عیسی کلانتری، رئیس جدید سازمان حفاظت محیط زیست ایران
نیکآهنگ کوثر
روزنامهنگار حوزه آب و زمینشناس
از بازگشت عیسی کلانتری به کابینه، چند روزی میگذرد. رئیس جدید سازمان حفاظت محیط زیست ایران در نخستین حضور تلویزیونیاش به مناسبت هفته دولت، مهمترین چالش دولت را مسئله آب دانست و گفت: “کمبود آب و مصرف بیرویه آب مهمترین تهدیدات زیستمحیطی کشور به شمار میآیند، از آنجا که وزارت نیرو در کشور ما مسئولیت توزیع منابع آب را بر عهده دارد، محیط زیست کمتر به این موضوع ورود و توجه کرده است. در حالی که باید بحران آب در اولویت محیط زیست کشور قرار گیرد”.
سازمانی که آقای کلانتری ریاستش را بر عهده دارد، از بودجهای محدود برخوردار است که به زور کفاف هزینههای جاری را میدهد، اما او خود با چند چالش بزرگ روبهرو است که بدون حل آنها، نمیتواند کار زیادی از پیش ببرد.
چالش کلان: عبور از عیسی کلانتری دهههای ۶۰ و ۷۰
چالش نخست، رویارویی عیسی کلانتری با سخنان و سیاستهای خودش در دولتهای سازندگی و اصلاحات است. این عبور از خود، کار راحتی نیست. آن زمان، بزرگترین افتخار وزیر وقت کشاورزی، بالا بردن تولید محصولات استراتژیک و تلاش برای رسیدن به خودکفایی بود. اما برنامه این خودکفایی بدون توجه به شاخصههایی همچون “آب مجازی” تدوین شده بود. بسیاری از کارشناسان حوزههای کشاورزی و دامداری بعد از دوران وزارت عیسی کلانتری با این مقوله آشنا شدند. آب مجازی، میزان آبی است که برای تولید یک محصول (چه در صنعت و چه در کشاورزی) مصرف میشود. به عنوان مثال، برای تولید یک کیلو گندم، ۱۴۰۰ لیتر یا برای تولید یک کیلو گوشت قرمز گاو، بیش از ۱۵ هزار لیتر آب مصرف میشود. بر همین پایه، سیاستهای وقت برای تأمین علوفه و تولید بیشتر دام هم به مصرف بیش از پیش آب منتهی شد. فقدان نگاه علمی در آن دوران و بیتوجهی به منابع آب تجدیدپذیر سطحی و منابع آب زیرزمینی و عدم تغییر بهموقع روشهای آبیاری باعث شد که بعد از جنگ، بخش عمدهای از منابع آبی کشور عملاً فنا شود.
کلانتری در باره روشهای تولید و نگاه خطای بهرهبرداری بدون حساب و کتاب در دهههای ۶۰ و ۷۰ به بروز خطاهایی اعتراف میکند. اما مساله بزرگتر این است که آیا به شکلی تفکیک شده خطاها را بررسی کرده و راه جبران را هم ارائه میکند یا نه؟
کلانتری در گفتگوی خود در شبکه خبر به استفاده بیرویه از منابع طبیعی ایران در اوایل انقلاب اشاره کرد و گفت که این عمل باعث از بین رفتن آب، خاک و پوشش گیاهی شد. “اتخاذ سیاستهای غلط و برخورد احساسی در مورد تولید جو و گندم و رسیدن به خودکفایی باعث شد که سالانه دو میلیون هکتار خاک از بین برود”.
بحران ریزگردها در سالهای اخیر باعث جلب توجه افکار عمومی به مسائل محیطزیستی شده است
طبق قانون اساسی ایران، مسئول حفظ و نگهداری از منابع طبیعی حکومت است که قاعدتاً باید مسوولیت وارد آوردن چنین خسارتهای بزرگی به ایرانزمین را بر عهده بگیرد.
اعتراف به خطا، جرئتی میخواهد که کلانتری بر عکس بسیاری از مسئولان کشور، دارد. اما بررسی میزان خرابی، نیاز به کارشناسانی مستقل و متخصصانی دارد که با ارزیابی دقیقتر خسارت وارد شده، راهکارها را به زبانی قابل درک برای همگان تنظیم و ارائه کنند.
