بابک داد: “لازم باشد نزدیکتر هم خواهم آمد!” -افسانه‌های سردار سلیمانی!

دوشنبه, 10ام مهر, 1396
اندازه قلم متن
هیچکدام از «یاران امام حسین» مثل سردار قاسم سلیمانی بلد نبود «نامرئی» بشود، یا بدون اسلحه ۴۰ داعشی را بکشد و مهمتر از همه؛ نمی‌توانست «سوره مدافعان حرم!» بسازد و به قرآن اضافه کند!
به قول معروف «شوربختانه» یاران پیامبر و امامان، همگی از دم «حق‌گو و صریح‌الهجه» بودند و «چشم در چشم دشمن» حقیقت را می‌گفتند و «سر» می‌باختند! نمی‌دانم چرا چنین افراد «بی سیاستی» مانند عماریاسر و اباذر و سلمان و مختار در اطراف اهلبیت بودند که هیچکدامشان مثل سردار سلیمانی «تقیّه» بلد نبودند؟ سرداری که گفته تا «صف سوم نمازجمعه داعش» نفوذ کرد و کسی هم او را ندید، اما «تکخوری» نکرد و شربت شهادت را برای بقیه گذاشت!
فرض کنید اگر کسی مثل «مختار» پای منبر «عبیدالله» می‌نشست و کفریات او را می‌شنید، آیا می‌توانست مثل سردار سلیمانی تقیه کند و بدون انتقام به تهران برگردد؟ مختار قطعاً با زبان تند و با تیغ شمشیرش به عبیدالله حمله می‌کرد و جان خودش را به خطر می‌انداخت! اما «تکخوری» در نوشیدن شربت شهادت در مرام سردار سلیمانی ما نیست!
یک سردار واقعی باید مثل او باشد. چندتا عکس از «زاویه‌ی بغل» بیاندازد و آن عکسها را با قصه‌های عجیبش در اینستاگرام بگذارد تا «نیروهای جوان» جذب فرهنگ شهادت بشوند. از سردار گذشته که تشنه‌ی اینجور چیزها باشد!
وقت محاصره و کشته شدن سربازانش در بیابان‌های «التنف» سوریه هم، بهتر است سردار در تهران بماند!
دو ماجرای زیر را از «رسانه‌های سپاه» نقل می‌کنم، که سردار هم تکذیب‌شان نکرده:
ماجرای اول را گویی «خود» آقای لئون پانِتا وزیردفاع سابق آمریکا برای «بچه‌های خبرگزاری‌های سپاه!» تعریف کرده:
[پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) از ۷ لایه حفاظتی، امنیتی تشکیل شده!
روزی «یک عدد نامه» از تمام این ۷ لایه‌ی امنیتی عبور می‌کند و مستقیم روی میز کار وزیر دفاع آمریکا «لئون پانِتا» قرار می‌گیرد! (یاد فیلم لئون هم بخیر! چه حرفه‌ای بود)
ظاهر ساده‌ی پاکت نامه و اینکه هیچ آرمی نداشت، توجه وزیر را جلب می‌کند و وی نامه را باز می‌کند! اما با خواندن نامه، «عرق سردی بر پیشانی لئون پانِتا می‌نشیند»! (آقای پانِتا حاضر است حتی به جان مادرش قسم بخورد که «عرق سرد» کرده!)
نامه با «سربرگ رسمی سپاه پاسداران» و حاوی جمله‌ای کوتاه بود که قطعاً برای رئیس پنتاگون با آن «عظمت حفاظتی» باورکردنی نبود: «اگر لازم باشد از این هم نزدیکتر خواهم آمد!»
امضاء: سردار قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس!
«نامه‌ی مذکور» با شجاعت تمام، درست مثل نویسنده‌اش، از هفت لایه‌ی حفاظتی «بدون اینکه دیده شود» عبور کرده، تا فقط همین «دیالوگ تأثیرگذار» سردار را (مثل قهرمان فیلم لئون، ژان رنو) به لئون پانِتا برساند. فهم ما که به معانی کارهای سردار قد نمی‌دهد. اما استکبار جهانی با همین دیالوگ، چند سال است دچار «بیرون‌روی مزمن» شده!
ماجرای دوم را واقعاً اگر قلبتان «جگر» دارد بگویم! (نقل از سایتهای سپاه/ و هرگز تکذیب نشده!)
سال ۲۰۱۴ وقتی موصل به دست داعش افتاد، ابوبکر‌ البغدادی بالاخره خودش را نشان داد و در نمازجمعه موصل خطبه خواند و اعلام خلافت کرد و حاضرین با او «بیعت» کردند وگرنه کشته می‌شدند!
یک جایی بین خطبه، اتفاقاً داشت سردار قاسم سلیمانی را «غیابی» تهدید می‌کرد! سردار بعدها در اینستاگرام پاسخش را داد: “آقای البغدادی! آن روز من در «صف سوم» درست روبروی شما نشسته بودم و نگاهتان می‌کردم!”
از این «جواب دندان‌شکن» لذت بردید؟
به من و شما چه مربوط که سردار آنجا «چه» می‌کرده؟ و یا چرا همان روز «جانفشانی» نکرد و ابوبکر البغدادی را نکشت؟ حتماً یک علتی دارد که ماها نمی‌فهمیم. به ما چه که سردار چطوری «بیعت نکرده» توانسته زنده از مسجد و موصل بیرون بیاید؟ شما «جواب دندان‌شکن» او را بچسبید!
آن روزها داعش تازه‌کار بود و هنوز هزاران انسان بیگناه را نکشته بود و اگر سردار از همان صف سوم یک گلوله به پیشانی ابوبکر‌البغدادی می‌زد، «جان هزاران انسان» را نجات داده بود! اما سردار فقط رفته بود تا همان اخطارش را بدهد و برگردد: «اگر لازم باشد نزدیکتر هم خواهم شد!»
«سردارِ عارف!» آنقدر بی‌سیاست نیست که مثل «مختار» قیام کند و خودش را به دردسر بیاندازد. اصلاً چرا باید سرش را به باد بدهد؟ پای سفره‌ی شهادت و «تکخوری»؟ مگر داریم؟
اینکه ما «عمق سیاست» او را نمی‌فهمیم، ایراد از ذهن معیوب خودمان است. باید این «سوره مدافعان‌حرم» را که سردار کشف کرده بخوانیم تا بفهمیم ایشان در بین داعش چه می‌کرده؟ و چگونه با حالت «نه بیعت، نه مبارزه!» از موصل بیرون آمده؟ و چگونه قول می‌دهد ۳ ماهه، داعش تمام شود؟
دو نکته هم بگویم:
غرور ملی را اگر با «قصه‌های خیالی» بالا ببریم، با چند «پرسش ساده» هم پایین می‌رود!
آنها که سردار را «نماد غرور ملی!» می‌دانند، علت سکوت ایشان درباره‌ی این قصه‌های خارق‌العاده را بپرسند!
سئوالات بسیارند و مجال اندک! شاید وقتی دیگر…
بابک‌داد
۸ مهر ۹۶
تلگرام:
تماس:
از: گویا

به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید