به انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ نزدیک میشویم. با توجه به تغییراتی که در اطلاعات سپاه پاسداران صورت گرفته، نقش حسین طائب فرماندهی اطلاعات سپاه و این سازمان در ماههای آینده و به ویژه در جریان انتخابات پیش رو از اهمیت بیشتری برخوردار است. سازمان اطلاعات سپاه، قطعاً به دنبال طراحی و اجرای نقشههای خود در ماههای آینده است. مرگ رفسنجانی و واعظ طبسی و حملهی قلبی ناطق نوری که باعث بستری شدن او در بیمارستان شد، (و لاجرم نقش کمتری در تحولات ماههای آینده خواهد داشت) حسن روحانی را از پشتوانههای مهمی محروم کرده است.
از سوی دیگر تحریکات صورت گرفته از سوی سپاه قدس، اطلاعات سپاه پاسداران، هزار توی بیت فاسد و جنایتکار رهبری، امامان جمعه و نمایندگان خامنهای در استانها و شهرستانها، مداحان و پایگاههایی همچون عماریون و … در شرایط حساس بینالمللی و کوبیدن بر طبل جنگ و سردادن نعرههای ضداستکباری و دستزدن به اقدامات نابخردانه، کشور را در لبهی پرتگاه قرار داده است. در چنین شرایطی لازم میبینم نگاهی داشته باشم به حسین طائب یکی از چهرههای جنایتکار و خطرناک که به مدد نزدیکی به بیت رهبری و مجتبی خامنهای حساسترین پست امنیتی کشور را در دست دارد.
***
نام اصلی وی حسن و متولد ۱۳۴۲ در تهران است؛ با این حال به نام حسین طائب شناخته میشود. حسین نام برادرش بود که در جنگ کشته شد. وی پس از پایان تحصیلات ابتدایی و متوسطه در مدارس محله ۱۷ شهریور تهران، به تحصیلات حوزوی در حوزههای علمیه تهران (مدرسه مجتهدی در سه راه سیروس)، قم و مشهد پرداخت و در دروس خارج فقه و اصول جواد تبریزی، فاضل لنکرانی و علی خامنهای حاضر شد.
طائب دارای دو برادر به نامهای مهدی و علی است که هر دو روحانی هستند و داماد حجتالاسلام حسینی معروف به «حسینی اخلاق در خانواده» و باجناق حجتالاسلام سیدحسین شاهمرادی دبیر شورای فرهنگ عمومی کشور است.
طائب در سال ۱۳۶۱ به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در سپاه منطقه ۱۰ تهران و سپاه استانهای قم و خراسان رضوی فعالیت کرد. وی در این دوران به خدمت در بخش اطلاعات سپاه پاسداران مشغول شد و پس از تشکیل وزارت اطلاعات و ادغام دستگاههای اطلاعاتی وقت در آن، به این وزارتخانه پیوست. وی ابتدا از نیروهای تحت امر پورمحمدی در بخش ضدجاسوسی وزارت اطلاعات بود و بعدها به معاونت این بخش نیز رسید. طائب در وزارت اطلاعات اسم سازمانیاش حسن عبداللهی بود و از نام مستعار «میثم» استفاده میکرد.
گفته میشود او به یکی از بیرحمترین حلقههای وزارت اطلاعات مرکب از جواد عباسی کنگوری (معروف به جواد آزاده و مشهور به آملی)، احمد شیخها (معروف به احمد نیاکان، مشهور به تفتازانی) و حاج کاظم قادری تعلق داشت.
در اواخر سال ۱۳۷۳ و دوران قدرت هاشمی رفسنجانی، او پا را فراتر از گلیماش دراز کرد و پروندهای در خصوص مفاسد اقتصادی مهدی هاشمی و مدیران شرکت نفت تشکیل داد که موجب دردسر بزرگی برای او شد.
او که قادر به دستگیری مهدی هاشمی نبود، دوست، امین و صندوقدار او عباس یزدانپاه یزدی را به همراه تعدادی از مدیران شرکت نفت دستگیر کرد. اتهام عباس یزدانپاه جاسوسی بود اما موضوع بازجویی و پرونده ربطی به اتهام وی نداشت. چنانچه موضوع اتهام به غیر از جاسوسی بود، امکان دستگیری وی توسط نهاد زیر نظر طائب نبود.
از ابتدا معلوم بود که هدف شخص دیگری است. یزدانپناه توسط طائب تحت فشار قرار گرفت تا علیه رفسنجانی و فرزندش مهدی اعتراف کند. از اعترافات وی فیلمی تهیه شد که جرأت پخش آن را نیافتند. یزدانپناه پس از تحمل ۵ ماه سلول انفرادی و فشارهای مختلف در پی اعمال نفوذ مهدی هاشمی به مرخصی فرستاده شد و بلافاصله از کشور خارج شد و به لندن رفت و دیگر به کشور بازنگشت اما همچنان روابط نزدیک خود را با مهدی هاشمی حفظ کرد و نامش در پروندههای نفتی و افتضاحات بینالمللی به میان آمد.
طائب پس از ناامید شدن از بازگشت یزدانپناه به کشور در مهرماه ۱۳۷۴ ترتیب محاکمه و محکومیت غیابی او را در شعبه اول دادگاه انقلاب به ریاست علی مبشری داد.
یزدانپناه در پاییز ۱۳۷۴در نامهای که برای هاشمیرفسنجانی نوشت به چگونگی انجام مصاحبهاش علیه خانوادهی هاشمی که سناریوی آن توسط طائب نوشته شده بود، اشاره کرد که موجب خشم رفسنجانی شد.
این نامه موثر واقع شد و هاشمیرفسنجانی به فلاحیان دستور اخراج و بازداشت حسین طائب را داد که منجر به سکتهی طائب در سن ۳۲ سالگی در جریان بازجوییها در بازداشتگاه توحید شد.
