خلاصۀ سخن بابت رویکرد ملیون به انقلاب بهمن ۱۳۵۷ و جمهوری اسلامی
۱- در انقلاب خشم ناشی از سالها ظلم به شکل سیل انقلاب درآمده و قابل توقف نبود که ملیون قبلاً بابت آن بارها و از جمله در خرداد ۱۳۵۶ هشدار داده بودند.
۲- رهبری و قدرت اصلی انقلاب فقط دست روحانیون و حتی عکس آقای خمینی داخل ماه رفته بود و تصور میشد نایب خدا بر زمین است. ملیون و حتی روشنفکران دینی نقش خاصی نداشتند. نهایتاً بازرگان یک هفته قبل از پیروزی انقلاب به عنوان رئیس دولت موقت منصوب شد.
۳- ملیون به امید شعارهای استقلال و آزادی انقلاب و هدایت انقلاب به سمت آزادی با آن همراه شدند.
۴- در آبان ۱۳۵۷ دکتر سنجابی به نزد آیتالله خمینی رفت و رسماً متحد شد که اعتصاب حتی به شرکت نفت رسیده و کشور یکپارچه در حال انقلاب بود و شاه هم اعلام کرد پیام انقلاب را شنیده است.
۵- اعلامیۀ سه مادهای دکتر سنجابی در پاریس تأکید بر عدم قابل قبول بودن نظام شاهنشاهی و تأکید قاطع بر آن بود که حکومت ملی آینده باید با رأی مردم تعیین گردد. بحثی هم از جمهوری اسلامی یا حتی رهبری آیتالله خمینی در آن نبود. به این لحاظ انتقاد خاصی نمیتوان به محتوای آن اعلامیه وارد کرد که محتوا در راستای دموکراسی بود.
۶- نیروهای مذهبی در آن هنگام مشابه اقلیتهای عقیدتی کنونی و سابقۀ منفی در ایران و حتی منطقه نداشته و به دلیل مبارزه برای آزادی احترام بالائی در جامعه داشتند. تجربیات تاریخی مشروطه و نهضت ملی هم نشان از اثرات مثبت همراهی روحانیون با ملیون و همچنین شکست ملت ایران بعد از نفاق اینان بود.
۷- ملیون پس از انقلاب هم راه آزادی را ادامه داده و به سرعت انتقاد از استبداد جدید را آغاز کردند اما بخش زیادی از مردم در انتخاباتهای سال ۱۳۵۸ به جای رأی به ملیون به نیروهای مذهبی رأی دادند. در نتیجه روحانیون به مرور قدرت نظامی و سیاسی خود را تثبیت و از خرداد ۱۳۶۰ استبداد کامل را بر کشور حاکم کرده و دیگر مانع کاندیدا شدن ملیون شده و حتی آزادیهای اجتماعی به سان حجاب را بسیار محدود کردند. حتی آنقدر قدرت داشتند که هنوز بعد از حدود ۴۰ سال کماکان بر کشور سلطه دارند. البته در این مسیر تقلب و تخلف در انتخابات و سایر زشتکاریها هم مرتکب شدند اما به هر حال باید پذیرفت بخش قابل توجهی از مردم هم قاطعانه مدافع آنان بودند.
۸- به خصوص از خرداد ۱۳۶۰ به بعد بخش زیادی از جامعه مخالف استبداد جدید بود اما به هر حال آنان ایستادگی کافی نشان نداده و در میدان مبارزه برای آزادی نماندند. حتی هنوز بعد از حدود ۴۰ سال، بخشی از مردم بر خلاف دیدگاه ملیون در انتخابات شرکت میکنند. در نتیجه بابت شرایط کشور هیچ تقصیری متوجه ملیون نیست چون مردم به شکل مناسبی در جهت دیدگاههای آنان حرکت نکردهاند.
۹- انقلاب در هر حال اثرات مثبتی بابت احیای استقلال کشور و برچیده شدن بساط استعمار آمریکا در ایران و اتمام نظام ارثی داشت. اما آزادی تثبیت نشد که دلیل اصلی آن ضعف درک جامعه است و هنوز هم دموکراسی خوب جا نیفتاده و استبداد دینی یا سلطنتی فقط ظاهر استبداد است.