برخی فعالان اجتماعی منتقد در شبکههای اجتماعی میگویند که رئیس جدید سازمان حفاظت محیط زیست باید ثابت کند که انتقادهای اخیرش، فقط حرف نیست و به سخنانش در ارتباط با خطاهای گذشته، ایمان دارد. به عنوان مثال، کلانتری زمانی منتقدان توسعه نیشکر در خوزستان را از “دشمن” بدتر میدانست. اما اکنون روشن شده که از منظر محیط زیستی، گسترش و توسعه طرحهای نیشکر در خوزستان، خسارتهای بسیار بزرگی به این استان وارد کرده است. او در این باره چندان حرفی نمی زند.
توسعه باغداری و کشاورزی در اطراف دریاچه ارومیه در دوران وزارت کلانتری و کاهش حقآبه این دریاچه از مجموعه عوامل خشک شدن تدریجی آن بوده است. اما تلاشهای این وزیر سابق در احیای دریاچه ارومیه، نظر برخی از منتقدان را جلب کرده است.
چالش کلانتر: مبارزه با ‘مافیای آب’
مانع بزرگ دیگر مقابل کلانتری، ساختار مدیریت منابع آب است. گفته میشود که بعضی مدیران ارشد وزارت نیرو و حتی کارشناسانی که در پروژههای بزرگ حوزه آب مشغول به کارند و از آن نفع میبرند، خواهان مهار روند اولویت یافتن دغدغههای محیطزیستی در دولت شدهاند. افشای نقش دولتهای مختلف در مکانیابی سد گتوند و اجرای آن با مشارکت بازوی عمرانی سپاه پاسداران، یعنی قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا، باعث ناراحتی بسیاری از مدیران میانی و ارشد وزارت نیرو و شرکتهای مرتبط شده است. برخی منتقدان حتی گفتهاند که وزیر نیروی آینده باید تمامی پروژههای سدسازی و انتقال آب را مدتی متوقف کنند تا بعد از بررسی مجدد معلوم شود که کدام را میتوان ادامه داد.
شاید تا چند سال پیش، بحث آب تا این حد باعث بروز حساسیتهای عمومی نمیشد و اعتراضهای مردمی در استانهای خوزستان و چهارمحال و بختیاری به مدیران منطقهای بر سر انتقال آب، رأی و نظر مدیران ارشد کشور و نمایندگان مجلس را تغییر نمیداد؛ اما آگاهیبخشیهای سالیان اخیر و طرح آسیبهای وارد شده از سوی دولتهای بعد از انقلاب به منابع آب از سوی برخی سیاسیون و نویسندگان و بحرانی شدن شرایط دریاچه ارومیه و فزونی ریزگردها، باعث شد که حسن روحانی با یکی از شکستهای غیر منتظره در روزهای آغاز فعالیت دولت دوازدهم مواجه شود و حبیبالله بیطرف، وزیر پیشنهادیش برای وزارت نیرو از مجلس رأی اعتماد نگرفت. تعدادی از نمایندگان استانهای آسیب دیده از سیاستهای حوزه آب وزارت نیرو در دوران هشت ساله وزارت بیطرف در دولت خاتمی، مقابل او ایستادند و بر اساس خواست و فشار رأی دهندگان و گروههای فعال محیط زیستی، به تعهد خود عمل کردند و نهایتاً سازنده سدهای بزرگ بر کارون و حامی انتقال آب زاگرس به یزد، تنها مردودی جلسه رأی اعتماد از کار در آمد.
بیطرف به وزارت نرسید، اما بعید است نامزد بعدی وزارت نیرو، نگاه چندان متفاوتی با بیطرف داشته باشد، چرا که اکثر مدیران ارشد وزارت نیرو و شرکتهای تابعه، مهار آبهای سطحی را تنها در سدسازی جستجو میکنند و با روشهای آبخیزداری و مدیریت منابع آبهای زیرزمینی از طریق مهار سیلاب بر پهنههای آبرفتی، میانهای ندارند. وجود بیش از ۴۰ میلیون هکتار پهنههای آبرفتی درشتدانه در ایران، امکان مهار سیلاب و تغذیه مصنوعی در آبخوانها را فراهم میکند و به گفته گروهی از کارشناسان حفاظت خاک و آبخیزداری، آبخوانهای مرتبط با ۱۴ میلیون هکتار از آبرفتهای درشتدانه که قابلیت بسیار بالایی در ذخیره آب دارند را میتوان تبدیل به بانک آب کشور کرد.
