با فشار و دستور رهبر جمهوری اسلامی به حسن روحانی، استاندار سیستانوبلوچستان تغییر کرد.
به گزارش منابع خبری «آمدنیوز»، در آخرین دیدار رهبر جمهوری اسلامی با حسن روحانی رئیسجمهور، آیتالله خامنهای به وی دستور داد هر چه سریعتر «علی اوسط هاشمی» استاندار سیستانوبلوچستان را تغییر دهد.
آیتالله خامنهای دلیل لزوم این تغییر را «نزدیکی بیش از حد اوسط هاشمی به اهل سنت و مولوی عبدالحمید» رهبر اهل سنت ایران ذکر کرده و این نزدیکی وی را «بیش از حد» و «خلاف مصالح نظام» نامیده است.
حسن روحانی رئیسجمهور که از عملکرد آقای «اوسط هاشمی» در زمان تصدی استانداری سیستانوبلوچستان رضایت داشته، از رهبری درخواست کرده که وی را در استانهای سنینشین دیگری چون استان کردستان به کار گیرد که آیتالله خامنهای انتصاب «اوسط هاشمی» در هر استان سنینشین دیگر مخالفت کرده است.
از اقدامات تحسینبرانگیز «علی اوسط هاشمی» در مدیریت استانداری سیستانو بلوچستان میتوان موارد زیر را برشمرد:
۱- ایجاد وحدت و همدلی میان سنیها و شیعیان با رفتوآمدهای مکرر در مراسم طرفین،
۲- کاهش تنشهای فزاینده میان بلوچها و سیستانیها که توسط استانداران قبلی و نیروهای زیر نظر آیتالله خامنهای پدید آمده بود،
۳- تعیین تعدادی از تحصیلکردگان و فعالان مدنی بلوچ به عنوان فرماندار و بخشدار،
۴- انتخاب مشاور مولانا عبدالحمید «باقر کرد» به عنوان معاون استاندار،
۵- انتخاب مشاور خبری مولانا عبدالحمید و روزنامهنگار سرشناس بلوچ، «محمود براهویینژاد» به عنوان مشاور خبری استانداری و همراه در سفرها،
۶- واگذاری تعدادی از پستهای اداری در سطح استان به فعالان مدنی بلوچ،
۷- واگذاری یک قطعه زمین بزرگ برای عیدگاه اهل سنت در زاهدان به مولوی عبدالحمید پس از ۳۹ سال عمر جمهوری اسلامی،
۸- حضور در مراسم مذهبی اهل سنت و شرکت در نماز جمعهها در سطح استان،
۹- حضور هیئت دولت برای اولینبار در استان سیستانو بلوچستان،
۱۰- ایجاد روابط با ایالتهای هم مرز در افغانستان و پاکستان،
۱۱- اعزام مولوی عبدالحمید به کنفرانس اسلامی در مکه برای میانجیگری میان ایران و سعودی،
۱۲- تسهیل و همکاری در مراسم بزرگ ختم بخاری زاهدان و کم کردن فشار اطلاعات سپاه بر مسوولان مراسم
بر اساس همین دستور، ساعتی قبل مراسم تودیع و معارفه استاندار سیستان و بلوچستان با حضور مولوی عبدالحمید برگزار شد.
مولوی وی عبدالحمید در این مراسم، علی اوسط هاشمی را از «مدیران موفق کشور» دانست و گفت: «جناب آقای هاشمی از مدیران موفق و باهوش کشور هستند. یکی از مهمترین ویژگیهای مدیریتی ایشان در دوران استانداری، احترام به مردم و حرمت قائلبودن به علما و معتمدین بود؛ این سیاست، سیاست بسیار هوشمندانهای بود؛ سفرهای ایشان به مناطق مختلف استان و دیدار با افراد متنفذ هر منطقهای نمونهای از احترام به مردم بود.»
چندی قبل رهبر جمهوری اسلامی در پاسخ به نامهی مولوی عبدالحمید نوشت: «همهی ارکان جمهوری اسلامی موظفند بر اساس معارف دینی و قانون اساسی هیچگونه تبعیض و نابرابری بین ایرانیان از هر قوم و نژاد و مذهبی روا ندارند. ما هم به جد معتقدیم همه باید با هم در کنار هم و در صفوف فشرده و واحدی به سربلندی و عزت ایران اسلامی بیندیشند و در راه آن تلاش کنند و اجازه ندهند دشمنان این ین مرز و بوم و خناسان وابسته به این و آن، در این صف واحد تفرقه افکنده و کارشکنی کنند.»
به نظر میرسد اعمال رهبری با سخنان وی در جامعه کاملا متناقض است؛ اعمالی که روحانیون و علمای دینی برای آن واژه «نفاق» را به کار میبرند، مدت زیادی است که دامنگیر رهبر جمهوری اسلامی شده است.
سؤالی جدی که مدتهاست بسیاری از مردم کوچه و بازار آن را مطرح میکنند آن است که وقتی رهبری در کوچکترین امور کشور دخالت میکند و جلوی بسیاری از روندهای مدیریت معقول کشور را میگیرد، چرا در برابر هیچ ارگان و نهاد قانونی کشور پاسخگو نیست و حتی در طول رهبری ۲۸ سالهی خود با یک خبرنگار هم گفتوگو نکرده و به تریبون یکطرفه علاقه داشته است؟ آیا نباید مسبب اصلی ویرانی و فساد گستردهی سیستماتیک کشور را شخص آیتالله علی خامنهای دانست؟
از: آمدنیوز