این فیلم پس از بازگشت مهدی هاشمی به کشور و دستگیری او، توسط طائب و از طریق خبرگزاری تسنیم که به اطلاعات سپاه نزدیک است، انتشار یافت. (۱)
یزدانپناه در تیرماه ۱۳۹۲ بر اساس طرحی که اطلاعات سپاه و طائب ریخته بودند، در دبی ربوده شد و با تزریق دارو از طریق بندری در شارجه به ایران بازگردانده شد و پس از تحمل شکنجههای مختلف و اعتراف علیه مهدی هاشمی و خانوادهی رفسنجانی به قتل رسید. در اسفند ۱۳۹۳ امارات متحده عربی، شش مأمور وزارت اطلاعات را به اتهام ربودن عباس یزدانپناه یزدی به حبس محکوم کرد. حکم سه تن از متهمان به طور غیابی صادر شد و رهبر عملیات در زندان درگذشت. (۲)
طائب پس از آزادی از زندان در سال ۱۳۷۴، از وزارت اطلاعات اخراج شد و به خاطر آشنایی با علیاصغر میرحجازی به «بیت رهبری» که از بدو تشکیل محل و مأمن نیروهای اخراجی و مأمور به خدمت وزارت اطلاعات هم هست نقل مکان کرد و معاون هماهنگکننده «بیت» شد. میرحجازی مدیر امنیتی – سیاسی «بیت رهبری» است که به همراه محمدیگلپایگانی رئیس دفتر خامنهای و حمید صنوبری و … از وزارت اطلاعات به «بیت رهبری» کوچ کردند و ادارهی آن را به دست گرفتند.
طائب همچنین به تحصیلات خود در مدرسهی مجتهدی ادامه داد و لباس روحانیت به تن کرد. وی در آنجا همدرس مجتبی خامنهای شد که میرفت مقدرات «بیت رهبری» را به دست گیرد و به یکی از قدرتمندترین افراد پشت پرده نظام تبدیل شود.
مدرسهی مجتهدی در تهران یکی از مراکز تولید جنایتکار در نظام بود. عناصر اطلاعاتی زیادی به این مدرسه رفت و آمد داشتند. رسول کاتوزیان مدیرکل پشتیبانی عملیاتی معاونت امنیت وزارت اطلاعات و یکی از متهمان پروندهی قتلهای زنجیرهای، داماد محمدعلی مجتهدی رئیس این حوزه بود. دیگر فرزندان خامنهای نیز در این حوزه تحصیل کردهاند.
حضور در بیت رهبری و شرکت در کلاس «خارج» خامنهای و همدرسی با مجتبی خامنهای سوگلی «بیت»، پشتوانهی قویای برای طائب ساخت.
حسین طائب که از وزارت اطلاعات اخراج شده بود، به سپاه پاسداران بازگشت و بیش از سه سال معاونت فرهنگی ستاد مشترک سپاه و فرماندهی دانشکده فرهنگی دانشگاه امام حسین را به عهده گرفت. وی پس از مدتی دوباره به بخش اطلاعات سپاه پاسداران پیوست و با نام میثم طائب شروع به فعالیت در این بخش کرد. و در جریان انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ یکی از اعضای ستاد انتخاباتی محمدباقر قالیباف بود.
مهدی برادر بزرگتر وی که متولد ۱۳۳۸ و داماد غلامحسین حقانی یکی از حکام شرع و کشته شدگان انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی در ۷ تیر ۱۳۶۰ است، پیش از او در سال ۱۳۵۳ به تحصیل علوم دینی در حوزه علمیه قم پرداخت و به عنوان مسئول عقیدتی – سیاسی به تیپ محمد رسوالالله که بعدها به لشکر تبدیل شد، پیوست. وی پس از مدتی ترجیح داد به جای حضور در جبهه در پایتخت بماند به همین خاطر در اطلاعات نخستوزیری مشغول کار شد و سابقهی کار امنیتی پیدا کرد. وی از طریق برادرش حسین، پایش به بیت رهبری باز شد و شروع به سخنرانی در جمع انصار حزبالله کرد.
پس از آن که خامنهای به رهبری رسید، مهدی طائب به همراه برادر کوچکترش علی، مأمور کنترل و محدودسازی مراجع تقلید و روحانیون در قم شدند.
مهدی طائب همچنین مدرس حوزه و دانشگاه، عضو جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی و رئیس شورای قرارگاه راهبردی عمار است که توسط مجتبی خامنهای و بیترهبری اداره میشود. علیرضا پناهیان، سعید قاسمی، محمد مهدی ماندگاری، مهدی کوچکزاده، حمید رسایی، حسن عباسی، حسین اللهکرم، قاسم روانبخش، سعید حدادیان، حسین یکتا، نادر طالبزاده، علی ثمری، وحید جلیلی و حسین روشن از دیگر چهرههای اتاق فکر سرکوب و توطئهی بیت رهبری هستند.
مهدی طائب سخنرانیهای زیادی در باب تاریخ یهود از جمله مباحثی همچون، دشمن شناسی، یهود دشمن دیرینه اسلام، دنیا بازیچه یهود و سلطه صهیونیسم بر دنیا ایراد کرده است. او که بیشتر منبری است تحلیلهای اطلاعاتی برادرش و اطلاعات سپاه پاسداران را بیان میکند و از این بابت برای شناخت حسین طائب لازم است دیدگاههای وی مورد ارزیابی قرار گیرد.
وی در بهمنماه ۱۳۹۱ در جمع دانشجویان بسیجی گفت: «سوریه استان سی و پنجم و یک استان استراتژیک برای ماست. اگر دشمن به ما هجوم کند و بخواهد سوریه یا خوزستان را بگیرد اولویت با این است که ما سوریه را نگه داریم».
«مهدی طائب»، به عنوان رییس قرارگاه «عمار»، یکی از نهادهای مهم در ترویج ادبیات ظهور در ایران است. وی در سخنرانیها و مصاحبههایش، دیدگاههای برادرش حسین و علی سعیدی نماینده خامنهای در سپاه پاسداران، سپاه قدس و بیترهبری را بیان میکند. ترویج ادبیات ظهور پشتوانهی ایدئولوژیک سیاست مداخلهگرایانهی رژیم در منطقه است و کشور را در لبه پرتگاه جنگی منطقهای قرار میدهد.