عدهای از منتقدان میگویند که مقامهای وزارت نیرو، دل خوشی از روشهای ذخیره آب در دل زمین ندارند، احتمالا چون نمیتوانند از روی سطح زمین آب ذخیره شده را به نمایش بگذارند و با آن عکس یادگاری بگیرند. سد، فتوژنیک است. افتتاح یک سد همراه با دهها میلیارد تومان تبلیغات و گفتگو و آگهی مطبوعاتی است. اما اگر در آبخوانی، آبی معادل یک سد جمع شد و فقط از طریق چاههای منطقه بتوان آنرا به سطح زمین آورد، کدام مسئولی حاضر میشود رنج سفر به خود هموار کند تا به مردم بگوید که چه کار بزرگی انجام شده؟ به یاد آورید تبلیغات تلویزیونی دولتی هنگام افتتاح سدهای کرخه و گتوند را. دو سد که آسیبشان به خوزستان به خوبی عیان شده است. سد کرخه، مانع رسیدن حقآبه هورالهویزه شده بود و سد گتوند، اینک بلای جان کارون و خوزستان است. متاسفانه، رسانهها در دوران ساخت این سدها، انتقاد کارشناسان را بدرستی منعکس نکردند و خبرنگاران حوزههای مرتبط از کنارشان به سادگی گذشتند. اما امروز چنین نیست و وقتی معلوم میشود که قرار است سدی روی رودخانه هراز در محل دپوی زبالههای شهر آمل ساخته شود، خبرنگاران به سراغ منابع و مطالعات و گزارشهایی میروند که پیش از این نادیده گرفته میشدند.
کلانتری در سالهای اخیر به عنوان یک منتقد، به صدای مخالفان نحوه مدیریت آب تبدیل شده بود. میگویند راه حل او برای رفع مشکل در بسیاری از مناطق، تکیه بر پروژههای زهکشی است، اما او نیک میداند که مشکل پیچیده آب ایران، راه حل آسانی ندارد و به قول یکی از کارشناسان، مهمترین کار در قدم اول، رسیدن به زبانی مشترک در مورد مشکل آب است تا حتی بزرگترین طرفداران سدسازی افراطی، متوجه این نکته شوند که زیادهروی در تغییر ساختار طبیعی کشور، چه اثر مخرب و جبران نشدنیای بر ایرانزمین گذاشته است. او باید بتواند وزارتخانههای مختلف از جمله جهاد کشاورزی، نیرو، نفت، صنایع و دفاع را به سمتی بکشاند که منابع آب را پاس بدارند و برای عملی شدن پروژههایشان، وضع را بحرانیتر نکنند.
کلانترین چالش: خواست آیتالله خامنهای برای افزایش جمعیت و خودکفایی کشاورزی در برنامه ششم
رهبر جمهوری اسلامی، خواستار افزایش جمعیت کشور به ۱۵۰ میلیون نفر شده است. این خواسته رهبری بدون توجه به میزان منابع آب بوده است. اما عیسی کلانتری بارها افزایش جمعیت را به عنوان یکی از عوامل کاهش منابع آب برشمرده است. کلانتری این هفته اعلام کرد: “این سرزمین برای بیست سال دیگر آبی نخواهد داشت، فقط استان کرمانشاه و چند استان شمالی آب دارند و قطعا کشاورزی نخواهد داشت و چیزی معادل ۸۰ درصد وسعت کشور در بیست سال آینده آب نخواهند داشت… تا مردم بخواهند در مورد آب توجیه شوند آب تمام شده، الان با درختان مشهد عکس یادگاری بگیرید چون بیست سال دیگر این درختان را نخواهیم داشت. ایران در اثر بی آبی دارد میمیرد”.
کلانتری اهل عدد و رقم است و میداند که فراتر رفتن جمعیت از ۸۰ میلیون نفر فعلی، عمر منابع آب را کمتر هم خواهد کرد. مسئله آب، اینک امنیتی شده و کاهش منابع آب به مهاجرات فزونتر کشاورزان و روستاییان به حاشیه شهرهای بزرگ منتهی خواهد شد. اتفاقی که در سوریه هم افتاد و جنگ داخلی نتیجهاش شد، چیزی که برخی از کارشناسان حوزههای آب و جامعهشناسی نگران تکرارش در ایران هستند.
افزایش جمعیت یعنی کاهش سهم آب شهروندان ایران.
اگر کلانتری از پس قانع کردن حکمرانان آب و دستگاههای دولتی و نهایتاً شخص رهبری بر نیاید، پیشبینی خودش که گفته بود “با این مدیریت آب، ۵۰ میلیون ایرانی ناچار به مهاجرت خواهند شد” به حقیقت خواهد پیوست.
از: بی بی سی