۱ درست صد سال پیش، در سال ۱۹۱۷ انقلاب روسیه اتفاق افتاد و جهان آغوشش را به روی کمونیسم گشود، پایههای سلطنت قاجار فروریخت و تهران سرگشته، به تماشای آمدوشد مردان و زنان متجدد ایستاد، جنگلیها در شمال نیروی مهمی بودند، فرقه دموکرات در آذربایجان، انگلیسها در جنوب! بیشتر اصلاحطلبان ایران نیز مشغول محاسبه مزایا و معایب «تمرکزگرایی» و «تمرکززدایی» بودند.
۱ در چنین شرایط سیاسی و اجتماعی، حسین فاطمی در خانوادهای متنفذ که به شیوه ملوکالطوایفی بر نائین اصفهان استیلا داشت به دنیا آمد. حسین فاطمی در دوران دبیرستان نخستین تجربههای روزنامهنگاریاش را در نشریه هفتگی «باختر» کسب کرد، «باختر» در اصفهان توسط برادر بزرگترش، نصرالله سیفپور، مدیریت میشد. دو سال پس از همکاری با برادرش در پی اختلافنظری که با او پیدا کرد به تهران مهاجرت کرد و در سال ۱۳۱۶ وارد دنیای بزرگ مطبوعات ایران شد. در بدو ورودش به تهران در نامهای به احمد ملکی، مدیر روزنامه آزادیخواه «ستاره»، نوشت: «ازآنجاکه همکاری با مطبوعات خود یک نوع مطالعه و تحصیل است، به این وسیله میخواهم رابطه خود را با ادبیات، فرهنگ و سیاست قطع نکنم»,۲ ملکی او را پذیرفت؛ حسین مشغول کار و نوشتن شد و در مدت کوتاهی مورد توجه پیشکسوتان روزنامهنگاری قرار گرفت.
در این زمان جهان در گیرودار جنگ دوم بود، مطبوعات نوپای ایران زیر تیغ سانسور رضاشاه بودند و بهشدت کنترل و نظارت میشدند. حسین فاطمی در ۲۱سالگی اولین درگیری با شهربانی را در پی سوءظنی که شهربانی به مقاله «ایکبوترها»ی او پیدا کرد تجربه کرد. بعد به اصفهان بازگشت و سردبیر روزنامه «باختر» شد. در اصفهان در مقالهای نمایندگان مجلس را بهدلیل عملکرد ضعیفشان عروسکهای خیمهشببازی خواند و به همین سبب زندانی شد. با اشغال ایران از سوی متفقین، رفتن رضاشاه و آغاز حکومت محمدرضاشاه، درهای زندانها باز شد و حسین فاطمی نیز با عزمی راسختر برای مبارزه قلمی با استبداد آزاد شد,۳
۲ پس از شهریور ۲۰ فضای سیاسی باز شد، با وجود معتبربودن قوانین ممنوعکننده سابق، در عمل آزادی نطق و قلم تأمین شد؛ امتیاز روزنامه بهراحتی به دست میآمد و جراید با عناوین مختلف چاپ و منتشر میشدند. در همین زمان حسین فاطمی اولین فعالیت آشکار سیاسی خود را در اصفهان آغاز کرد. مجلس بزرگداشتی برای سیدحسن مدرس در مجلس نوی اصفهان برگزار کرد و برای اولینبار مدرس را «شهید» خواند,۴ در این زمان محمدعلی فروغی، نخستوزیر ایران بود، محمدرضاشاه جوان قدرت چندانی نداشت و ایران اشغالشده را عملا فروغی اداره میکرد، فروغی میکوشید شاه را اصلاحطلب و مردمدوست نشان دهد و طرحی با عنوان «پیمان سهجانبه» برای خارجکردن ایران از وضعیت اشغال و تبدیل آن به اتحاد با دولتهای متفق پیشنهاد داد. افکار عمومی ایران با این طرح مخالف بود و آن را قرارداد دوستی با دشمن اشغالگر میدانست؛ حسین فاطمی در روزنامه «باختر» مقالهای تند علیه قرارداد منتشر کرد و فروغی را عامل خارجی و دشمن ملت ایران خواند. در پی انتشار این مقاله روزنامه «باختر» توقیف و فاطمی بازداشت شد.۵
فاطمی پس از آزادی از زندان تصمیم میگیرد روزنامه «باختر» را به تهران منتقل کند و با کمک همفکرانش مخالفت با کابینه فروغی را ادامه دهد,۶
تأمل در موضعگیریهای سیاسی فاطمی در سالهای اول دهه ۲۰، شیوه مبارزه و جایگاهی را که او در میدان سیاسی به دنبالش بود، نشان میدهد. شماره اول «باختر» در ۱۴ تیر ۱۳۲۱ در زمان دولت اول علی سهیلی، منتشر میشود، فاطمی در این شماره در سرمقالهای با عنوان «خدا، ایران، آزادی» به شرایط دوران جنگ جهانی دوم و اهمیت حضور همه طبقات بهویژه «پابرهنهها» در صحنه سیاسی میپردازد,۷
آشنایی با محمد مسعود، مطرحترین روزنامهنگار ایران پس از شهریور ۲۰، تأثیر زیادی در گامهای بعدی فاطمی گذاشت. در دهه ۲۰ «باختر» سرسختترین منتقد حکومت پهلوی بود و حملات تند فاطمی به پهلویها تا ۱۲ سال بعد ادامه یافت.
