زلزله کرمانشاه پیش لرزهای بود که به روابط دولت- شهروند افتاد
نقش شهروندان از «مشارکت مدنی» به «مدیریت مدنی» در حال گذار است. شهروند جامعه اطلاعاتی دیگر سطح کنشگری خود را در حد رأی دادن و اطاعت از قانون نمیداند؛ بلکه به دنبال حضور یافتن در فرایند تصمیمگیری و بازیگری در صحنه اجتماعی است.
پدرام سلطانی، فعال و تحلیلگر اقتصادی، در یادداشتی تلگرامی نوشت:
زلزله کرمانشاه فصل جدیدی از حکمرانی را در کشور کلید زد. مراد از این نوشتار به نقد کشیدن عملکرد سازمانهای حاکمیتی نیست.
اما آنچه در عمل اتفاق افتاد؛ این بود که محوریت و کارامدی سازمانها و نهادهای امدادی و مدیریتی بحران، کاملا با جوششهای مردمی به چالش کشیده شد.
حتی سازمانهای سنتی مردمی، مانند مساجد، هیأتها و خیریهها، که تا پیش از این وجهه غالب کمکهای مردمی بودند، در برابر پویشهای مدرن بر پایه شبکههای اجتماعی نمود کمرنگ تری یافتند.
همیابی، همگرایی و همیاری شهروندان با زیرساخت فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، درعین حال سازمان نیافتگی، هم توانست سرعت و اندازه کمکها را بیشتر کند و هم برای کمکهای دولتی سرعتساز شود.
آنچه که این دوگانه را پررنگتر از گذشته هم کرد بیاعتمادی مردم، چه آسیب دیدگان و چه کمکرسانان، به صحت و سرعت عمل نهادهایی بود که عرفا در شرایط بحران و بروز بلایای طبیعی صحنهگردان و میداندار هستند.
این بیاعتمادی بخشی ریشه در اخبار و اطلاعات گوناگونی، اعم از درست و نادرست، که در چند سال گذشته از فساد، سوءمدیریت، عدم شفافیت، قانون گریزی، قولهای بدون عمل و مانند اینها منتشر شده دارد و بخش دیگری به واسطه افزایش کنشگری و اعتماد به نفس شهروندان است که برای خود حق و قدرت بازیگری بیشتری از گذشته قائل هستند.
موضوع پیشیگرفتن بخش خصوصی و جامعه مدنی از دولتها روندی است که در سالهای گذشته بیشتر و بیشتر نمود یافته است.
این روند به یاری اینترنت و شبکههای اجتماعی این روند در حال سرعت گرفتن است و بویژه در کشورهایی که از حکمرانی خوب کم بهره اند؛ این روند شتاب بیشتری یافته و دیوار بی اعتمادی را بلندتر کرده است.
به بیان دیگر، نقش شهروندان از «مشارکت مدنی» به «مدیریت مدنی» در حال گذار است. شهروند جامعه اطلاعاتی دیگر سطح کنشگری خود را در حد رأی دادن و اطاعت از قانون نمیداند؛ بلکه به دنبال حضور یافتن در فرایند تصمیم گیری و بازیگری در صحنه اجتماعی است.
نظام «حکمرانی متمرکز و سلسله مراتبی» که شهروند را در کفه هرم جامعه تصویر کرده است؛ دیگر نه مطلوب شهروندان است و نه متبوع آنان.
ساختارهای پیشرو حکمرانی در دنیا علاوه بر واگذاری تصدیگریهای خود، که تحت عنوان خصوصیسازی از اواخر دهه هفتاد میلادی آغاز شد، امروز به دنبال واگذاری یا به مشارکتگیری مردم در سیاستگذاری و برونسپاری وظائف حاکمیتی هستند و در واقع تعریف وظائف حاکمیتی مرتبا در حال دگرگونی و کوچک سازی است.
الگویی که به تدریج در دنیا جای خود را بیشتر باز خواهد کرد، الگوی «حکمرانی شبکهای» است.
در این الگو حاکمیت در کارآمدترین و قابل اعتمادترین و شایستهترین نوع خود نهایتا میتواند به طور نسبی مرکزیت این شبکه باشد و هرچقدر حکمرانی ضعیفتر شود؛ از مرکزیت به حاشیه شبکه رانده میشود.
در حکمرانی شبکهای جامعه مدنی و بخش خصوصی در تراز حاکمیت قرار میگیرند، با دولت تصمیم میگیرند، با دولت اجرا میکنند و با دولت، و بر دولت، نظارت میکنند.
همانگونه که از دو دهه گذشته شرکتهای بزرگ و سازمانهای مردمنهاد به سوی الگوهای چابک و غیربوروکراتیک سازمانی و ساختارهای غیرمتمرکز و تخت (Flat) روی آوردهاند و به برونسپاری وظائفی پرداختهاند که تا پیش از آن تصورش هم نمیرفت، با دو دهه تأخیر، دولتها نیز به سوی همین ساختار در حال حرکتند.
تردیدی نیست که هر حاکمیتی که بخواهد در برابر این روند مقاومت کند؛ موجب ایجاد شکاف بیشتر بین خود و جامعه خواهد شد و سرمایه اجتماعی خود را به تحلیل خواهد برد.
شبکههای اجتماعی ارتباط بین جامعه مدنی را بسیار محکمتر، چابکتر و شفافتر کرده است و یک حاکمیت هوشمند می داند که تسلط قیم مآبانه و دستوری بر این شبکه پیوسته و گسترده تنها برایش بدنامی و بی اعتمادی به بار خواهد آورد.
زلزله کرمانشاه آینهای بود در برابر حکمرانی امروز کشور ما برای اینکه اعتماد شهروندان را به مدیریت و کارآمدی خود ببیند و آن را در ترازوی رویآوردن و اعتماد نمودن شهروندان به سازمانهای مردم نهاد و چهرههای شناخته شده بگذارد و تغییر آن را نسبت به گذشته بسنجد.
قطعا این میزان هجومی که در کمک به مردم زلزله زده آورده شد و ازدحام جمعیت در آن مناطق شیوه مطلوبی برای کمکرسانی نیست؛ اما بدون شک در صورت تکرار چنین حوادثی در آینده، حرفهایگری بیشتری در اقدامات شبکه مردمی بوجود خواهد آمد.
زلزله کرمانشاه پیش لرزهای بود که به روابط دولت- شهروند افتاد. امیدوارم مسئولین از آن درسهایی بیاموزند که موجب بازنگری در نگاه ایشان به نقش و شأن شهروند و به اصول حکمرانی در عصر حاضر شود.
از: ایران امروز