مادر صبا آذرپیک خبرنگاری که به تازگی بازداشت شده است در گفتگو با مسیح علی نژاد روزنامه نگار می گوید: ماموران وقتی برای بازداشت صبا به خانه ما آمدند، به صورت پسرم سیلی زدند و همزمان از او فیلمبرداری می کردند، سپس صبا را با خودشان بردند. می خواهم به مسولان بگویم، این راه برخورد با جوان ها نیست، زندان راه حل نیست و نتیجه معکوس دارد.
چهارده تن از روزنامه نگاران روزنامههای اعتماد، بهار، شرق، آرمان، هفته نامه آسمان و خبرگزاری ایلنا در هفته جاری توسط نهادهای امنیتی دستگیر شده اند.
صبا آذرپیک، ساسان آقایی، نسرین تخیری، پوریا عالمی، جواد دلیری، امیلی امرایی، پژمان موسوی، مطهره شفیعی، سلیمان محمدی، میلاد فدایی، اکبر منتجبی،نرگس جودکی، کیوان مهرگان، حسین یاغچی….
مسیح علی نژاد روزنامه نگار هستم، می خواستم اگر مایل باشید توضیحی بدهید که نحوه بازداشت و دستگیری فرزند شما صبا آذرپیک چگونه بود.
اولا اینکه هیچ حکمی به ما نشان ندادند وقتی برای بازداشت وارد شدند. صبا برای یک برنامه خبری کاری اجتماعی مصاحبه داشت از منزل خارج شد، بعد از یک ربع یک تماس کوتاهی با من گرفت که یک کلمات کوتاهی داشت که من خیلی تعحب کردم ولی فکر کردم دخترم چون گرفتار خبر دستگیری ها بوده، احساس کرده که تحت تعقیب است، نگو که به محض خروج از خانه اینها صبا را گرفتند.
آیا از منزل هم بازرسی به عمل آوردند؟
بعد از یک ربع بیست دقیقه که صبا از منزل خارج شده بود دیدم که در می زنند، وقتی گفتم، کیه، دیدم صبا پشت در است و می گوید مادر حکم ندارند در را باز نکن، حکم ورود به منزل را نداشتند. بعد از یک سری تنش هایی که ایجاد کردند صبا را بردند پایین توی ماشین. من فکر کردم کلا دخترم را بردند. پسرم بعد از مدتی آمد، یکی از مامورانی که پشت در ایستاده بود، به صورت پسرم چند بار سیلی می زند و وقتی پسرم می گوید که چرا می زنی مامور بر می گردد به پسرم می گوید؛ « چیه، داری جوسازی می کنی». مامور منتظر بود با سیلی ها و مشت هایی که به صورتم می زند، پسرم واکنش نشان دهد و او فیلمبرداری کند و ضبط کند. پسرم خیلی هوشیارانه برخورد می کند و می گوید چرا می زنی آقا….یعنی آنها به این شکل وانمود می کردند که عملی انجام ندادند.
قبل از اینکه پسرم وارد خانه شود، خانه سکوت مطلق بود، دیدم همین ماموری که پشت در ایستاده بود سرش را از لای در آورده و به من می گوید؛ « خانم چرا فحش می دهی، فحش نده…». در حالی که خانه سکوت بود و من سردرگم بودم که چکار کنم و اصلا کلامی در خانه صحبت نمی شد که این آقا چنین رفتاری می کرد. من به او گفتم دارید فیلم می گیرید و منتظر هستید که من فحش دهم و تنشی ایجاد شود تا ضبط کنید. مرحله اول که آمدند عصبانیت داشتم چون اصلا صبا کاری نکرده بود که بخواهند او را بگیرند و ببرند.
موقعی که داشتند صبا را می بردند من رفتم بغلش کردم، بوسش کردم و گفتم صبا جان محکم باش. رو به ماموران گفتم؛ این دختر توی دامن من بزرگ شده و بدانید هر چیزی که یاد گرفته من باعثش شدم و بدانید اگر می خواهید دخترم را زیر سوال ببرید باید بیایید سراغ استادش. او تنها مقصر نیست. اگر شما او را مقصر می دانید، من باعثش هستم. به آنها گفتم افتخار می کنم دخترم را طوری بار آوردم که پا روی هیچ حقی نگذاشته، هر رفتاری کرده گیرنده حق بوده برای مظلوم.
آیا وکیلی پیگیر پرونده صبا شده است که بداینم بازجویی ها کی شروع شده و الان اساسا کجا نگهداری می شود؟
هم صبا و هم من معتقدم که ایشان هیچ گناهی ندارد، و هیچ کار غیر قانونی انجام نداده و نیازی به وکیل ندارد، صبا بدون هیچ سند و مدرکی بازداشت شده، درست است که با بی احترامی او را بردند اما باید با احترام خودشان او را بر گردانند.
حتما در جریان هستید که شمار دیگری از خبرنگاران هم دستگیر شدند خودتان فکر می کنید که چقدر این دستگیری ها به دعوا های سیاسی انتخاباتی ربط دارد و اگر ممکن است در مورد گرایش فرزندتان خودتان توضیح دهید؟
دیروز با یکی از نماینده ها صحبت کردم، حرفم را تصدیق می کردند که صبا هیچ وقت شخص گرا نبود اصلا برای هیچ حزب و گروهی نبود، هر چیزی را که از بابت منطق و عقلی صحیح می دید و آن را به نفع مردم مملکتش می دید برایش تلاش می کرد. برای صبا مرزی وجود نداشت که فقط خط و مشی یک گروه را دنبال کند. بارها شده از گروهی که مثلا طرفداری می کرد اگر خطایی می دید برخورد تندی می کرد. حق و حقیقت هر جا که باشد برایش ملاک بود.
صبا در داخل ایران با کدام روزنامه ها کار می کرد؟
نه ماه است که او در تمام قسمت هایی که کار می کرد منع شده بود، نه اعتماد بود، نه شرق بود حتی در یک ارگان دولتی هم که مشغول کار بود هم عذرش را خواستند و فقط برای اینکه بیکار نبودن در مجله تجارت کار می گرد که فقط در حوزه اقتصادی بود و هیچ جنبه سیاسی نداشت و من نمی دانم به چه دلیلی ایشون را گرفتند.
و سخنی اگر خطاب به مسولان نظام یا کسانی که صدای شما را می شنوند دارید بفرمایید.
به تمام مسولان می خواهم بگویم که این راه و روش برخورد با جوانان نیست. اگر کسی می خواهد مسئله ای را به جوانان تلقین و یا به اجبار به آنها تحمیل کند مطمئنا جواب معکوس خواهد گرفت، زندان راه حل نیست. اگر زندان تا به حال یک ترس بود برای بچه ها و اینها فکر می کردند با این مسئله بیایند ایجاد ترس کنند، سخت در اشتباه هستند
من به صبا افتخار می کنم، به کلمه صبا افتخار می کنم. چون دخترم هیچ وقت باعث خجالت من نشده، هر جا مظلومی بوده صبا هم بوده تا حق مظلومی را بگیرد. من بارها از صبا خواستم که خودش را برای ادامه تحصیل آماده کند که برود خارج ایران. باور کنید من یک سال دو سال من روی مغز این کار کردم که مثلا قبول کند که برای ادامه تحصیل برود خارج ایران. باور کنید خدا شاهد است که یک بار نشد که یک روز بیشتر این موافقتش طول بکشد، سر یک ماه بر می گشت می گفت من کجا بروم مادر، مملکت من اینجاست، زندگی من اینجاست. من وطنم رو دوست دارم، من باید اینجا باشم….
از نوشته های مسیح علی نژاد