در تیرماه ۱۳۲۲، جبهه مطبوعاتی «آزادی» از سوی گروهی از نشریات میانهرو و چپ شکل گرفت، حسین فاطمی نیز با وجود اختلافنظری که با حزب توده داشت به این جبهه پیوست، در ابتدا مشی جبهه دفاع از مشروطیت، قانون اساسی و تقویت قوای ملی در برابر بیگانگان بود، در سال ۱۳۲۳ بر سر تقاضای اتحاد جماهیر شوروی از نفت شمال، بین حسین فاطمی و اعضای تودهای جبهه اختلافنظر شدید به وجود آمد، فاطمی از جبهه جدا شد و از آن تاریخ روزنامههای حزب توده تا سالها به فاطمی و برادرش سیفپور میتاختند,۸
در پاییز ۱۳۲۳ جبهه مطبوعاتی «استقلال» به تحریک سیدضیاءالدین طباطبایی تشکیل شد، هدف این جبهه مبارزه با حزب توده و اتحاد جماهیر شوروی اعلام شد و حسین فاطمی همراه با ۲۹ مدیر روزنامه دیگر به آن پیوست. پس از مدتی جبهه «استقلال» از تبوتاب افتاد و تناقضات برنامههای سیدضیاء آشکار شد و فاطمی از جبهه جدا و به یکی از منتقدان سیدضیاء تبدیل شد,۹ نزدیکشدن حسین فاطمی به حزب توده و سیدضیاء موقتی و جداشدن از آنها در راستای سیاستهای آزادیخواهانه فاطمی بود.
در آبانماه ۱۳۲۳ بحران نفتی در ایران پدید آمد، مجلس چهاردهم برقرار شد و محمد مصدق بهعنوان نماینده اول مردم تهران وارد مجلس شد. مجلس چهاردهم کانون حمله شدید علیه شاه بود,۱۰
حسین فاطمی با دقت تحرکات درون مجلس را پیگیری میکرد و در این میان معتقد بود از میان رجال موجود تنها محمد مصدق و احمد قوام میتوانند رسالت تاریخی خود را برای حفظ کشور ایفا کنند؛ مصدق را بهعنوان کسی که بیمی از قدرت و امیدی به زر نداشت و قوام را بهعنوان چهرهای وطنپرست که نمیتواند منافع ملی را نادیده بگیرد میشناخت، ازاینرو روزنامه «باختر» حامی دولت اول قوام (۱۳۲۱) و دولت دوم قوام (۱۳۲۴) بود,۱۱
موضوع نفت از مجلس چهاردهم به بعد به موضوع حساس سیاسی تبدیل شد، در همین مجلس برای مقابله با فشار شوروی برای گرفتن امتیاز نفت شمال ایران، محمد مصدق طرحی قانونی را به تصویب رساند که دولت از مذاکره درباره امتیاز نفت تا زمانی که نیروهای خارجی در ایران هستند منع میشد۱۲ در این میان همراهی و همنظری ناخودآگاه حسین فاطمی و محمد مصدق بهتدریج شکل میگرفت. با این حال، مصدق در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۲۴ بر خلاف فاطمی از سیاست «موازنه مثبت» قوام انتقاد میکرد,۱۳ مصدق سیاست «موازنه منفی» را طرح کرد و اساس آن این بود که دولت به هیچکدام از خواستاران امتیاز اعم از انگلیس، آمریکا و شوروی امتیاز جدیدی ندهد.