علی سعیدی نماینده خامنهای در سپاه که پیشتر یک دهه مسئول حفاظت اطلاعات سپاه بود در این باره گفت:
«معتقدیم که این انقلاب زمینهساز حکومت جهانی امام عصر (عج) میباشد چرا که در روایات متعددی آمده است که قبل از ظهور، حکومتی سر کار خواهد آمد که بستر ساز قیام امام زمان (عج) خواهد بود. بین علائم ظهور و شرایط ظهور فرق است و ممکن است همه علائم ظهور رخ دهد، اما شرایط ظهور فراهم نشود. آمادگی فردی و چگونگی سیستم حکومتی از موارد شرایط ظهور است که در این راستا باید مدلی برای حکومت ارائه شود که زمینه ساز ظهور باشد. آمادگی منطقهای بدون تغییر خاورمیانه امکان پذیر نیست و در روایات آمده است که کشورهایی همچون عراق، لبنان، سوریه، مصر نقش مهمی در ظهور دارند. آمادگی بینالمللی نیز باید در دنیا فراهم شود که در حال حاضر این چهار مورد بهطور همزمان در حال شکلگیری است.» (۳)
و مهدی طائب در ادامهی این سیاست بود که در جمع بسیجیان محمودآباد، عربستان را مانع ظهور امام زمان(عج) معرفی کرد و گفت:
«امام زمان در عربستان و در کنار خانه خدا ظهور میکند، اکنون عربستان دست ارتش وهابی است و این ارتش وهابی امام زمان را به محض ظهور از بین میبرد بنابر این تا زمانی که این ارتش وهابی در آنجا حضور دارد، این ظهور شدنی نیست، پس باید همانگونه که شاه را از کشور بیرون کردیم، به کشورهای دیگر نیز کمک کنیم تا این اتفاق صورت بگیرد تا زمینه ظهور حضرت حجت فراهم آید.» (۴)
وی با بیان اینکه امروز قدم به قدم فرعونها در کشورهای همسایه در حال سرنگونی هستند، تاکید کرد: «ایران اسلامی چون زمینهساز ظهور امام زمان است، باید بار هدایت همه این کشورها را به دوش بکشد.» (۵)
مهدی طائب که همراه با نمایندگان خامنهای دشمنان شادی و تفریح مردم هستند، از هیچفرصتی برای بیان دیدگاههای به غایت ارتجاعی خود دریغ نمیکنند. آنها از هر وسیلهای برای پیشبرد مقصودشان استفاده میکنند. او در تیرماه ۱۳۹۳ضمن یک سخنرانی بیشرمانه که از ویژگیهای بارز آن «یهودستیزی» آشکار با اشاره به تعالیم قرآن بود، با اشاره به ترجمهی غیرواقعی سخنان یک خاخام ارتدکس یهودی مدعی شد که وی از علاقمندانش خواسته است که برای جلوگیری از ظهور امام زمان و عدم یاریرسانی به او در آخرالزمان، نهادی را ایجاد کنند که شیعیان را «با بازی سرگرم کند» و «آنها را به سوی بازیهای ورزشی هدایت کند» و «عشق به فوتبال امر بسیار مهمی است» (۶) پیش از برگزاری مسابقهی فوتبال بین ایران و کره جنوبی در شب تاسوعا، «اصولگرایان»، ویدئوی سخنرانی طائب را در شبکههای اجتماعی بطور گسترده پخش کردند.
مهدی طائب در جمع سپاهیان استان خراسان رضوی با اشاره به هدف انقلاب در خصوص مقدمهسازی برای ظهور «حضرت مهدی (عج)» به دو مانع ظهور، اشاره کرد و گفت:
«اولین مانع این است که سر راه حضرت میدان مین است، ایشان تا بیاید با آتش نزدیک و دور دشمن شهید خواهد شد، دوم اینکه ایشان میخواهد دنیا را مدیریت کند و برای این مدیریت نیازمند نیروست و من معتقدم این حکومت فقط برای تربیت نیرو آمده است، این حکومت عامل ریزش و رویش است، اگر این حکومت نبود هم سره از ناسره مشخص نمیشد و هم ما کار یاد نمیگرفتیم….
اگر امام زمان در مشهد ظهور میکرد ما هیچ مشکلی نداشتیم اما ظهور در مکه است و مکه امن نیست. البته تا دو ماه پیش دستور این آتش نزدیک با عبدالله پادشاه سابق عربستان بود، عبدالله واقعاً قدر بود و یک کلمه پرت و پلا نمیگفت و قوی اداره میکرد، مرگ عبدالله برای ما فرقی ندارد اما آنچه ما را خوشحال کرد، این است که عربستان در قله بحرانسازی و در حالی که خودش در بحران قرار داشت، رئیساش عوض شد. بدترین کار در بحران، تعویض مدیریت است و خدای متعال در حساسترین زمان عربستان را دچار تغییر مدیریت کرد…. خدا رو شکر آتش نزدیک تا حدودی حل شده است اما آتش دور را چه کنیم؟ اوبامای خبیث و پست فرمانده کل قوای آمریکاست و اختیار همه سلاحهای هستهای در دستان اوست، تا حضرت ظهور کند، بعد از چند دقیقه مکه نابود میشود. وی افزود: امام فرمود اگر میخواهید حضرت بیاید باید میدان مین را جمع کنید، ما روایت داریم وقتی حضرت بیاید سلاحها از کار میافتد اما کجا آمده است که این اتفاق با معجزه رخ میدهد؟» (۷)
حسین طائب که تا پیش از قتلهای زنجیرهای، خیلی به چشم نمیآمد و عنصر اطلاعاتی مهمی نبود. در جریان سرکوب جنبش ۱۸ تیر تبدیل به یک عنصر مهم امنیتی شد و در جریان رسیدگی به پروندهی متهمان قتلهای زنجیرهای به چشم آمد.
وی که در دوران بروبیای سعید امامی به همراه جواد عباسی کنگوری و احمد شیخها از وزارت اطلاعات اخراج شده بود مانند هممحفلیهایش کینهی او را به دل داشت. جواد عباسی کنگوری (احمد آزاده) پس از اخراج از وزارت اطلاعات، مسئول حراست وزارت بازرگانی شد و احمد شیخها مسئولیت حراست صدا و سیما را به عهده گرفت اما حاج کاظم قادری که یکی از قسیالقلبترین مهرههای نظام بود همچنان در وزارت ماند و مدتی مسئول حفاظت اطلاعات این ارگان امنیتی هم شد.
پس از دستگیری سعید امامی، پروندهی فهمیه دری نوگورانی همسر وی و دیگر بازداشتشدگان را به همین افراد که دل خونی از او داشتند، سپردند و آنها طی بازجوییهای خود، فهمیه دری را مجبور کردند ضمن آن که کثیفترین اتهامات جنسی را به خود و همسرش بزند به وابستگیشان به اسرائیل و موساد و سیا و … اعتراف کند.
جواد آزاده و احمد شیخها در گزارش هشتاد صفحهای مربوط به قتلهای زنجیرهای بطور مشمئز کنندهای مدعی شدند که مقعد سعید امامی به خاطر انجام مستمر عمل لواط، از حالت عادی خارج شده بود.
