پس از آنکه آقای محمد خاتمی در ماههای گذشته در چند نوبت اعلام کرد که جامعه ایران بیمار وبه خزان سیاسی دچار شده است ـ در روزهای گذشته نیز در یک سخنرانی درباره آینده تاریک ایران این چنین اظهار نظر کرد: ایران مانند یک کوه یخ درحال آب شدن است ـ محمد خاتمی
براستی یک کشور چگونه آب می شود! مگر یک کشور همچون یخ است که در پرتو خورشید آب شود؟اساسا چرا آقای خاتمی ـ علائم آب شدن ایران را بدرستی ذکر نمی کند؟ آقای خاتمی تا چه زمانی می خواهد سربسته سخن بگوید! بی آبروئی و ورشکستگی حکومت اسلامی چه در داخل و خارج همچون شهره آفاق جهان شده است!
چراحکومت جمارانی وجمکرانی پس ازگذشت ۳۴ سال ، اینک ایران را بسوی پرتگاه و آب شدن سوق می دهد؟
رژیم گروگان گیر در ایران ، کشور ومردم را به بهای ادامه حکومت خویش به تصرف خود در آورده است!
بنظرمن از نوشته ها ، گفته ها ومصاحبه های نیروهای اصلاح طلب ـ همواره به عنوان قوه سنجش جامعه و حکومت اسلامی می توان بهره گرفت!
آیا نظام حکومت اسلامی مساوی با ایران است که در صورت فروپاشی رژیم سیاسی ـ کشور نیز نابود می شود؟
حکومت اسلامی از آن رو هنوز پابرجا مانده است ، چون حکومت جانشین شکل نگرفته است. رژیم اسلامی مدتهاست که جان سپرده است اما نیروئی نیست که آنرا به خاک بسپارد!
آقای خاتمی : نابودی که شاخ و دم ندارد، درروز روشن ۳۳ میلیارد دلار در بانکها گم شده است.
سئوال اساسی از آقای خاتمی در اینجاست که عامل نابودی ایران درچه نهادی نهفته است؟
آیا بیگانگان درحال نابود کردن ایران هستند یا عوامل داخلی که در حاکمیت جا گرفته اند!
آقای خاتمی ،براستی چه عاملی باعث شده که کشور همچون شمع می سوزد و آب می شود ؟
به آقای خاتمی باید تذکر داد : سال گذشته وقتی ۳ میلیارد دلارازثروت های ملی مردم ایران توسط رئیس بانک ملی ،آقای خاوری به خارج انتقال داده شد ـ آقای خامنه ای بعنوان رهبر مملکت دستور داد که اینقدر آن موضوع “کش” داده نشود! حالا اختلاس ۳ میلیارد دلاری به ۳۳ میلیارد دلارارتقاء یافته است.
اساسا چرا حکومت اسلامی یک نظام دزد پرور است؟
اگر ایران پاره پاره شود مقصر اصلی در درجه اول رژیم حاکم برایران است ودر درجه دوم سیاسیون ضعیف وناپیگیر وبدون مسئولیت اپوزیسیون مقصرند!! وگرنه ملت بی گناه چند بار می تواند جوانان خود را قربانی سیاست ها خائنانه رهبران ارتجاعی حکومت اسلامی نماید.
بعد از انقلاب ارتجاعی اسلامی ۵۷ خورشیدی سیاست های کلان در جماران و جمکران قم ومشهد اتخاذ می شود نه درواشنگتن ونه در مسکو ونه در لندن !! اینکه این دول همواره درحال سود جوئی وبهره برداری موذیانه هستند هیچ شکی نیست، اما این میدان را چه کسانی برای آنه مهیا می کند.؟ به غیر از حاکمان قدرت پرست ، من نیروی دیگری را در جهان نمی شناسم. آیا درست است که سیاسیون دوراندیش وملی سرنوشت ایران را به سرنوشت اسلام حکومتی گره بزنند. جهان متمدن در نبرد با حکومت اسلامی است نه با ملت ایران !! اسلا م حکومتی خواه ناخواه ویا دیر یا زود فنا پذیر است. ایرانیان وطن دوست باید برای حفظ میهن سرنگونی اسلام حکومتی را تسریع نمایند تا به سوگواری فجایع بیشتر نباشند !!
اگر بخواهیم رژیم را بخاطر حفظ کشور مورد حمایت خویش قرار دهیم ، همین را که داریم هم ناچارا از دست خواهیم داد!! شاید تلخ باشد اما حقیقت دارد ،چون حقیقت دارد میتواند به واقعیت بپیوند .دیگر نمی توان همچون گذشته اندیشید ودیگر نمی توان همچون گذشته حکومت کرد . این حقیقت همواره در طول تاریخ به طور تسلسل وار به واقعیت پیوسته است ؛ منتها آنانی که دیر هنگام به این حقیقت دست یافته اند؛ می توانیم درموزه ها به دیدارشان برویم!! . حکومت اسلامی از آن تبار است .پس همت کنیم تا میهن خود را از چنگال ابلیس زمان نجات دهیم .بگذاریم آِیندگان به ما افتخار کنند نه لعنت ونفرین !!!
کشور با حکومتی که برسرکار است تعریف می شود وگرنه سرزمین خالی از سکنه دائمی وحکومت؛ کشور به حساب نمی آید .این حکومت ها هستند که کشور را یا سر بلند می سازند یا آنرا به پرتگاه سوق میدهند .وظیفه مهم فرزانگان مردم هرکشور در این نهفته است که به تمام جهانیان اعلام نمایند که اگر حکومت بر سرکار خائن به منافع مردم است پس نماینده قانونی ملت نیست. ملت ایران می نمود اما افسوس گوش شنوائی نبود. فراموش ننمائید که رژِیم بهترین فر هیختگان را به دژخیمانه ترین طریق ممکن از مردم گرفت.در حال حاضر مردم ایران به شدت فقدان رهبران زبردست را احساس می کنند .
مخالفت با انقلاب اسلامی به معنای حمایت از خاندان پهلوی نمی باشد!
سالیان دراز هرگاه حکومت اسلامی می خواست مخالفین خود را سرکوب نماید از اتهام ضد انقلاب اسلامی بهره می برد ولی در حال حاضر ضدیت با انقلاب اسلامی به یکی از افتخارات تاریخی میهن ما تبدیل شده است چراکه فاجعه کنونی را انقلاب اسلامی به ایران ارمغان آورده است. حکومت شاه به لحاظ تاریخی به آخر خط رسیده بود ودیگر پاسخگوی نیازهای جامعه ایران نبود و حتی باعث انسداد سیاسی ایران شده بود. ایران در آستانه یک تحول بسر می برد وجامعه به مرحله انکشاف سیاسی رسیده بود. همه اینها را دولت مردان حکومت گذشته بدرستی بیان کرده اند. اما بهره برداری اصلی و سرنگونی شاه نباید بدست ملایان صورت می گرفت وحکومت به غایت ارتجاعی کنونی نباید به جای حکومت شاه به قدرت می رسید.انقلاب را نیزملایان رهبری کردند واصلا هم ملا خور نشد و در این مورد بیهوده خود را گول نزنیم!