در سال ۱۳۲۴، عمر مجلس تأثیرگذار چهاردهم به پایان رسید و فاطمی جهت ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در مدتی که فاطمی در پاریس بود، احمد قوام نخستوزیر ایران شد، محمد مصدق نیز به قوام بهعنوان تنها دولتمرد قادر به گفتوگو با روسها رأی داد,۱۴ در سال ۱۳۲۵ قوام محدودیتهای تحمیل شده بر حزب توده را تعدیل کرد و ۱۰ روزنامه دستراستی را تعطیل کرد و حکومت فرقه دموکرات بر آذربایجان را بهرسمیت شناخت و حزب دموکرات را تأسیس کرد، حزبی که همچون شمشیر دو دم چپ و راست را نشانه رفته بود، در همین زمان مصدق در مجلس پانزدهم بهعنوان نماینده حضور نداشت و از دولت قوام به علت تضعیف قدرت مجلس و پیش گرفتن سیاست «موازنه مثبت» انتقاد میکرد.۱۵
حسین فاطمی در پاریس به فعالیتهای سیاسی و مطبوعاتی خود ادامه داد و پس از سه سال و اندی با دریافت مدارک دیپلم مدرسه مطالعات عالی بینالمللی، دیپلم مدرسه روزنامهنگاری، دیپلم مدرسه مطالعات عالی اجتماعی، دیپلم مدرسه اجتماعی۱۶ و کسب مدرک دکترا در سال ۱۳۲۷ به ایران بازگشت.
۳ در سال ۱۳۲۷ اوضاع سیاسی تهران متشنج بود، ترور نافرجام محمدرضاشاه در دانشگاه تهران رخ داد و فاطمی به همراه ناصر نجمی میتینگی در میدان بهارستان ترتیب دادند که در آن محمد مصدق خواستار تشکیل یک جبهه واحد برای تداومبخشیدن به مبارزات آگاهانه مردم شد۱۷، همه این شرایط به علاوه سابقه حملات قلمی فاطمی به شاه در روزنامه «باختر» برای فعالیت مطبوعاتی او موانعی ایجاد کرد، بااینحال شماره اول روزنامه «باختر امروز» در هشتم مرداد ۱۳۲۸ منتشر شد.
در این زمان شاه برای تهیه جنگافزارهای نظامی و کمکهای اقتصادی به آمریکا وابسته بود. انتخابات مجلس شانزدهم در راه بود و دکتر مصدق چند روز پیش از شروع انتخابات از مدیران جراید ازجمله حسین فاطمی دعوت کرد تا جراید خود را در اختیار مردم بگذارند و از سلامت انتخابات مجلس شانزدهم دفاع کنند,۱۸ از این تاریخ همراهی وفادارانه فاطمی با دکتر مصدق آغاز شد.
هیئت هفتنفره مدیران جراید به همراه دکتر مصدق تصمیم گرفتند برای روشنگری و همراهی افکار عمومی با خود دست به تحصن بزنند. تحصن یک روز پیش از سفر شاه به آمریکا صورت گرفت و خبر آن در جراید اصلاحطلب کشور منتشر شد، در پی همین تحصن هسته اولیه «جبهه ملی» شکل گرفت. با تلاشهای جبهه ملی هشت نفر از اعضا به مجلس شانزدهم راه یافتند و دکتر مصدق نماینده اول تهران شد. بهنظر میرسید که در مجلسی با بیش از ۱۳۰ نماینده انتخاب این هشت نفر اهمیتی نداشته باشد، اما در ماههای بعد ثابت شد که این هشت نفر با پشتیبانی طبقات متوسط نه تنها توانستند مجلس، بلکه شاه و کل کشور را تحت تأثیر قرار دهند,۱۹
در این زمان مسئله کشور مسئله نفت بود، حسین فاطمی اهداف جبهه ملی را دنبال میکرد و مصدق در جایی گفته بود: «قلم دکتر فاطمی به اندازه یک ارتش به ما یاری میرساند»,۲۰ در پاییز سال ۱۳۲۹ مبارزات برای تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت به اوج خود رسید، فاطمی در «باختر امروز» مقالات تندی علیه مخالفان طرح ازجمله نخستوزیر رزمآرا نوشت و در آذرماه دستگیر شد، آن شب تهران خشمآلود میغرید، مردم به دستگیری فاطمی اعتراض کردند و سه شبانهروز بیشتر بازداشت فاطمی طول نکشید.در این زمان فاطمی گفت: اگر دفاع از حقوق ملت و بیان عقیده میلیونها انسان محروم و گرسنه جرم است «من به تکرار آن مباهات میکنم».۲۱در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ طرح ملیشدن صنعت نفت ایران به تصویب مجلس شانزدهم رسید. در همین زمان در مجلس پیشنهاد نخستوزیری مصدق مطرح شد، مصدق موافقت خود را اعلام کرد و اجرای قانون ملیشدن صنعت نفت را در رأس برنامههای خود قرار داد، در ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ مصدق اعضای کابینه خود را به مجلس معرفی کرد، حسین فاطمی را نیز بهعنوان معاون سیاسی و پارلمانی خود معرفی کرد. انتخاب فاطمی برای این سمت ابتدا با مخالفت مجلس مواجه شد اما با دفاعیات فاطمی و مصدق سرانجام مجلس به فاطمی رأی اعتماد داد.۲۲
فاطمی بهعنوان سخنگوی دولت هر روز کنفرانس مطبوعاتی داشت و همچنان سرمقالات «باختر امروز» را مینوشت تا از تشنجات ناشی از اخبار غیرموثق و شایعات جلوگیری کند,۲۳ پس از تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران، شرکت نفت ایران و انگلیس از دولت دکتر مصدق نزد دادگاه بینالمللی لاهه شکایت کرد. مقابله عملی و قلمی فاطمی در برابر فشار انگلیس در فضای بینالمللی ادامه داشت.
