- حجم انبوه اخبار، اطلاعات، تفسیرها، نقدها، حدس و گمانها، پیشبینیها و … در هر مورد بدون تردید به شکلی به سیاست خارجی و به تبع آن اقتصاد، روابط اجتماعی و مسائل اساسی که به برابری نرخ ارز پیوند خورده، معیشت، کار و زندگی روزمره جامعه را تحت تأثیر قرار داده و اقشار گوناگون جامعه با نگرانی شدید توام باعلاقه و احساس مسئولیت میهنی و فردی، به ناچار پیگیر آن هستند.
- چگونگی عملکرد حکومت در تثبیت نرخ خدمات و ارزاق، با تعریف، تفاسیر و برداشت متفاوت از اصل خبر مواجه – ادامه نابسامانی، بیقراری جامعه از لحاظ فرهنگی، اقتصادی مخصوصاً مسائل زندگی روزمره را باعث شده است.
- این روزها در پی تصمیم به افزایش نرخ نان که عملابه جای ۱۵ درصد گویا به بیش از ۳۰ در صد میرسد « گویا به دلایلی امنیتی فعلا موکول شده»، وزیر راه نیز گفته که تا نرخ سوخت (منظور ایشان نرخ بنزین در مرحله اول میباشد و سیاست گام به گام) ارزان باشد تصادفات جاده ای رو به نقصان نخواهد گذارد و احتمال ادامه این قبیل دیدگاهها «انهم بر امده از صدای گرم در این روزهای سرد».
- انچه که در این رابطه زنجیر وار در مسیر گرانی پیش خواهد امد و انوقت نرخ تورم را کمتر از ۸ در صد اعلام و افزایش دستمزدها را در بودجه سال بعد معادل همین در صد «برابر نرخ تورم صوری» اعلام مینمایند و … که رعایت اخلاق و انصاف و عرق ملی را تحت الشعاع قرار میدهد.
- در این میان انبارداران و محتکران از ارائه کالا بیش از حدی مشخص و یا از ترخیص کالاهای وارد شده به طمع گران شدن خودداری و از سویی مصرفکنندگان از خرید حتی مایحتاج هفتگی در هر زمینهای امساک و خرید خود را روزانه انجام میدهند.
- در این وضعیت دارندگان در آمد ثابت در انتظار کاهش قیمتها «با توزیع سکه به نرخ ۱میلیون و دویست هزار تومان و ارز معادل ۴۱۰۰۰ ریا ل به روال دولت از جنس مردم متحصن در شابدوالعظیم» نشسته اند.
- تولیدکننده و واردکننده به نوعی نیز در این چرخه دچار چه کنم میباشند و خلاصه همه و همه در تردید و دو دلی و نگرانی از اوضاع و احوال معیشت خود، نتیجه آن روزمرگی مطلق و خانمان برانداز فعلیست.
- اصطلاح «حالی خوش باش» در میان هموطنان بی خیال گرامیمان هم در این شرایط دیگر نمیتواند به دلیل نگرانیهایی که بحث آن رفت مصداق یابد، به عبارتی دیگر باید گفت: حال خوش بودن با تشویش و نابسامانی که رایج است همراه نمی آید.
- اگر برنامهریزی اصولی در هر کار و اقدامی به صورت علمی صورت میگرفت «که نمی گیرد و قرار نیست بگیرد چون التهاب و چکنم در مانده گی ها را در پی دارد و فرصتی برای پرداختن به معقولات نمی گذارد» این چرخه دور و تسلسل که به نابودی ارزشها و اخلاق می انجامد برهمه چیز مسلط نمی شد.
- غرض از آنچه که آمد توصیه به دولتیان است و اینکه خواه ناخواه چگونگی تفکر، اندیشه، برنامهریزی، برنامهپذیری و… پاسخ گویی به اولویت های جامعه ایران «که در مرز روز مره گی و امرار معاش نگه داریشان کرده اند» در گرو باور و ارایه طریق آنان است.
- اگر روابط خارجی و منطقه ای سامان نیابد و کماکان دچار توهم مانده و بر طبل اختلاف بکوبیم، کاهش نرخ ارز و سکه به تبع ان دیگر اقلام حتی اقلام مورد نیاز روزانه تخیلی بیش نیست و روابط انسانی و اجتماعی فعلی را دگرگون نخواهد کرد و از شرایط خانمان برانداز امروز دور نخواهیم شد. تشکیل حدود ۱۷ میلیون پرونده میان حد اقل ۳۴ میلیون نفر افراد ساکن این مرز و بوم کهن و مراجعه به دادگستری در سال گذشته، افزایش خلاف، عدم تمایل به ازدواج، توسعه اعتیاد، دروغ، کم کاری، وجود فساد در سیستم اداری و بسیاری حالتهای منفی اخلاقی، اجتماعی دیگر نشان از چه دارد؟
- تا زمانی که ثبات واقعی در قیمت تمام شده خدمات و تولیدات دولت از هر لحاظ که اصلیترین آنها در این مقوله گاز، آب و برق و به عبارتی هزینههای مربوط به قیمت تمام شدهی سوخت میباشد بوجود نیاید و در هر لحظه به دلایل بیتدبیری مطلق نرخ تمام شده این کالاها و خدمات به علت کاهش پول ملی و نا کار امدی افزایش یابد، حقوقبگیران به علت عدم تکافوی مخارج در رابطه با دریافتی ماهانه و تولید کنندگان با عدم دست یابی به سود معقول، فاقد انگیزه و دلسوزی و سرمایه گذاری خواهند بود و این قافله تا به حشر لنگ میماند.
- نمونهی کاملی از معیارها، ارزشها و برنامهریزیهای خرد و کلان حکومت و… ادامه موضوع یارانهها با گذشت اینهمه زمان، با همه طول و عرض آن است. آیا مردم با فرهنگ و متمدن ایران شایسته اینگونه برنامه ریزی هایی آنهم با این مبالغ اندک بوده و می باشند و آیا در درون جامعه – از سویی ادامه این تمهیدات در منطقه نفت خیز خاورمیانه با منافع ملی ما منطبق است … اگر پاسخ منفی ا ست چه کسانی مسئولند و سیستم پاسخگویی بعد از حدود ۴۰ سال حکومت و این همه ادعا، چگونه است … ؟!
- مدیریت اقتصادی مغفول ومدعی مجموعه نظام در ماههای مانده سال اقتصاد مقاومتی، با همه الزامات و تاکیدات «که مبنای اقتصاد را از همان آغاز برای خر میداند و میپندارد» با این همه تجربه، راهکارهایی را در اتاق فکر خود بایستی ارائه دهد و مطبوعات یعنی چشم و گوش جامعه در این میان بایستی بدون نگرانیهای مختلف به این نکات که مطلقا سیاسی شناخته نباید بشود، حسب وظیفه بپردازند …