در تیرماه ۱۳۷۸ حسین طائب، هدایت سرکوب جنبش دانشجویی و برخورد با دانشجویان معترض را به عهده گرفت. او همچنین مانع بازشدن پای سپاه پاسداران به پروندهی ترور حجاریان شد که توسط «سپاه» برنامهریزی و اجرا شده بود و پروندههای دیگر وابستگان به اطلاعات سپاه و باندهای سیاه آن نیز در پرده ماند. در جریان بازجوییهای مربوط به پروندهی قتلهای زنجیرهای نیز تلاش کل نظام بر این قرار گرفت که تنها چهار قتل مورد رسیدگی قرار گیرد و به دستهای پشت پرده و آمرین قتلها و فتواهای مذهبی اشاره نشود.
پس از کنارگذاشتن درینجفآبادی وزیر اطلاعات و پورمحمدی معاون وی و تصفیههایی که در این وزارتخانه صورت گرفت، به اشارهی خامنهای، «اطلاعات موازی» در «بیت رهبری» تشکیل شد و با دور زدن وزارت اطلاعات، پروژههای مورد نظر وی را پیش برد.
بعد از افشای ماهیت عاملین قتلهای زنجیرهای و برکناری درینجفآبادی وزیر اطلاعات و بازداشت تعدادی از معاونتها و پرسنل وزارت اطلاعات، سرتیپ پاسدار طه طاهری (مسعود صدرالاسلام) (۸) که در آن زمان به تازگی از سوی خامنهای از سپاه پاسداران به نیروی انتظامی منتقل و فرمانده معاونت اطلاعات نیروی انتظامی شده بود به همراه حسین طائب و غلامحسین رمضانی مسئول حفاظت اطلاعات سپاه و رضا سراج که با حکم خامنهای از لشگر ۲۷ محمد رسولالله برای تشکیل هستههای امنیتی به قرارگاه ثارالله تهران منتقل شده بود، پیشنهاد تشکیل یک سازمان مستقل اطلاعاتی را که مستقیماً زیر نظر خامنهای عمل کند، ارائه دادند. طبق طرح آنها این سازمان با ادغام بخشهایی از نیروهای اطلاعاتی سپاه با وزارت اطلاعات ایجاد میشد. در حالی که حفاظت اطلاعات نهادهای نظامی کماکان به طور مستقل عمل میکردند و معاونت اطلاعات سپاه نیز علاوه بر تغذیه تشکیلات جدید، وظیفهی اقدام و عملیات این سازمان جدید را بر عهده میگرفت. بر اساس این طرح، وزارت اطلاعات نیز همچنان به فعالیت خود در دولت ادامه داده و از طریق حراست وزارتخانهها و ادارات تابعه دولت امور حفاظتی و اطلاعاتی خود را در بخش دولت و قوه مجریه پی میگرفت.
خامنهای ابتدا با طرح مذکور موافقت میکند اما پس از مدتی مشاوران امنیتی رهبری به خامنهای اعلام میکنند چنانچه فعالیتهای اطلاعاتی و امنیتی بطور رسمی زیر نظر وی انجام گیرد مسئولیت اقدامات این نهاد اطلاعاتی مثل قتلهای زنجیرهای و شکنجه و … نیز متوجهی وی میشود، به همین دلیل طرح مزبور کنار گذاشته میشود و در قدم بعدی تصمیم میگیرند که از راههای «موازی» و با میانبرهای موجود این تشکیلات را به سرانجام برسانند. به این ترتیب با تقویت معاونت اطلاعات سپاه پاسداران و استخدام نیروهای اخراجی وزارت اطلاعات و … یک دستگاه امنیتی «موازی» را پایهریزی کردند که هیچ کس پاسخگوی اعمالش نبود. نشریات وابسته به جناح مقابل که از طریق مذاکرات صورت گرفته در شورای امنیت ملی و نهادهای رسمی به وجود «سازمان اطلاعات موازی» پیبرده بودند هر از چندی به صورت منفعل دست به اعتراض میزدند.
حسین طائب (حاج میثم) در هماهنگی با قوه قضائیه و در اختیار گرفتن چند بازداشتگاه در زندان اوین (بند الف) و بازداشتگاههای ۵۹ و ۱۱۰ تهران و همچنین در قرارگاه ثارالله و پادگان بسیج در اتوبان بسیج (افسریه) به دستگیری و بازجویی از روشنفکران و منتقدان نظام و فعالان حقوق اجتماعی و … پرداخت. وی برای پیشبرد و بهبود کارها، امکانات زیادی را در اختیار نیروهای عملیاتی اطلاعات سپاه قرار داد.
وی به این ترتیب، پروژهی دستگیری و شکنجهی ملیمذهبیها و پروندهی نظرسنجی و دستگیری بسیاری از روزنامه نگاران و روشنفکران را مدیریت کرد تا فضای سیاسی را هرچه بیشتر تنگ کند.
طائب همچنین یکی از حامیان و گردانندگان پشت پردهی انصار حزبالله و لباسشخصیها که در دوران خاتمی همه جا سر و کلهشان پیدا میشد بود.
وی برای جمع کردن بساط «اصلاحات»، معتقد به برخورد با آنها و کشتار دست جمعی دستاندرکاران آن بود تا نظام را بیمه کند. این طرح با دستگیری آنها پس از انتخابات ۸۸ به گونهی دیگری اجرا شد. در واقع طرح کودتا که از پیش توسط اطلاعات سپاه پاسداران و قرارگاه ثارالله و «بیت رهبری» و دولت احمدینژاد ریخته شده بود با یورش ناگهانی نیروی اطلاعاتی به ستاد انتخاباتی موسوی در پایان انتخابات و دستگیری آنها کلید زده شد؛ بسیاری از بازداشتشدگان در بیدادگاههای قاضی صلواتی و مقیسه و … به حبسهای ۵ سال به بالا محکوم شدند.
مصطفی تاج زاده، عضو شورای مرکزی حزب مشارکت بعدها در نامهای به خامنه ای، نوشت: «وکلای ما به هنگام مطالعه پروندهها، احکام دستگیری ما را که در روزهای قبل از ۲۲ خرداد صادر شده بود، مشاهده کردند.» (۹)
طائب در سال ۱۳۸۴ پس از انتخاب احمدینژاد به ریاست جمهوری و قدرت گرفتن مصباح یزدی در سپهر سیاسی ایران، اوج بیشتری در نظام گرفت و نقش مهمتری را عهدهدار شد. چرا که علاوه بر «بیت رهبری، در دولت و در حوزه هم از پشتیبانان مهمی برخوردار شده بود. در پی انتخاب جعفری به فرماندهی سپاه، وی به جانشینی فرماندهی بسیج رسید و به دنبال تغییرات ساختاری در سپاه پاسداران، جعفری و طائب از تشکیل «گروههای رزمی کربلا» خبر دادند.