حسین فاطمی برای پیشبرد اهداف جبهه ملی از مقام معاونت سیاسی دکتر مصدق استعفا داد و در انتخابات مجلس هفدهم کاندیدای نمایندگی از تهران شد تا بتواند در مجلس بازوی حمایتی قویتری برای دکتر مصدق باشد، فاطمی رأی آورد اما در تاریخ ۲۳ بهمن ۱۳۳۰ ترور شد و به دلیل بستریشدن در بیمارستان نجمیه عملا نتوانست در مجلس فعالیت خاصی انجام بدهد ولی با کار روزنامهنگاری تأکید کرد که «مجلس هفدهم در مقابل ملت و تاریخ مسئولیت بزرگی دارد». و بهنفع مردم و کشور است که مجلس با تمام قوا از نهضت ملی حمایت کند. در همین زمان با تلاشهای مصدق و یارانش شکایت انگلیس از دولت ایران در دیوان لاهه رد شد,۲۴
با رأی مجلس، در ۲۱ تیرماه ۱۳۳۱ فرمان نخستوزیری برای بار دوم به دکتر مصدق داده شد. دکتر مصدق میبایست برای پیشبرد مذاکرات نفتی و مقابله با تحریم خرید نفت ایران توسط انگلستان و آمریکا کاری میکرد؛ پس با توسل به حق قانونی نخستوزیر جهت تعیین وزیر جنگ از شاه خواست وزارت جنگ را به او واگذار کند، شاه مخالفت کرد و مصدق استعفا داد، مجلس به نخستوزیری احمد قوام رأی موافق داد و در ۲۶ تیر ۱۳۳۱ فرمان نخستوزیری قوام از طرف شاه صادر شد. در ۳۰ تیر مردم به حمایت از مصدق دست به اعتصاب عمومی زدند و در پی درگیری با نیروهای نظامی تعدادی از آنها کشته و مجروح شدند اما در نهایت مردم پیروز شدند، قوام عزل شد و مصدق دوباره نخستوزیر ایران شد. در مهرماه ۱۳۳۱ مذاکرات دولت دکتر مصدق با انگلیس پس از ۱۹ ماه به بنبست رسید و با تصویب هیئت وزیران قطع رابطه سیاسی ایران با انگلیس عملی شد. در این زمان حسین فاطمی، وزیر امور خارجه دولت مصدق شد. انگلیس در پی قطع رابطه با ایران به آمریکا روی آورد و ورود مأمور ارشد MI-۶، به واشنگتن نقطه آغاز برنامهریزی جدی برای سقوط دولت مصدق بود,۲۵
در پی توطئه شاه و گروههای مخالف مصدق، دولت کنترل اوضاع را از دست داد. در تیرماه ۱۳۳۲ نمایندگان مخالف دولت، مجلس را تحریم کردند و از شرکت در جلسات مجلس خودداری کردند، مصدق برای اینکه شمار بیشتری از نمایندگان به صف مخالفان دولت نپیوندند و دولت اکثریت را در مجلس از دست ندهد، مجلس را منحل کرد و قرار شد با انتخابات در مردادماه ۱۳۳۲ مجلس جدید تأسیس شود. با انحلال مجلس زمینه برای کودتا فراهم شد و در شب ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ کودتای نظامی توسط افسران و گارد شاهنشاهی اجرا شد، در همان شب حسین فاطمی دستگیر شد و در نیمه شب فرمان عزل مصدق و نصب زاهدی در مقام نخستوزیری به مصدق ابلاغ شد اما مصدق، نصیری و سربازان گارد سلطنتی را توقیف کرد و در پی