گاردین: هر طرف که نگاه می‌کردی انسان‌های مُرده می‌یافتی

شنبه, 19ام فروردین, 1396
اندازه قلم متن

«خان شیخون شهر ارواح است، خیابان‌هایش متروکه و ساکت‌اند، گویی سوگوار قربانیان قساوتی هستند که دو روز پیش در این مکان اتفاق افتاد.
تنها بازمانده از آن‌چه اتفاق افتاد حفره‌ای سیاه در نزدیکی بخش شمالی شهر است؛ جایی که یک راکت تجهیز شده به گاز عامل اعصاب فرود آمد و بیش از ۷۰ نفر را، در یکی از پرتلفات‌ترین حمله‌های شیمیایی طی شش سال گذشته در سوریه، کشت.

تمام آن چه که از حمله به شهر واقع در استان ادلب، تحت کنترل شورشیان، باقی مانده بوی زننده‌ای که باعث خارش مجاری بینی می‌شود و بقایای کوچک و سبز رنگی از راکت است. خانه‌های آن اطراف از حیات خالی شده‌اند. علائمی که قربانیان از خود نشان دادند سازگار با گاز سارین است، گاز شیمیایی عامل اعصاب که در سال ۲۰۱۳ بر روی محدوده‌ای در اختیار معارضین در نزدیکی دمشق پرتاب شد و بیش از ۱۰۰۰ نفر را کشت. پس از آن حمله به نظر می‌رسید که رژیم زرادخانه شیمیایی‌اش را تسلیم کرده باشد.

مسکو، که حامی اصلی بشار اسد در جنگ است، گفته است که دولت سوریه یک کارخانه تولیدکننده گازهای سمی که به دست شورشیان اداره می‌شد را بمباران کرده بود و بر اثر آن گاز به بیرون نشت کرده بود.

روزنامه گاردین، اولین رسانه غربی که از محل وقوع حمله بازدید کرده است، انبار و سیلوهایی را که درست در کنار محل فرود موشک قرار داشتند وارسی کرد اما هیچ چیز بجز محوطه‌ای متروک و پوشیده از غبار و سیلوهایی نیمه ویران که بوی پس‌مانده غلات و کود حیوانات می‌دادند پیدا نکرد. ساکنان می‌گفتند که سیلوها در حمله‌های هوائی شش ماه پیش آسیب دیده بودند و از آن زمان بدون استفاده مانده بودند. یکی از افراد می‌گوید:«می‌توانید ببینید؛ در آنجا چیزی بجز شاید مقداری غلات و کود حیوانات چیزی نیست. حتی لاشه یک بز هم آنجا است که بر اثر حمله خفه شده». ساکنان ادعاهای روسیه را باور نمی‌کردند.

هیچ شاهدی از این که در روزها یا هفته‌های اخیر ساختمانی در نزدیکی جایی که این تعداد بر اثر گاز شیمیایی اعصاب کشته یا مجروح شدند مورد اصابت قرار گرفته باشد وجود نداشت. خانه‌های سوی دیگر خیابان از بیرون سالم به نظر می‌رسیدند. هیچ محدوده آلوده شده‌ای در نزدیکی هیچ ساختمانی وجود نداشت. در عوض محدوده‌های آلوده شده در حول گودالی بودند که در میانه‌ی جاده پدید آمده بود.

روزنامه گاردین در تلاش برای بازسازی حمله با شاهدان، امدادرسانان اولیه، بستگان قربانیان و مصدومان مصاحبه کرد. آن‌ها جزئیات جدیدی را ارائه کردند که زوایای اتفاقی را روشن ساخت که محکومیت جهانی و توجه مجدد به سبعیت جنگ سوریه را به دنبال داشت.

حمید خطینی، داوطلب امداد شهری [کلاه سفید‌ها] در خان شیخون می‌گوید «انگار قیامت شده بود». شاهدان گفتند که حمله‌های هوایی اندکی پس از ساعت ۶:۳۰ صبح روز سه‌شنبه، با انداختن چهار بمب در نقاط مختلف شهر آغاز شد. در ابتدا آن‌ها گمان کردند که این نیز حمله‌ای دیگر است، تا این که اولین امدادگرانی که به صحنه رسیده بودند شروع به افتادن بر زمین کردند.
خطینی می‌گوید «آن‌ها به ما گفتند ‘مرکز ما داریم کنترل را از دست می‌دهیم’. ما نمی‌دانستیم از چه چیزی حرف می‌زدند. بعد گفتند «بیایید و ما را نجات بدهید، ما دیگر نمی‌توانیم راه برویم». و تیم‌های دوم و سوم با تنها ماسک صورت رفتند. ما از ۵۰۰ متر دورتر می‌توانستیم بوی آن را استشمام کنیم.»