۱۰- قانون مشروطه هم سکولار نبود و در آن مذهب رسمی کشور شیعه اعلام و شاه مروج آن معرفی شده بود. تأکید شده بود هیچ یک از قوانین مصوب مجلس نباید مخالف اسلام باشد و حتی تمام قوانین زیر نظر پنج تن از روحانیون برجسته باشد و آنان بتوانند قوانین را رد کنند. پس با همان قانون امکان آن بود که حکومت اسلامی ایجاد شده و آقای خمینی شاه گردد که نظام ارثی اسلامی ایجاد و بدتر از شرایط کنونی میشد. الان حداقل در ظاهر ماجرا رهبر انتخابی است و اگر انتخابات آزاد شود، به راحتی امکان تغییر و تشریفاتی کردن رهبر وجود دارد.
۱۱- بختیار هیچ شانسی برای مقابله با انقلاب نداشت و قدرت اصلی نیروهای مسلح را هم نداشت که دولت مشروطۀ واقعی تشکیل دهد. ملیون هم هرگز نمیتوانند خلاف خواست اکثریت مطلق مردم بایستند.
۱۲- ملیون در هر حال خدمات ارزندهای در انقلاب در کاهش اقدامات مخرب به سان طالبان و داعش از قبیل ممانعت از خشونتهائی به سان کشتارهای ۶۰ و ۶۷ و ممانعت از تخریب میراث فرهنگی چون تخت جمشید داشتند. به یقین اگر ملیون نبودند با جو هیجانی انقلاب خشونتهای بسیار بدتری رخ میداد.
۱۳- اشتباهها و ضعفهای اصلی ملیون در انقلاب اتخاذ موضع ضعیف در برابر آیتالله خمینی، عدم تشکیلات و انسجام کافی و عدم تدوین و انتشار پیشنویس قانون اساسی بعدی به دلیل اعتماد به شعارها و وعدههای روحانیون بود. البته شکل قانون اساسی هم اثر خاصی ندارد و در هر حال قدرت اصلی دست روحانیون بود و جا افتادن مناسب جدائی دین از حکومت نیاز به زمان و بالا رفتن درک جامعه دارد. ولی اگر ملیون بهتر عمل میکردند به هر حال حرکت آزادیخواهانۀ جامعه گامی جلوتر بود.
۱۴- اشتباه از همگان طبیعی و مهم تلاش جبران است که ملیون به سرعت در مسیر مبارزه با استبداد قرار گرفتند اما رأی بخش زیادی از جامعه به نفع نیروهای مذهبی بود. ضمن اینکه اشتباه در فرآیند اجتماعی اثر نهائی ندارد و قدرت برتر تعیین کننده است.
۱۵- ملیون فقط برای خدمت وارد مبارزه شده و اصلاً دنبال منافع نبودند و به راحتی قدرت و مقام را رها کرده و به صف مبارزه با استبداد دینی رفتند. در آن راه دچار مشکلات زیادی هم شدند. چنانکه سنجابی و فروهر وزارت را رها و در راه مبارزه برای آزادی دچار مشکلات فراوان شدند. ولی جامعه رویکرد مناسب به آنان در انتخاباتهای سال ۱۳۵۸ نشان نداد و بعد هم قاطع از آنان حمایت نکرد. حتی هنوز بخش زیادی از جامعه همراهی مناسبی به رویکرد ملیون برای تحریم انتخابات ندارد. به این لحاظ بابت شرایط هیچ تقصیری متوجه ملیون نیست و آنان تلاش خود را به کار برده و هزینۀ آن را هم دادهاند.
۱۶- در مجموع کارنامۀ ملیون سرشار از خدمت و مبارزه در راه آزادی و در عین حال عاری از هر نوع ظلم و خیانت است. در حالیکه اگر دنبال منافع بودند قطعاً به بهترین جایگاه و منافع مادی میرسیدند.
خلاصۀ نهائی سخن آنکه ملیون گرچه در برابر سیل انقلاب مقداری ضعیف عمل کردند ولی قدرت و تأثیر خاصی نداشتند چون مردم از آنان حمایت کافی نکردند. پس بابت شرایط کشور تقصیری متوجه ملیون نیست. کارنامۀ کلی ملیون همواره بسیار روشن و فاقد کمترین نقطۀ سیاه خیانت و ظلم و حتی سوءاستفادۀ مالی و نقطه ضعف اخلاقی است. در عین حال سرشار از خدمت به وطن و مبارزه برای استقلال و آزادی است.
مطالعه نوشته با فرمت پی دی اف
حمیدرضا مسیبیان(Hamosaieb@yahoo.com)
کرمانشاه – ۱۲ فروردین ۱۳۹۶