آن شاه کشور را به قصد بغداد ترک کرد، حسین فاطمی همان شب آزاد شد و در سه روز منتهی به کودتا در مقالات تندش مخالفت صریح و قطعی خود را با شاه اعلام کرد و با قاطعیت از حذف شاه و خاندان پهلوی نوشت,۲۶ در صبح روز ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ گروهی از اراذل و اوباش دفتر روزنامه «باختر امروز» را تخریب کردند. کودتاچیان پیروز مأموریت داشتند که هرجا فاطمی را دیدند، بکشند. دوره سخت اختفای فاطمی از ۲۸ مرداد تا ۱۶ اسفند ۱۳۳۲ طول کشید. حسین فاطمی پس از دستگیری، در ۱۹ آبان ۱۳۳۳ اعدام شد. از آن پس محمدرضاشاه تبدیل به قدرت مسلط در کشور شد، ساواک رفتهرفته شبکههای خود را گسترش داد و تا مدتها ابرهای سیاه استبداد بر ایران سایه افکند.
پینوشتها:
۱- آبراهامیان، یرواند، (۱۳۹۴)، «ایران بین دو انقلاب»، ترجمه احمد گلمحمدی و ابراهیم فتاحی، نشر نی، ص ۱۴۲.
۲- شیفته، نصرالله، (۱۳۶۴)، «زندگی و مبارزات دکتر فاطمی»، نشر آفتاب، ص ۲.
۳- ناظم، رزا، (۱۳۸۸)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، صص ۲۶ و ۲۷.
۴- رزا ناظم به نقل از محمود حکیمی، (۱۳۸۱)، «رودخانه خروشان عشق» (بخشی از خاطرات سعید فاطمی)، نشر قلم، ص ۱۴۴.
۵- ناظم، رزا، (۱۳۸۸)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، صص ۲۸-۳۲.
۶- همان، ص۳۴.
۷- رزا ناظم به نقل از محمدعلی سفری، (۱۳۷۱)، «قلم و سیاست»، نشر نامک، صص ۹۶ و ۹۷.
۸- ناظم، رزا، (۱۳۸۸)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، صص ۴۳-۴۶.
۹- همان، صص ۴۸-۵۲.
۱۰- آبراهامیان، یرواند، (۱۳۹۴)، «ایران بین دو انقلاب»، ترجمه احمد گلمحمدی و ابراهیم فتاحی، نشر نی، ص ۲۴۹.
۱۱- ناظم، رزا، (۱۳۸۸)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، صص ۵۲-۵۴.
۱۲- عاقلی، باقر، (۱۳۷۴)، «نخستوزیران ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی»، نشر جاویدان، ص۵۶۰.
۱۳- آبراهامیان، یرواند، (۱۳۹۴)، «ایران بین دو انقلاب»، ترجمه احمد گلمحمدی و ابراهیم فتاحی، نشر نی، ص ۲۷۹.
۱۴- همان.
۱۵- همان، صص ۲۷۹-۳۰۱.
۱۶- رزا ناظم بر اساس آرشیو مطالعات و پژوهش تاریخ معاصر ایران، اسناد شماره ۴-۰۹/-۱۲۱ ف ۶۴۰۲۰، ۵-۰۹/-۱۲۱ ف ۶۴۰۲۱، ۶-۰۹/-۱۲۱ ف ۶۴۰۲۲، ۷-۰۹/-۱۲۱ ف ۶۴۰۲۳.
۱۷- نجمی، ناصر، (۱۳۷۰)، «خاطرات سیاسی حوادث تاریخی ایران»، نشر کلینی، صص ۱۴۱-۱۴۳.
۱۸- مصدق، محمد، (۱۳۶۵)، «خاطرات و تألمات دکتر مصدق»، به کوشش ایرج افشار، نشر علمی، صص ۲۴۵ و ۲۴۶.
۱۹- آبراهامیان، یرواند، (۱۳۹۴)، «ایران بین دو انقلاب»، ترجمه احمد گلمحمدی و ابراهیم فتاحی، نشر نی، ص ۳۲۱.
