از سه کشور اشغال کننده ی ایران در زمان جنگ جهانی دوم بود و بعد از آن هم در ماجرای کودتا علیه محمد مصدق حتی بیش از رقیب استعماری قدیمی اش یعنی انگلستان مداخله فاجعه باری داشت. ما هرگز فراموش نمیکنیم که جیمی کارتر در ظاهر به شاه ایران احترام میگذاشت و در خفا با نمایندگان روحانیت مستبد ایران چون بهشتی در آلمان و ابراهیم یزدی در پاریس شروط امنیتی لازم را برای سرنگونی دولت بختیار به مذاکره میگذاشت. ما هرگز از یاد نبردیم که شاه ایران را از ورود به کشوری که میلیاردها دلار سرمایه ایران در آنجا به ودیعه بود منع شد و این سرمایه ها را هرگز بازپس ندادند. هرگز از یاد نمیبریم که نمایندگان ریگان در ماجرای مک فارلین به نمایندگان دولتی که خون مردم ایران را هر روز به خیابان ها میریخت مذاکره میکردند وبه دنبال خرید و فروش سلاح و ادامه جنگ در منطقه بودند. ما هرگز از یاد نمیبریم در اوج اعتراضات خیابانی مردم ایران موسوم به جنبش سبز دولت آمریکا پشت درهای بسته و به میزبانی سلطان عمان با نمایندگان علی خامنه ای به مذاکره نشسته بودند و حقوق شهروندی و اساسی ملت ایران را معامله میکردند. و حالا از آن بدتر جلوی ورود پناهندگان سیاسی ناراضی از رِژیم دیکتاتوری ایران را به آمریکا گرفته اند و چنان سبب خوشحالی خطرناک ترین رژیم منطقه شده اند که روحانیون حاکم بر ایران برای اولین بار در مراسم رسمی نماز جمعه از آنها حمایت میکنند و تقاضا دارند که با همین جدیت به کارشان ادامه دهند.
ایران مستحق دموکراسی و آزادی است و این امر تنها وابسته به خواست عمومی مردم ایران و جنبش دموکراسی خواهی هنوز زنده و پویای ایرانیان است. این مساله را حتی نخست وزیر اسراییل به درستی درک کرده و با تمام احترام در هفته گذشته حساب مردم ایران را از رژیم فعلی این کشور جدا کرده و دست دوستی به سوی مردم ایران دراز میکند چرا که خانواده ی خود او و بسیاری از مردم اسراییل و یهودیان جهان طعم تلخ مجازات های دسته جمعی دوران هیتلر را چشیده اند و میدانند که هرگونه قضاوت دسته جمعی اشتباه است اما او انگار حرف های نخست وزیر اسراییل را هم نشنیده است و شاید بیش از هر زمانی وقتش را صرف مشاوره با اعضای گروه نژاد پرست آلت رایت میکند. بیهوده نیست که اکثریت یهودیان آمریکا هم او را انختاب نکرده اند.
ما آمریکا را نه به نام او بلکه با نام توماس جفرسون، بنجامین فرانکلین، جرج واشنگتن، آبراهام لینکلن و از آن ها نزدیک تر رابرت کندی و مارتین لوتر کینگ میشناسیم. همان هایی که تمام عمرشان را صرف تحقق رویای آمریکایی کردند. نماد های فرهنگی امریکا ویلیام فالکنر، اردوارد آلبی، ریموند کارور و بسیاری دیگر از نویسندگان و هنرمندانی هستند که تمام عمرشان صرف کم رنگ کردن مرز های مریی و نامریی میان انسان ها و تعمیق هر چه بیشتر فرهنگ انسان دوستی در آمریکا شد نه آنهایی که به دنیال ساختن دیواری برای محدود کردن هر چه بیشتر آمریکا هستند.
این امید وجود دارد که در طول این قرن نژاد پرستی و تحقیر ملت ها به پایان برسد و آفتاب دموکراسی و آزادی با کوشش مردم جهان و اندیشه ی دانشگاهیان آزاده و شجاع در سراسر گیتی بتابد. البته در این راه به تغییر رویه رییس جمهور جدید امیدی نیست چرا که هیچ چیز غیر از خیره سری و غروری که ناشی از نادانی است نمیتوانست در این قرن سبب اجرای مجازات های دست جمعی بشود.
هر چه میگویم به قدر فهم تو است
مردم اندر حسرت فهم درست