پیش از این در اوایل دهه هفتاد و پس از خیزش مردم در مشهد، قزوین، اسلامشهر و شیراز، بسیج سپاه پاسداران مبادرت به تشکیل گردانهای عاشورا و الزهرا کرد. هدف و ماموریت اصلی تشکیل این گردانها سرکوبی شورش و ناآرامی شهری بود.
در آذرماه ۸۶ پانزده هزار بسیجی از اعضای گردانهای عاشورا و الزهرا در مقابل خامنهای حاضر شدند و بخش دیگری از بسیجیان برای اولین بار تحت عنوان «گروه های رزمی کربلا» به انجام مانور و رژه پرداختند.
تعداد این گروههای رزمی را فرمانده کل سپاه ۳۰ هزار و حسین طائب ۲۸ هزار گروه عنوان کرد که در قالب ۲۲۸ هزار هسته مقاومت تشکیل شده اند.
یک روز پس از اعلام موجودیت گروه های رزمی کربلا، جعفری فرمانده سپاه خبر داد «گردانهای عاشورا برای دفاع از مناطق شهری و گروههای رزمی کربلا برای عملیاتهای ویژه و نبردهای نامتقارن تشکیل شده اند.»
طائب در جریان تغییر و تحولات گسترده در سپاه پاسداران در سال ۱۳۸۷ ارتقای مقام یافت و به فرماندهی بسیج و معاونت فرماندهی کل سپاه پاسداران انتخاب شد.
حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح وقت در مراسم معرفی فرماندهان نیروی زمینی، بسیج و قرار گاه ثارالله سپاه پاسداران گفت: «حسین طائب فرمانده جدید نیروی مقاومت بسیج بهترین گزینهای است که میتواند بسیج مدنظر فرمانده کل قوا را سازماندهی و آماده کند.»
با توصیف فیروزآبادی معلوم بود که خامنهای نقش ویژهای به عهدهی طائب گذاشته است. نقش نیروی بسیج در سرکوبی اعتراضات مردمی در جریان جنبش ۸۸ نشانگر اهداف و وظایفی بود که خامنهای برای این نیرو تعریف کرده بود.
سرکوب جنبش ۸۸ نشان داد که فرماندهان کودتا از اعضای گردانهای عاشورا و گروههای رزمی کربلا، در سرکوب اعتراضات مردمی استفاده کردهاند.
طائب ابتدا منکر نقش بسیجیان و پلیس ضدشورش در ایجاد خرابکاری شد اما پس از انتشار گسترده فیلمها و عکسهایی حاکی از نقش نیروهای رسمی در این خرابکاریها در اینترنت وی در ادعایی مضحک مدعی شد: اغتشاشگران برای ایجاد خرابکاری، لباس بسیج و نیروی انتظامی را پوشیده بودند.
طائب در جریان سرکوب از نیروهای بسیجی در دو شاخهی متفاوت استفاده کرد. از یک سو این نیروها به شناسایی، آدمربایی و بازجویی و شکنجه اقدام میکردند و از سوی دیگر در حمله به مردم و ضرب و جرح و قتل آنها با استفاده از سلاح گرم و سرد شرکت داشتند.
عملکرد نیروهای بسیج تحت امر او در جریان اعتراضات پس از انتخابات با انتقادات زیادی روبرو شد چنانچه پنج تن از معاونان وزارت اطلاعات در نامهای به خامنهای ضمن برشمردن سوابق حسین طائب هشدار دادند که با رویههای اخیر، وزارت اطلاعات در شرف از هم پاشیدگی است.
و علی مطهری، در نامه به کیهان نوشت؛ «شما از سکوت در برابر به خاک افتادن «بسیجی» معترضید، ولی ما علاوه بر آن، به برخاک افکندن «بسیج» بهخاطر رو در رو قرار دادن آن با مردم عادی معترضی». «وقتی ما مدیریت بحران اخیر را به دست افرادی مانند طائب میدهیم که با باتوم بیشتر مأنوس است تا فکر و عقل و تدبیر، نتیجه همین خواهد بود.»
طائب پس از سرکوب اعتراضات مردم در دولت احمدینژاد یکی از کاندیداهای جدی تصدی وزارت اطلاعات بود اما خامنهای نقش مهمتری را در سیستم امنیتی برای او در نظر گرفته بود. او برخلاف توصیههای خیرخواهان نظام که سپردن مدیریت بحران به طائب را غلط میدانستند، وی را به مهمترین پست امنیتی کشور رساند.
خامنهای پس از سرکوب جنبش ۸۸ به آرزوی دیرینهاش جامه عمل پوشاند و با ارتقای واحد اطلاعات سپاه پاسداران به سازمان اطلاعات به گسترش کمی و کیفی آن پرداخت. چرا که مسئولان این سازمان مستقیماً توسط وی انتخاب میشوند و با تغییر دولتها، دست «نامحرم»ها به آن نمیرسد و مجلس نظارتی بر آن ندارد.
در واقع کارهای امنیتی مربوط به داخل کشور را «اطلاعات سپاه» انجام میدهد و کارهای مربوط به خارج از کشور را وزارت اطلاعات. این جدای از موضوع استقلال سپاه قدس و کارهای اطلاعاتی و امنیتیای است که این نیرو در خارج از کشور انجام میدهد. خامنهای از سالها قبل وقتی متوجه شد تغییر وزارت اطلاعات به سازمان اطلاعات هزینههای زیادی را برای او و رژیم به بار خواهد آورد با چراغ خاموش «سازمان اطلاعات» مورد نظر خود را تشکیل داد و از پذیرش مسئولیت آن نیز سرباز زد.
حسین طائب که از پشتیبانی تام و تمام مجتبی خامنهای و بیت رهبری برخوردار بود برای پیشبرد سیاست مشت آهنین و در دست گرفتن کامل مقدرات امنیتی کشور به ریاست سازمان اطلاعات سپاه، ارتقای مقام یافت و جانشین غلامحسین رمضانی شد.
وی پس از ارتقای موقعیت اطلاعات سپاه به سطح یک نیرو در سطح دیگر نیروهای سپاه پاسداران همچون نیروی زمینی، هوایی، دریایی و سپاه قدس، نقش تعیینکنندهای در نظام یافت و برای آن که در تیررس نباشد کمتر در مجامع عمومی پیدایش میشود و یا تن به مصاحبه و گفتگو میدهد تا هرچه مرموزتر باشد.