۲۰- نجمی، ناصر، (۱۳۷۰)، «خاطرات سیاسی حوادث تاریخی ایران»، نشر کلینی، ص ۲۱۸.
۲۱- باختر امروز، شماره ۴۱۱، ۳ دی ۱۳۲۹.
۲۲- ناظم، رزا، (۱۳۸۸)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، ص ۱۱۱.
۲۳- همان، ص ۱۱۴.
۲۴- همان، صص ۱۵۴-۱۶۹.
۲۵- رزا ناظم به نقل از گازیوروسکی، (۱۳۷۱)، «سیاست خارجی آمریکا و شاه»، نشر مرکز، ص ۱۲۹.
۲۶- ناظم، رزا، (۱۳۸۸)، «سیدحسین فاطمی و تحولات سیاسی ایران»، نشر آگاه، صص ۲۲۹-۲۴۲.
فاطمی به روایت اسناد سیا
در ۲۵ خرداد ۱۳۹۶، تعدادی از اسناد مربوط به رویدادهای سالهای ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ میلادی درباره اشخاص و فضای سیاسی حوالی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ منتشر شد. بخش کمتری از این اسناد، پیشازاین از سوی سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا منتشر شده بود، بخش عمدهای از اسناد نیز در سال ۲۰۱۳ از سوی سازمان سیا در دسترس عموم قرار گرفت، اسنادی که اخیرا یعنی ۶۴ سال پس از کودتا، منتشر شده است، شامل یک کتاب هزارو هفت صفحهای است که نقش آمریکا را در براندازی دولت دکتر مصدق نشان میدهد. در این مجموعه ۳۷۵ سند منتشر شده است. اسناد در چهار بخش با عنوانهای «تلاشهای آمریکا برای بررسی دولت مصدق از فوریه ۱۹۵۱ تا فوریه ۱۹۵۲» شامل ۶۶ سند، «بحران سیاسی جولای ۱۹۵۲ ایران و پیامدهای آن» شامل ۱۰۲ سند، «برنامهریزی و اجرای عملیات آژاکس در آگوست ۱۹۵۳» شامل ۱۴۰ سند، «روزهای پس از عملیات آژاکس از سپتامبر ۱۹۵۳ تا دسامبر ۱۹۵۴» شامل ۶۷ سند، دستهبندی شده است. در ۱۱ سند به طور مستقیم از حسین فاطمی نام برده شده است و در آنها به نقش حسین فاطمی در وقایع اشاره شده است. این اسناد نشان میدهد که سازمان سیا تا پیش از سال ۱۳۳۲ توجه چندانی به حسین فاطمی ندارد و او را مهره بیاثری میداند؛ اما در ماههای منتهی به کودتا متوجه نقش مهم حسین فاطمی در فضای سیاسی کشور میشود و در گزارشهایش بیشتر به او میپردازد. سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا در سند چهارم مهر ۱۳۳۲ یعنی در زمان اختفای حسین فاطمی، عموم مردم را خواستار محاکمه و تنبیه حسین فاطمی توصیف میکند. تأکید و سعی در فهم نگرش عموم «مردم» در این اسناد- هرچند درست یا نادرست- اهمیت دارد، این تأکید نشانه تلاش برای دردستگرفتن نبض جامعه ایران برای کسب توان مدیریت میدان سیاسی است. منطقی است که توجه به توالی رویدادها برای فهم این جملات مهم است و طبیعتا ترجمه کامل این اسناد فهم دقیقتری از این اشارات به ما خواهد داد.
سند شماره ۱۳۶
تهران، ۹ آبان ۱۳۳۱/۳۰ اکتبر ۱۹۵۲، ساعت ۳ بعدازظهر
دکتر مصدق با همراهی مشاور ارشدش فاطمی، توسط اقدامات سرکوبگرانه علیه طرح ژنرال زاهدی و همچنین با اقدام متهورانه منتفیکردن روابط با انگلستان، توطئه … را موقتا دفع کرد.
سند شماره ۱۵۰
واشنگتن، ۲۱ آذر ۱۳۳۱/ ۱۱ دسامبر ۱۹۵۲
فاطمی، وزیر امور خارجه، بیباک، جاهطلب و یک بازوی قدرتمند تاکتیکی است و ممکن است قدرتش افزایش یابد.
سند شماره ۱۵۴
واشنگتن، ۳۰ بهمن ۱۳۳۱/ ۱۹ فوریه ۱۹۵۳
هرکسی که مردانِ اطراف مصدق را همانطور که من میشناسم بشناسد، میداند که آنها مردانی نیستند که توانایی تکمیل و عملیکردن برنامههای دولت را تا پایان داشته باشند. فاطمی، کاظمی، مکّی، حسیبی و بقیه همه عواملِ سیاسی بیاثر هستند.
