نزدیک به نیمقرن است که مسلمانان روهینگیا مقیم میانمار هستند. فرزندان و نوههایشان در آنجا متولد شدهاند، دارای مالکیت بر خانه، مزرعه و مغازهشان هستند بهطوریکه کسی نمیتواند تابعیت و جایگاه آنان را از نظر حقوقی در میانمار زیر سؤال ببرد. اما تندروی و افراطیگری به درستی مربوط به یک دین و قوم خاص نیست. بوداییان که قرنها بهعنوان مظهر آرامش، همراهی و مطیعبودن معرفی شده بودند، اگر موضوع تجاوز به حقوق مسلمانان میانمار پیش نمیآمد، شاید کماکان به این صفت در تاریخ مشهور میشدند ولی اکنون به این افسانه پایان داده شده است و همانطور که صربها در ایام یوگسلاوی سابق به حقوق مسلمانان بوسنی یا کوزوو تجاوز کردند، بیش از دو دهه است که بوداییان افراطی که اکثریت افکار عمومی جامعه میانمار را تشکیل میدهند، به حقوق مسلمانان این کشور تجاوز میکنند.
متأسفانه این تجاوز مانند تجاوز یوگسلاوی سابق، از حمایت دولت و ارتش این کشور برخوردار است بنابراین ابتدا از نظر حقوق بینالملل جنایت علیه بشریت و سپس پاکسازی قومی محسوب میشود که از جرمهای سنگین جنایی در سطح بینالملل است و مجریان آن باید از سوی دادگاه بینالمللی جنایی دستگیر و محاکمه شوند. اینکه برخی قومیتها بر اثر تحولات تاریخی از سرزمینی به سرزمینی دیگر کوچ اجباری کنند، امری محتمل است و هیچکس یارای توقف آن را ندارد. بهطور مثال در جنگ جهانی، هنگامی که خیل عظیمی از لهستانیها به روسیه برده شدند و بر اثر تحولات جنگ، خواستند آنها را پس بفرستند، تنها راه نجات آنها عزیمت به ایران بود و خود لهستانیها نقش و انتخابی در آن نداشتند.
دولت و مردم ایران که در آن ایام موقعیت سیاسی و اقتصادی نامناسبی داشتند، مقدم این میهمانان ناخوانده را گرامی داشتند و با وجود فقر عمومی، بهترین امکانات خود را در اختیار لهستانیها قرار دادند که سیرابکردن و تغذیه آنان در بندر انزلی و سپس اسکان آنها در اصفهان در تاریخ لهستان معروف شده است. این لهستانیها در ایران زندگی و ازدواج کردند و هرکس خواست، باقی ماند و هرکس نخواست، بعد از جنگ جهانی به کشورش بازگشت. آنان قبرستانهای متعددی در ایران دارند و هنوز نوادگانشان نزد مردم ایران عزیز هستند. اما این نمایش زیبای میهماننوازی مردم مسلمان ایران از لهستانیهای مسیحی، در میانمار تبدیل به نمایشی زشت شده است.
بههرحال حقوق بینالملل ناظر بر حفظ حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه مسلمانان روهینگیا در میانمار است. کمیسر عالی حقوق بشر و دبیرکل سازمان ملل متحد به پاکسازی قومی در میانمار اذعان کرده و به این ترتیب راه برای دادگاه بینالمللی جنایی نسبت به تعقیب آنگ سان سوچی بهعنوان بالاترین مقام مسئول در میانمار فراهم شده است. نقض حقوق مسلمانان میانمار سابقه طولانی داشته و زمانی که میانمار در جهان منزوی و درِ آن به روی کشورهای خارجی بسته بود، این نقض حقوق به شکل فجیعی صورت میگرفت.
در سالهای ۱۳۷۸ تا ۱۳۸۰ که رئیس هیئتمدیره کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل متحد بودم، از کمپ مسلمانان روهینگیا در مرز با تایلند دیدن کردم و از وضعیت فلاکتبار آنان بسیار متأثر شدم و این وضع را به دبیرکل سازمان ملل متحد گزارش و درخواست مساعدت برای آنان کردم، اما در آن ایام جامعه بینالمللی و از جمله سازمان ملل متحد اهرمی علیه نظامیان خودسر و بوداییان افراطی میانمار در اختیار نداشت.
امروز شرایط دگرگون شده و میانمار با جامعه بینالمللی نوعی آشتی برقرار کرده و خانم سوچی که به خاطر مخالفت با سیاستهای نظامیان خودسر میانمار، به دریافت جایزه صلح نوبل مفتخر شده، رهبر این کشور شده است. به عبارت دیگر خانم سوچی نمیتواند در قبال جنایت علیه بشریت و پاکسازی قومی که جرم ژنوساید تلقی میشود، بیتفاوت باشد. اینکه خانم سوچی از یک سو تمایل دارد خود را یک ناجی حقوق بشر و برنده جایزه صلح نوبل معرفی کند و از سوی دیگر مهر تأیید بر تندرویهای بوداییان راستگرای میانمار بزند جمع نقیضین است. جامعه بینالمللی باید از اهرم خود به خوبی استفاده و خانم سوچی را وادار به احترام به حقوق مسلمانان روهینگیا کند وگرنه برای اولینبار یک برنده جایزه صلح نوبل به جرم جنایت علیه بشریت به دادگاه بینالمللی جنایی فراخوانده خواهد شد که در آن صورت بنیاد صلح نوبل در نروژ باید چگونگی پسگرفتن جایزه صلح نوبل را مورد ارزیابی قرار دهد.
از: شرق