وقتی دزدان دینی خود حاکم و قاضی گردند، دست گرسنگان قطع خواهد شد!

دوشنبه, 9ام بهمن, 1391
اندازه قلم متن

ghate_dast

چند رباعی دیگر در زمینهء عدالت و حکومت دینی

آیا آن موجود یا پیک یا سروش یا فرشته ای که می گویند بیش از ۱۴ قرن پیش در غار حرا بر محمد پیامبرعرب، ظاهر شد و دستور بریدن دست دزدان را صادر کرد از اختراع برق و ساخته شدن ارّه برقی و جراثقال مطلع بوده ؟ و آیا از افتادن این ابزار به چنگ یک مشت ملای نادان و بی شرم که به نام فقهای شیعه بر سرنوشت ملت بدبخت ایران تسلط خواهند یافت خبر داشته بوده است؟

این رباعی ها با اندیشیدن به چنین پرسش تلخی ، پس از دیدن یک تصویر سروده شدند.

آن تصویر، یک ماشین برقی چوب بری را نشان می داد که دو جلاد سیاه پوش، درحالیکه چهره شان نیز در پارچه ای سیاه پنهان بود ، دست یک جوان شیرازی را ـ لابد به جرم دزدی نان یا گوشت یا آفتابه ـ قطع می کردند به راستی با مشاهدهء چنین تصویرهایی در ایران آنهم در نخستین دهه های هزارهء سوم میلادی چه می شد گفت؟

به هرحال این رباعی ها گفته شدند :

خواب شیعه
تا نایبِ صاحب الزمان بیدار است
ای شیعه بخواب، دیگِ عیشت بار است
حیثیت و عقل و گنج و بیت المالت
چون آب، به جمکران در آب انبار است !

توکلتُ علی الله
ای شیعه ترا راه زنان راه زدند
دزدان شرفِ تو در پی جاه زدند
دیوان فرشته رویت از منبر جهل
خوش بانگ توکلت علی الله زدند

گاو مجسم *
ای شیعه که خرچنگ به پرچم داری
برگاهِ وطن، «گاوِ مُجسّم» داری
گر خانهء تو لانهء جغد است چه باک
تا مسجد و گلدسته فراهم داری!؟

گوهر شعر
من گوهر شعر، برخیِ نان نکنم
جانمایهء جان، متاعِ دکاّن نکنم
این طبعِ روان مباد بامن، اگرش
تقدیم به آزادی انسان نکنم !

دینِ ستم
دینی که به جز تباهی و جز کین نیست
! بر زخم روانِ آدمی تسکین نیست
دین فقهای شیعه، دینِ ستم است
ورنه، هرگز دشمنی‌ام با دین نیست !

هزار و یک دست
زینگونه که معنی عدالت ستم است
دین مایهء شرّ و شرع عینِ عدم است
گر حکم شود که دست دزدان بُرّند
هر قاضی را هزار و یک دست کم است

صالح
گر نوحِ پیمبر، پسری صالح داشت
امّت همه بر وی نظری صالح داشت
ور دُزد به قطعِ دست ، صالح می‌شد
ایران، امروز رهبری صالح داشت

دست دزد
ای غارتگر،‌ای فقیه،‌ای مردمخوار
اسلامِ تو را به دست دزد است چه کار؟
گر قطع یدِ دزد، ز قرآن داری
اول، تو ز دزدی و دغا دست بدار !

ارّهء ساخت دانش
ای حاکم دین که خود به دزدان پدری
در خوردن خون، دنی‌ترین جانوری
آن اره نساخته است دانش که چنین
دست از تنِ آفتابه دزدان ببُری !

آرامش شیخ
ای شیخ که پشمِ کُلهت کاهش یافت
بحث سه هزار میلیاردی کش یافت
تا کینه به آفتابه دزدان داری
زین تیغِ زبان نخواهی آرامش یافت !

نفرین
دردا که زبانِ شعر، با کین پیوست
فریادِ درون با دلِ خونین پیوست
نفرین به زمانه‌ای که شیخان شاهند
لعنت به سیاستی که با دین پیوست

خیام ببخش
دردا که مرا در این شبِ مُظلم پَست
جز تیغِ زبان نیست سلاحی در دست
حافظ، دریاب اگر ندارم غزلی
خیام ببخش اگر رباعی حربه ست

شرمندهء خیام
بیدادِ زمانه، پای در دامم کرد
وز کوزهء جهل، زهر در جامم کرد
جان، بهرِ گریز، در رباعی زد چنگ
زین واقعه شرمندهء خیامم کرد

مویه گر ایران
چندیست که شرمندهء حافظ جانم
چون پای نمی‌دهد که دست افشانم
چنگ غزلم خموش و آهم بی‌راه
جز این چه کنم؟ مویه گر ایرانم !

م. سحر
۲۵. ۱. ۲۰۱۳
http://msahar.blogspot.fr/
:::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
*
«گاو مجسم» لقبی بود که مبارزان دوران مشروطیبت به شیخ فضل الله نوری استاد و مرادِ سید روح الله خمینی داده بودند


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. دوستان متوجه یک موضوع باشید. کسی نمی‌گوید مجرم نباید مجازات شود. باید مجازات شود. کسی هم نمی‌گوید این دزدها یا زورگیرها قهرمان ملی هستند. ولی یک اصل حقوقی می‌گوید جرم و مجازات باید باهم بخوانند. در همان قرآن که طبق احکام تاییدی (نه تجویزی) پیامبر اسلام‏ توصیه به اعدام یا قطع دست شده هم از سوی دیگر توصیه به بخشش هم شده است. دوم اینکه این‌ها قوانین عرب آن دوره بود که پیامبر هم بر آن‌ها مهر تایید زد. امروز حق داریم و می‌باید از خشونت‌ها کم کنیم. عقل آن روز بشر در آن موقیعیت جغرافیایی آن مجازات را تعیین کرده بود و پیامبر اسلام هم عقل آن روز را تایید کرد. عقل امروز بشر پیشرفت کرده و خشونت را به بهانه خشونت برنمی‌تابد و مجازات‌های دیگری را با چاشنی اصلاح و تربیت توصیه می‌کند و مطمئنا اگر پیامبر بود نیز همین عقل روز را تایید می‌کرد. امروز قطع دست یک دزد بدون در نظر گرفتن شرایط اقتصادی و مشکلات دیگر اجتماعی بی انصافی است. غیر از این در ملا عام بودن آن موجب سنگ دلی جامعه و ترویج خشونت می‌شود. بدتر از آن اعدام دو نفر به جرم زخمی کردن یک نفر است که عین خشونت است و در قرآن هم چنین چیزی گفته نشده.