سند شماره ۱۵۷
واشنگتن، ۵ اسفند ۱۳۳۱/ ۲۴ فوریه ۱۹۵۳
در ۲۲ فوریه ۱۹۵۳ (سوم اسفند ۱۳۳۱)، فاطمی وزیر امور خارجه ایران گفت که این تصمیم ممکن است چند روز زمان ببرد (منظور تصمیم مصدق در مورد پیشنهاد بریتانیا برای حل اختلافات نفتی و پیشنهاد آمریکا برای خرید نفت بعد از بهتوافقرسیدن طرفین است). در ادامه مطبوعات تهران عدم پذیرش پیشنهادهای بریتانیا و ردشدن استعفای مصدق را پیشبینی کردند.
سند شماره ۲۰۱
تهران، ۱۵ اردیبهشت ۱۳۳۲/ ۵ می ۱۹۵۳، ساعت ۲ بعدازظهر
امینی یکی از اعضای بانفوذ و خونی خاندان قاجار است و قطعا حمایت شاه کنونی ایران را که پدرش قاجارها را برکنار کرد، نخواهد داشت. خاندان با دوراندیشیِ جاهطلبانه و فرصتطلبانه یک اتحاد موقت را در راستای منافع خود به وجود آورده است. دوستی او با خانهای قشقایی و فاطمی وزیر امور خارجه شک ما را برای توجه بیشتر به انگیزههای امینی تقویت میکند.
سند شماره ۲۰۵
تهران، ۲۹ اردیبهشت ۱۳۳۲/ ۱۹ می ۱۹۵۳
به این پرسش بازگردیم که حامیان ژنرال زاهدی چه کسانی هستند، منابع دیدگاههای شاه درباره صفبندی سیاسی کنونی در ایران را توضیح دادهاند. در یک سو، گروهی متشکل از معظمی، فاطمی، خاندان امینی و مکّی هستند و تلاش میکنند کنترل موقعیتهای کلیدی دولت را در دست بگیرند، این مردان با اینکه میدانند روزگار مصدق سپری شده است در تلاش هستند او را بهعنوان پرچمدار فعالیتهای خود و بزرگترین تهدید علیه شاه در قدرت نگه دارند. آنها فهمیدهاند که هیچکس به اندازه مصدق، در مقام نخستوزیری، آنقدر دیوانه نیست که بتواند منزلت پادشاه را خدشهدار کند. در سوی دیگر، گروهی به رهبری ژنرال زاهدی و دکتر بقایی وجود دارد که تظاهر به عقلانیبودن و هدفداربودن نیاتشان در دولت ایران میکنند. با این وجود، شاه تشخیص داد که بین گروه معظمی-فاطمی-امینی که ناسپاس هستند و ایران را به سمت نابودی میبرند و گروه زاهدی-بقایی که به شاه احترام میگذارند و سعی در حفظ کشور دارند، به کدام گروه بیشتر اعتماد کند.
سند شماره ۲۰۹
واشنگتن، بدون تاریخ
حزب کمونیستی توده دیگر غیرقانونی نیست و اکنون براساس حکم دادگاه از تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۳۳۲ میتواند آشکارا فعالیت کند، تعدادی از اعضای زندانی حزب توده آزاد شدهاند، مشخص نیست که این اقدام توسط دولت مصدق حمایت و تأیید میشود یا خیر. بههرحال تاکنون اجازه این تصمیم را داده است. در روز یکشنبه، حسین فاطمی، وزیر امور خارجه، در بیانیهای گفت در این موضوع سخن آخر گفته نشده است، به نظر میرسد دولت نمیداند چه بکند و از این مسئله طفره میرود.
فاطمی به روایت اسناد سیا
سند شماره ۲۸۳
تهران، ۲۹ مرداد ۱۳۳۲/ ۲۰ آگوست ۱۹۵۳، به وقتِ ظهر
ایرانیها از تمام طبقات اجتماعی از نمایش بدی که توسط عناصر ضدشاه طرفدار مصدق اجرا شد ابراز انزجار کردند. برای مثال، زمانی که دستههای اراذل و اوباش پرچمهای قرمز برافراشتند و با خواندن سرودهای کمونیستی مجسمه شاه را شکستند و به خانهها و مغازهها و تصاویر شاه هجوم بردند مردم خشمگین شدند. مردم به واسطه زبان فریبنده فاطمی، وزیر امور خارجه و سردبیران روزنامههای ایرانیِ حملهکننده به شاه، از واقعیت دور شده بودند.