در دوران ریاست او بر اطلاعات سپاه، دخالت این نیرو و بازجویان آن در پروندههای امنیتی بیش از پیش شد.
فاطمه (آتنا) دائمی یک فعال حقوق کودک در گفتوگو با کمپین بینالمللی حقوق بشر در مورد دخالت اطلاعات سپاه در حکم سنگینی که از دادگاه گرفت، میگوید:
«پرونده ما به هیچ عنوان عادلانه مورد قضاوت قرار نگرفت بلکه بیشتر نظر بازجوها و سپاه دخیل بود». و امید علیشناس در اظهار نظر مشابهی گفت که در پروندهام نامهای از اطلاعات سپاه پاسداران وجود دارد که از دادگاه خواسته «هیچ تخفیفى در حکم اعمال نشود». وی اضافه کرد: «چندین بار مادرم از دادگاه بدوى یا تجدید نظر پرسیده بود که چرا چنین حکم سنگینى دادید… دادگاه گفته بود ما از از طرف اطلاعات سپاه زیر فشار هستیم و حتی مادرم چندین بار بازجوی مرا در دادگاه در حالی ملاقات کرده بود که سعی میکرد در پرونده تأثیر بگذارد».
امید علیشناس و فاطمه (آتنا) دائمی، در ماههای شهریور و مهر ۹۳ توسط نیروهای اطلاعات سپاه پاسداران بازداشت و به ۷ سال زندان محکوم شدند. (۱۰)
در روزهای داغ جنبش ۸۸، دو روزنامه نگار به نامهای لیلا ملکمحمدی و رضا ولیزاده که به ترکیه سفر کرده بودند به منظور دریافت پناهندگی از کشورهای اروپایی، خبر دروغی در مورد دستگیری، شکنجه و تجاوز به ترانه موسوی توسط نیروهای طائب را با انتشار عکسی منتسب به قربانی منتشر کردند. این دو مدعی شدند که جنازهی وی بعد از قتل، سوزانده شده است. آنها همچنین در روزهای بحرانی تابستان ۸۸ با استفاده از جو ملتهبی که وجود داشت قادر شدند کمیته تحقیق موسوی و کروبی را نیز فریب دهند.
چیزی نگذشت که مشخص شد موضوع ترانه موسوی از اساس غیرواقعی است و چنین فردی وجود خارجی ندارد. عکس انتشار یافته متعلق به دوران تحصیل لیلا ملکمحمدی یکی از جاعلان خبر بود که رتوش شده بود. این دو نفر، یکی خبرنگار «رادیو فردا» شد و دیگری همکار رادیوهای فارسیزبان. آنها به جای پذیرش مسئولیت و درخواست پوزش از مردم، یک سال بعد با انتشار اطلاعیهای همچنان خیرهسرانه مدعی وجود ترانه موسوی شدند و تکذیب آن را بیشرمانه به «سربازان پیدا و پنهان نظام اطلاعاتی و امنیتی جمهوری اسلامی» نسبت دادند. (۱۱)
از آن روز تاکنون که بیش از هفت سال از ماجرا میگذرد هیچ کس از هویت بستگان، دوستان، آشنایان و … ترانه موسوی آگاه نیست؛ چرا که چنین فردی وجود خارجی ندارد. خانمها فرشتهی قاضی و مسیح علینژاد که به گفتگو با خانوادههای قربانیان جنبش ۸۸ با یکدیگر مشغولند کوششی برای گفتگو با خانوادهی ترانه موسوی انجام نداده و یا گزارشی در مورد شکست تلاشهایشان انتشار ندادهاند.
متأسفانه «سازمان عدالت برای ایران» به جای پذیرش اشتباه خود در این زمینه، همچنان با دروغپردازی و فرافکنی، سعی در واقعی نشان دادن این فرد دارد و در یک موضعگیری عجیب در تابستان ۲۰۱۶ مدعی شد: «مجموعه یافتههای عدالت برای ایران وجود فردی به نام ترانه موسوی، دستگیری او در روز ۷ تیر و مرگ وی را تایید میکند.» (۱۲) با این حال از انتشار یکی از این «یافتهها»، عاجز هستند.
شادی صدر که در سخنرانیاش هنگام دریافت جایزهی دانشگاه حقوق سانتاکلارا، از ترانه موسوی به عنوان یکی از «قربانیان تجاوز» در زندان نام برده، بود (۱۳) متأسفانه نمیخواهد اشتباه خود را که بر اساس اخبار دروغ منتشر شده توسط دیگری بوده، بپذیرد. او اینبار خود مسئولیت اشاعهی دروغ را با «مجموعه یافتهها»ی ادعاییاش به عهده میگیرد.
در آن دوران، طائب که در مظان اتهام بود، به منظور اثبات دروغگویی دشمنانش، از آنجایی که مطمئن بود چنین فردی وجود خارجی ندارد، دست به حماقت بزرگی زد که نشان داد عنصر پیچیدهای نیست. وی به طرز شتابزدهای خانوادهی باجناقاش، سیدحسین شاهمرادی را به صحنه آورد. زن برادر شاهمرادی از قضا ترانه موسوی نام داشت که ساکن کانادا بود. طائب تصور میکرد با استفاده از این حربه میتواند به شایعات پایان دهد اما برخلاف تصور او، برملا شدن ارتباط خانوادگی سوژه با طائب، نه تنها مشکلی را از وی حل نکرد بلکه باعث ایجاد سوءظن بیشتری نسبت به او شد.
عکس رتوش شده دوران تحصیل لیلا ملکمحمدی
با این حال او و نیروهای تحت امرش و چهرههای امنیتی چون محسنی اژهای که آن موقع وزیر اطلاعات بود دستبردار نبودند و به منظور اثبات دروغپردازی مخالفان در ارتباط با اعمال تجاوز و شکنجه و قتل معترضان نتایج انتخابات، با الگوبرداری از دروغپردازی لیلا ملکمحمدی و رضا ولیزاده، پروژهی امنیتی سعیده پورآقایی را کلید زدند و به گونهای وانمود کردند که او در حال اللهاکبر گویی بر پشتبام، دستگیر شده و سپس مورد تجاوز قرار گرفته و به قتل رسیده است. سپس جنازهی سوختهای را به مادرش نشان دادند و قبری را نیز در قطعهی ۳۰۲ بهشتزهرا به عنوان محل دفن وی مشخص کردند. (۱۴)
در این پروژه نیز کمیته تحقیق موسوی و کروبی فریب خورد اما این بار از «اطلاعات سپاه» و حسین طائب و وزارت اطلاعات و محسنی اژهای.
