برخی از ما به لحاظ سیاسی خود را مستقل میدانیم؛ یعنی در جناحبندیهای مرسوم سیاسی کشور، نقش و سهمی برای خود قائل نیستیم، اما به حکم آنکه در کشورمان زندگی میکنیم و رفتارهای مسئولان بر زندگی عادی ما، خانواده و همشهریانمان آثار مثبت یا منفی بر جای میگذارد، نمیتوانیم به پدیدهای مانند انتخابات، بیتفاوت باشیم. به ویژه اگر تفاوتی اصولی در دیدگاهها، منش، رفتار و اثرگذاری سیاستی یک یا برخی از نامزدهای ریاستجمهوری در عرصه داخلی و بینالمللی وجود داشته باشد.
این حق و بلکه وظیفه عاقلانه را برای خود قائلیم که با رأی خود در پدیدآوردن شرایطی که زندگی در کشور را برایمان سهلتر و دلخواهتر کند، مشارکت کنیم. نگارنده اگر دریابم که با کنارهگیری و سکوت خود و دیگران در واقع راه را برای دستیابی التهابانگیزان تشنجآفرین به این مقام مهم و مؤثر هموار میکنم، بیشتر تشویق میشوم که از این فرصت مشارکت در نشاندادن جلوهای از تمایلات و اراده ملی بهره بگیرم و دیگران را نیز به مشارکت ترغیب کنم. موضوع فقط گماردن یک فرد در بالاترین مقام اجرائی کشور نیست. زمانی که شخصیتی به نمادی از تفکر، رفتار و منشی مبتنی بر عقلانیت و اعتدال متعهد میشود و این تعهد را عملا نیز به اثبات رسانده باشد و شخصیت یا شخصیتهای مقابل او یا چنان پیشینهای از خود بروز نداده باشند یا فراتر از آن، شدت تعصباتشان برای زندگی و آینده شهروندی عادی مانند من نگرانکننده باشد، بدیهی است که به شخصیتی رأی میدهم که برایم امیدبخش و تسکیندهنده باشد. میدانیم اختیارات رئیسجمهور چه محدودیتهایی دارد و میدانیم که به دلیل همین محدودیتها در اجرای برخی برنامههایی که اعلام میکند، با ناکامیها و محدودیتهایی مواجه شده و خواهد شد. میدانیم به موازات دولت اجرائی، بخشهای دیگری هم وجود دارند که تأثیرگذارند اما آگاهیبخشی هرچهبیشتر جناحهای مؤثر و سهم آنان در سبد رأی مردم، در ایجاد تفاهم و رفع نگرانیهای آن بخشها نیز مؤثر خواهد بود زیرا خود را از نیاز به پذیرش عمومی مبرا نمیدانند. ایران از ثروت و منابع انسانی و طبیعی خوبی برخوردار است.
ترکیب منابع انسانی و مالی و طبیعی میتواند راهگشای توسعه اقتصادی و اجتماعی باشد. نسلی که در سنین ۳۰سالگی و در ابتدای انقلاب، مقدرات را به دست گرفت، اکنون یا در قید حیات نیست یا در حال بازنشستگی است. نباید و نمیشود که مانع حضور و ابراز وجود نسل جدید و کارآزموده شد و نوبت طبیعی را از کسانی دریغ کرد که بهتر میاندیشند و با جهان و پیشنیازهای علمی و صنعتی آن برای توسعه آشنایی بیشتر و مفیدتری هم دارند. اگر هم آنان نخواهند، قانون بیگذشت طبیعت، شکاف نسلها را پر و جبران خواهد کرد. پیشبرد تولید و اقتصاد هنگامی تحقق مییابد که کشور به ایفای نقش درخور خود بهعنوان بازیگری معتبر به عرصه بینالمللی بازگردد.
تولید بیشتر نیاز به بازار جهانی و حضور جهانی دارد. کسانی که با دنیا قهر بودهاند یا قهربودن را مزیت میدانند، باید توجه داشته باشند که استقلال در توانایی ارتباط اقتصادی و سیاسی جهانی است نه در محرومماندن از آن. اقتصاد مستحکم نیاز به ارتباطات مسالمتآمیز بینالمللی دارد. امنیت شرط خوبی برای توسعه اقتصادی است، اما باید همراه با آرامش و اطمینان از آینده باشد. اینها نکاتی است که نامزدها را از یکدیگر متمایز میکند. شخصا با حداقل توقعات به کسی رأی میدهم که در درجه نخست قابلیت و تجربه مثبت و مؤثر ایفای نقش بینالمللی را داشته باشد. کلید دیپلماسی را که در شرایط تعامل و تبادل امتیاز و چانهزنی در راه حد اکثر منافع ملی باشد، بشناسد و به کار ببرد و به برجام و سرانجامی مثبت رسانده باشد. با اهمیت صلح، خردورزی و مسالمت آشنا و به زیان انسانی و اقتصادی ستیز و جنگ واقف باشد. از ملاقات و دیدار با مقامات خارجی نهراسد و با اعتمادبهنفس بتواند از منافع ملی و بینالمللی ایران دفاع کند. بداند که اوضاع سیاسی جهان نیز مانند همهچیز دیگر تغییر کرده است و تغییر میکند و شرایط جدید نیاز به تغییر در سیاستهای پیشین دارد. از رفتارهای خیابانی و دون شأن و حیثیت ملی مانند نقض مصونیتهای دیپلماتیک دیپلماتهای میهمان در کشور، اجتناب کند. منافع ملی ایران را به هرگونه منافع دیگری ترجیح دهد و خصومت همسایگان و جهانیان را برنینگیزد. دیگر چه بگویم؛ «رنگ چشمهایش هم قهوهای باشد!».
برخی از ما به لحاظ سیاسی خود را مستقل میدانیم؛ یعنی در جناحبندیهای مرسوم سیاسی کشور، نقش و سهمی برای خود قائل نیستیم، اما به حکم آنکه در کشورمان زندگی میکنیم و رفتارهای مسئولان بر زندگی عادی ما، خانواده و همشهریانمان آثار مثبت یا منفی بر جای میگذارد، نمیتوانیم به پدیدهای مانند انتخابات، بیتفاوت باشیم. به ویژه اگر تفاوتی اصولی در دیدگاهها، منش، رفتار و اثرگذاری سیاستی یک یا برخی از نامزدهای ریاستجمهوری در عرصه داخلی و بینالمللی وجود داشته باشد.
از: شرق