مردم صحنه‌ای پر از وحشت را در محل حمله توصیف کردند. مجروحان بر روی زمین به خود می‌لرزیدند و دچار تشنج بودند، بر دهانشان کف آمده بود، لب‌هایشان کبود شده بود، و به هوش می‌آمدند و از هوش می‌رفتند.

ابوالبراء که در نزدیکی محل حادثه زندگی میکند و بعد از حمله به طرف مکان دویده تا به کمک بشتابد می‌گوید: «بچه‌ها را خوابیده روی زمین پیدا کردم در حالی که داشتند نفس‌های آخرشان را می‌کشیدند، لب‌هایشان داشت کبود می‌شد.»

خطینی در حالی که در سوی دیگر خیابان محل اصابت موشک ایستاده اضافه می‌کند: آدم‌ها روی پشت بام‌ها و در زیرزمین‌ها، روی زمین در خیابان، هر کجا که چشم می‌انداختی انسان‌های مرده می‌دیدی.»

بیمارانی که در حال خفگی بودند و آن‌هایی که جانشان را از دست داده بودند به یک مرکز امداد شهری و درمانگاهی که در کنار آن قرار دارد منتقل شدند. این مرکز و درمانگاه در کناره‌ی یک دماغه‌ی سنگی بنا شده‌اند تا در برابر حمله‌های هوایی احتمالی تاب بیاورد. کشته شدگان در کپری در آن نزدیکی خوابانده شدند و در همان حال نیروهای امداد اضطراری به مصدومان آب می‌پاشیدند و آتروپین، پادتنی برای گاز اعصاب، تزریق می‌کردند. اما در همان حال که نیروهای امدادی تلاش می‌کردند تا از این بحران به خود بیایند، بین ساعت ۸ و ۱۰، حملات هوایی درمانگاه و مرکز امداد شهری را هدف قرار دادند. آن کپر بر روی اجساد کشته شدگان فروریخت و کار خدمت‌رسانی در آن محل متوقف شد.

یکی از مقامات گروه شورشی احرار الشام که در صحنه بود گفت: «شاید خلبانان این افسانه را شنیده‌اند که ممکن است ۴۸ ساعت بعد از مردن بر اثر سارین دوباره زنده بشوید، و تصمیم گرفتند تا دوباره محض احتیاط آن‌ها را بمباران کنند». او ادامه داد: «خدا را شکر که روز قیامتی پس از مرگ وجود دارد.»

گاردین از درمانگاه و مرکز دفاع شهری که ویران شده‌اند بازدید کوتاهی کرد. مردم محلی گفتند که هواپیماهای شناسایی پیش‌تر در آسمان دیده شده‌اند و فکر می‌کردند این منطقه ممکن است دوباره در آن روز هدف قرار بگیرد.

محل [حمله] با آوار پر شده بود. درون آن، تجهیزات بیمارستانی، تخت‌ها، ابزار جراحی و جعبه‌های کوچک دارو زیر غبار پوشیده شده بودند یا بر روی زمین شکسته بودند. هیچ سلاحی دیده نمی‌شد و اتاق‌هایی که درون فرورفتگی صخره قرار داشتند به دنبال قطع برق در تاریکی فرو رفته بودند.

در قبرستانی که در آن نزدیکی قرار داشت، گورها هنوز از تشییع جنازه‌های روز گذشته تازه بودند و خاک سرخ رنگ هنوز بالا بود. در یک گوشه ۱۸ قبر جدید پر شده بودند و نام‌های حک شده بر روی سنگ قبرها تقریبا محو بودند. اجساد ۲۰ نفر در این قبرها بود، از جمله دو کودک که همراه با مادرشان به خاک سپرده شده بودند. آن‌ها همگی اعضای یک خانواده بودند.

عبدالحمید یوسف، یکی از معدود بازماندگان خانواده، در مجلس ختم در خانه‌اش در خان شیخون، یک روز پس از دفن همسر و دوقلوهای نه ماه‌اش، احمد و آیا، به سختی جلوی اشک‌هایش را می‌گرفت.

یوسف به کمک دیگر قربانیان حمله شتافته بود. اما هنگامی که بازگشت بیشتر خانواده‌اش را کشته شده یافت، از جمله برادر، خواهر، برادزاده و خواهرزاده‌هایش. همسر و فرزندان او به پناهگاه در زیرزمین گریخته بودند اما در همان‌جا بر اثر استنشاق گاز سمی که به درون نشت کرده بود جانشان را از دست دادند.

عصر آن روز در گورستان او اصرار داشت که دو فرزند دوقلویش را خودش با دستان خودش به خاک بسپارد. یوسف در حالتی تقریبا نیمه‌هوشیار نام فرزندانش و با حالت بریده بریده نام فرزندانش را تکرار می‌کرد: «آیا و احمد، جان‌های من، یاسر و احمد، داداش‌هایم که هوایم را داشتید. عموره و حمودی، شعیما و خیلی‌های دیگر»

منبع: گاردین، ۷ آوریل ۲۰۱۷

به نقل از آمدنیوز


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.