در این پروژه، دست طائب و محسنی اژهای باز بود، چرا که قربانی در بازداشت خودشان بود. میرحسین موسوی حتی در مجلس ختم تصنعی سعیده پورآقایی که توسط دستگاه امنیتی برگزار شد شرکت کرد. وقتی داستان بالا گرفت به اشارهی طائب و محسنی اژهای، سعیده پورآقایی را از پرده بیرون آورده و به گفتگوی تلویزیونی و مصاحبه دیکتهشده با وی و مادرش پرداختند و کروبی و موسوی بیش از پیش در مخمصه افتادند. هرچند کروبی همانموقع پاسخ فریبکاری آنها را داد (۱۵) اما اژهای و کمیته تحقیق لاریجانی نیز به مدد حقهبازیای که کرده بودند دست بالا را پیدا کردند.
در مهرماه سال ۸۹ باراک اوباما در بیانیهای خطاب به کنگره این کشور، هشت مقام ایرانی از جمله طائب را به علت آنچه نقض جدی و مداوم حقوق بشر مینامید، تحریم کرد و خواستار ممنوعیت صدور ویزا و ضبط داراییهای احتمالی آنها در آمریکا شد.
در نیمه اردیبهشت ۱۳۹۰ رسانههای رژیم هیاهوی زیادی در مورد دستگیری عباس غفاری رمال و جنگیر دولت احمدینژاد انتشار دادند. او که توسط اطلاعات سپاه دستگیر شده بود و طائب شخصاً بر بازجویی از او نظارت داشت با توجه به کیفرخواستی که برای او تهیه کردند به اعدام محکوم شد و سپس این حکم به هشت سال زندان تقلیل یافت و در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ از زندان آزاد شد تا روحانی و رفسنجانی و … را طلسم کرده زمینهی شکستشان در انتخابات را فراهم کند. طائب و نیروهای تحت امر هر روز ادعاهای عجیب و غریبی راجع به قدرت این فرد، ارتباطش با شیاطین و اجنه مطرح میکردند که حاکی از اعتقاد خودشان به این امور بود. (۱۶)
محمدعلی طاهری بنیانگذار عرفان حلقه دیگر قربانی وی بود که در سال ۱۳۸۹ توسط مأموران اطلاعات سپاه پاسداران و به اتهام اقدام علیه امنیت ملی دستگیر و پس از ۶۷ روز بازجویی در بند ۲ الف (متعلق به سپاه) زندان اوین به قید وثیقه آزاد شد. او اوایل سال ۱۳۹۰ مجددا به اتهام «ارتداد، محاربه، توهین به مقدسات، فساد فیالارض و سبالنبی» دستگیر و زندانی شد.
وی در سال ۱۳۹۴ با اعمال نفوذ اطلاعات سپاه به اتهام فساد فیالارض به دلیل «انحراف گسترده جوانان» به اعدام محکوم شد که پس از اعتراض وکلای او به دیوان عالی کشور، این حکم نقض شد.
در تیرماه ۱۳۹۰ نیز اتحادیه اروپا سه تن از فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را به اتهام دخالت در امور داخلی سوریه در لیست تحریمهای جدید خود قرار داد. بر اساس حسابهای این افراد مسدود و ورودشان به خاک اتحادیهی اروپا ممنوع شد. نام طائب به همراه محمدعلی جعفری و قاسم سلیمانی در فهرست تحریمهای جدید اتحادیه اروپا قرار گرفت.
طائبها دشمنی ویژهای با خانوادهی رفسنجانی دارند و همین نزد خامنهای یک امتیاز مثبت محسوب میشود. دستگیری مهدی هاشمی بر اساس پروندهای که حسین طائب فراهم آورده بود، صورت گرفت و محکومیت وی به زندان، پاسخی بود به اخراج وی از وزارت اطلاعات به دستور رفسنجانی. برادرش مهدی از هر فرصتی برای حمله به رفسنجانی استفاده میکند.
رسانههای نزدیک به هاشمی رفسنجانی همچنین خبر دادند که در منزل عبدالرضا رحمانیفضلی، رییس دیوان محاسبات وقت و وزیر کشور دولت روحانی نیز ابزار شنود کشف شده؛ به نوشتهی آینده آنلاین این ابزار در اتاق خواب رحمانیفضلی نصب شده بود. طائب از کارگذاشتن شنود در اتاق خواب نزدیکترین چهره به علی لاریجانی چه در سر داشت مشخص نشد.
دستگیری آمریکاییها و دو تابعیتیها یکی از سیاستهای نظام جمهوری اسلامی است که توسط طائب و اطلاعات سپاه پاسداران اجرا میشود تا از آنها برای باج خواهی و گروگان جهت مبادله با عوامل زندانی رژیم در آمریکا استفاده کنند .
در ۸ مرداد ۱۳۸۸ نیروی انتظامی مبادرت به دستگیری سه خبرنگار و کوهنورد آمریکایی بهنامهای سارا شورد، شین بائر و جاشوا فتال کرد و آنها را در اختیار اطلاعات سپاه پاسداران قرار داد. مقامات ایرانی مدعی بودند آنها بطور غیرقانونی وارد خاک ایران شدهاند و اعضای خانوادهی این سه آمریکایی روی غیرعمدی بودن کار آنها تاکید داشند.
در ۱۳ بهمن ۸۸ احمدی نژاد در مصاحبه با سیمای جمهوری اسلامی پیشنهاد مبادله آنها با زندانیان ایرانی در آمریکا را مطرح کرد و سپس در ۲ خرداد ۸۹ حیدر مصلحی وزیر اطلاعات پیشنهاد مبادله این افراد با ایرانیان زندانی در آمریکا را مطرح کرد و تأکید کرد که جاسوس بودن این سه آمریکایی «مشخص» است. البته همزمان با حضور مادران آمریکاییهای بازداشت شده در ایران (۲۹ اردیبهشت ۸۹)، دو شهروند ایرانی که نیروهای آمریکایی بهترتیب هفت سال و سه سال پیش در عراق بازداشت کرده بودند، آزاد شدند و سپس در شهریور ۱۳۸۹ سارا شورد آزاد شد و پس از مدتی دو گروگان دیگر هم آزاد شدند.