سند شماره ۳۰۶
تهران، ۶ شهریور ۱۳۳۲/ ۲۸ آگوست ۱۹۵۳
در یکشنبه ۱۶ آگوست (۲۵ مرداد ۱۳۳۲)، اخبار مربوط به مصاحبه مطبوعاتی فاش شد. واقعیت این است که مصدق فرمان شاه (مبنیبر عزل مصدق و انتصاب سرلشکر زاهدی) را دریافت کرده است اما هنوز افرادِ کمی رونوشت فرمان را دیدهاند. روز سهشنبه ۲۷ مرداد گزارشاتی از فرمانِ شاه در چندین روزنامه چاپ شد و فاطمی وزیر امور خارجه منکر فرمان شد. بااینوجود این سخنان در همهجا پخش شد و تعداد کسانی که رونوشت را دیده بودند رو به افزایش بود. در همین زمان، فاطمی به این دلیل که باعث شد مجسمههای هردو شاه در شهر تخریب بشوند به ما یاری رساند، سخنرانیهای توفانی او در حمله به شاه ایرانیان را رنجاند و آنها را مصمم کرد که دست به عمل بزنند، ترس مردم از خطر کمونیست، به علاوه خشم مردم از اقدامات فاطمی با تمایلات احساسی برای اینکه دست به عمل بزنند ترکیب شد. تنها یک جرقه لازم بود تا آتشسوزی آغاز شود.
سند شماره ۳۲۵
تهران، ۴ مهر ۱۳۳۲/ ۲۶ سپتامبر ۱۹۵۳
نگرش عمومی نسبت به مشاوران مصدق، به صراحت با بیاناتی که درباره نخستوزیر سابق گفته شده بود متفاوت است. وزیر سابق امور خارجه، حسین فاطمی احتمالا منفورترین مرد در تاریخ متأخر ایرانیان است. عناصر ضدِ مصدق کمتر از حامیان وفادار به مصدق نسبت به فاطمی تندی میکنند، این حامیان وفادار به مصدق به خاطر شکست مصدق، فاطمی را در رأس مشاورانِ نالایق سرزنش میکنند. در روز ۲۸ مرداد زمانی که گزارش شد «مردم حسین فاطمی را تکهتکه کردند» به نظر میرسد گزارش برای عموم ایرانیان، بدونتردید خوشایند بود. تلاشها برای دستگیری فاطمی هنوز بالاترین خواست عموم مردم است. سپس، همانطور که توسط عموم ایرانیان قضاوت شد نمایندگان مجلس، شایگان، زیرکزاده، سنجابی و حسیبی به ترتیب محکوم شناخته شدند. سه نفر اول به همراه فاطمی برای همکاری مصدق با حزب توده سرزنش میشوند، حسیبی برای همکاری در شکست دولت مصدق در مسئله نفت و دستنیافتن به یک توافق مطلوب سرزنش میشود؛ یک دلیل قوی برای سرزنش ممکن است این باشد که حسیبی مانند فاطمی، بدون کارآموزی در سیاست از یک موقعیت گمنام به یک موقعیت مؤثر در بالاترین مقام دولت دست یافت. این چهار نفر مانند فاطمی، به یک اندازه نزد حامیان و مخالفان مصدق منفور هستند.
به نظر میرسد که نه دولت و نه مردم نگران مجازات مشاوران مصدق و افسرانی مانند افسر سابق ریاحی نیستند؛ فاطمی باید دستگیر شود، این موقعیت ممکن است راحت تغییر کند.
سند شماره ۳۴۴
تهران، ۱۴ آبان ۱۳۳۲/ ۵ نوامبر ۱۹۵۳
اگرچه ژنرال دادستان (فرماندار نظامی تهران) به طور خاص به نهضت مقاومت ملّی جدید که تحتتأثیر حزب توده است اشاره نکرد اما نشان داد که دولت از اتحاد میان حامیان گوناگون مصدق و عناصر حزب توده آگاه است. او اعلام کرد که حسین فاطمی وزیر سابق امور خارجه، دکتر سنجابی، مهندس حسیبی و مهندس زیرکزاده به طور غیرقانونی از منابعی که در دولت مصدق در اختیار داشتند برای پیشبرد اهداف توده و سازماندهیکردن حامیان مصدق استفاده میکردند.
از: شرق