اطلاعات سپاه پاسداران با دستگیری جیسون رضائیان، امیر حکمتی، سعید عابدینی و نصرت الله خسروی، آنها را با ۷ نفر از نیروهای خود که در به خاطر نقض تحریمهای بینالمللی و هک کردن و نفوذ به سیستم کامپیوتری آمریکا زندانی شده بودند مبادله کردند.
بعد از امضای برجام و مبادلهی زندانیان بین ایران و آمریکا، نیروهای طائب همچنان به دستگیری دو تابعیتیها ادامه دادند. از مهرماه ۱۳۹۴ تا تیرماه ۱۳۹۵ اطلاعات سپاه، دست کم شش ایرانی دو تابعیتی را دستگیر کرد تا در مذاکره با آمریکاییها آنها را به دیگر زندانیان وابسته رژیم مبادله کند.
دامنهی این دستگیریها به شهروندان ایرانی دارای تابعیت اروپایی همچون نازنین زاغری راتکلیف و دکتر احمدرضا جلالی و هما هودفر (کانادایی – ایرلندی) هم رسید که به بهانههای واهی روانهی زندان شدند تا از طریق فشار روی کشورهای اروپا به باجخواهی بپردازند.
این احتمال میرود که ترورهای هستهای نیز توسط باندهایی از اطلاعات سپاه پاسداران صورت گرفته باشند. این ترورها پس از تصدی اطلاعات سپاه توسط طائب در مهرماه ۱۳۸۸ صورت گرفتند. اولین ترور در ۲۲ دیماه ۱۳۸۸ با قتل دکتر مسعود علیمحمدی به وقوع پیوست و تا سال بعد ادامه یافت. چنانچه انتظار میرفت هیچیک از قاتلان دستگیر نشدند و دستگاه اطلاعاتی و امنیتی با طرح انواع و اقسام سناریوها عدهای بیگناه را به زیر بدترین شکنجهها برد و آنها را مجبور کرد اعتراف کنند که قتلها را به دستور اسرائیل و با هدایت موساد انجام دادهاند. با این حال پس از روی کار آمدن دولت جدید همهی دستگیر شدگان آزاد شدند و کسی دیگر پیگیر ماجرای این قتلها نشد.
سازمان اطلاعات سپاه پاسداران در دوران حیات جدید خود و با اختیاراتی که خامنهای به این نهاد تفویض کرده در تمامی عرصههای اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی، سیاسی و امنیتی کشور دخالت مستقیم میکند. آخرین نمونهی آن دخالت این نهاد در پیگیری آنچه که «تخلفهای اقتصادی» میخواند است. طائب در هماهنگی با بیت رهبری و به منظور در منگنه قرار دادن جناح رقیب در «پروندههای مفاسد اقتصادی کلان کشور» ورود میکند. یکی از این موارد پرونده «حقوقهای نجومی» بود که مشکلات زیادی برای دولت روحانی به وجود آورد و خامنهای برخلاف موارد مشابه خواهان «کش دادن» به آن شد. طائب به منظور پاپوش دوزی برای جناح رقیب مدعی شد «سازمان اطلاعات در حال رصدکردن پشتپرده اینگونه تخلفات است و اگر این روند را متخلفان ادامه بدهند مطمئن باشند با برخورد قاطع و قانونی روبهرو خواهند شد.» (۱۷)
این درحالی است که اطلاعات سپاه پاسداران پشتیبان اصلی بابک زنجانی به حساب آمده و چهرههای اصلی آن درگیر این پرونده بودند. منتهی برخورداری از رانت قدرت باعث شد که دستگاه قضایی به آنها نزدیک نشود.
محمد یزدی، معاون اقتصادی وزارت اطلاعات دولت احمدینژاد و حسین طائب، به عنوان مهم ترین چهرههای امنیتی درگیر در این پرونده نام برده شدهاند. محمد یزدی در دولت روحانی به سازمان اطلاعات سپاه رفته است. از سوی دیگر، مهدی شمس، دیگر متهم این پرونده نیز در دفاعیات خود، از همکاری با سازمان اطلاعات سپاه پرده برداشته است.
با فشارهای سازمان اطلاعات سپاه، پرونده بابک زنجانی در اختیار وزارت اطلاعات قرار نگرفت تا دولت به اسرار این پرونده دست پیدا نکند. در جریان دادگاه نیز به توصیهی این نهاد بابک زنجانی در دفاعیات خود دولت روحانی و وزیر نفت را آماج حملات خود قرار داد و صلواتی قاضی دادگاه طبق سناریو به او اجازه داد هرچه دل تنگاش میخواهد بر زبان بیاورد.
در آخرین تغییر و تحولات در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، سردار عبدالله ضیغمی از مسئولان قرارگاه ثارالله و سرکوب جنبش ۸۸ به معاونت جنگ روانی طائب و سردار حسین زیبایینژاد معروف به سردار حسین نجات فرمانده سابق سپاه ولی امر که مسئولیت حفاظت از خامنهای را به عهده داشت و یکی از طراحان حصر موسوی و کروبی به شمار میرفت به جانشینی طائب انتخاب شدند که نشان از سازماندهی گسترده سپاه پاسداران و سازمان اطلاعات آن برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ دارد.
ایرج مصداقی
پانویس:
۱- https://www.tasnimnews.com/fa/news/1394/02/02/718973
۲- http://www.radiofarda.com/a/f14_uae_sentenced_six_iranians_life-in-jail_yazdanpanah_yazdi/26870483.html
۳- http://www.mehrnews.com/news/1406422
۴- http://www.snn.ir/detail/News/195822/165
۵- http://www.snn.ir/detail/News/195822/165
۶- http://www.aparat.com/v/Tx4PA
۷- http://www.binanews.ir/print?newsid=72373
۸- http://www.irajmesdaghi.com/page1.php?id=392
۹- http://sahamnews.org/2012/06/212931
۱۰-http://www.radiofarda.com/a/f7-four-civil-activists-received-jail-sentenses/28025033.html
۱۱- http://news.gooya.com/politics/archives/2010/08/109728.php
۱۲- https://www.radiozamaneh.com/285595
۱۳- http://shabakeh.de/news/892
۱۴- http://www.radiofarda.com/a/F11_Iran_Postelections_Protest_Saide/1840424.html
۱۵- https://sites.google.com/site/gerivanim/karoobi/karoobi-shoja
۱۶- https://khodnevis.org/article/45341
۱۷- http://www.tasnimnews.com/fa/news/1395/04/22/1121914
از: گویا