محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد/ قصهی ماست که در هر سر بازار بماند
۱۴ اسپندماه سالروز درگذشت بزرگمرد تاریخ ایران، دکتر محمد مصدق افزون بر نیم قرن است که فرصتی برای گرامیداشت یاد و نام و تلاشها و آرمانهای اوست. کسی که در زمانش ۳۷۳ نشریه منتشر میشد که از آن میان ۷۰ نشریه مخالف کامل او بودند. زبان نقد منتقدان آزادانه گشوده بود و اقتصاد ایران با افزایش تولید و اصلاحات اساسی با وجود مشکل صادرات نفت مواجه بود. اصلاح قانون مطبوعات و امور فرهنگی در نه ماده و اکتساب وجههای جهانی در بین ملل مترقی و اندیشمندان آزادیخواه جهان از دیگر دستاوردهای او بود.
حال برخی کسان که هشت سال سکان قوهی مجریه را برعهده داشتند و برای به قدرت رسیدن و در قدرت ماندن به اعمالی خلاف اخلاق انسانی و قانون مدنی دست یازیدند امروزه فریبکارانه و مزورانه برای تطهیر گذشتهی سرشار از تخریب فرهنگ و اقتصاد و حیات سیاسی ـ اجتماعی ایران دم از مصدق میزنند و در حرکتی نمایشی اعلام میکنند که برای بزرگداشت او به احمدآباد میروند.
اگر حافظهی آنان و درکشان از قوت فهم مردمان ایرانزمین کاستی و نقصان دارد اما ملت بیدار ایران هرگز از یاد نمیبرد که در آن ۸ سال مدعیان هالهی نور و مدیریت جهانی چه فجایعی را در این مرز و بوم بهبار آوردند؛ نه تنها یکبار حتی در کلام از او یاد نکردند بلکه منع رفتن به آرامگاه او و ادای احترام به وی در زمان آنان آغاز شد و با شدت و حدت از رفتن به احمدآباد دوستداران مصدق جلوگیری شد.
حتی برای یاران صدیق مصدق چون فروهران شهید یا عزتالله سحابی و هاله سحابی (که در تشییع پدرش او را کشتند) نیز احمد صدر حاج سیدجوادی حتی اجازهی برگزاری مراسم ترحیم و سالگرد داده نشد و برخوردهای خشنی با سوگواران رخ داد.
به زندان افتادن شماری دیگر از نیروهای مصدقی از جبهه ملی و حزب ملت ایران و نهضت آزادی و شورای ملی-مذهبیها و تحت فشار قرار گرفتن آنان و خانوادههایشان از دیگر ابراز لطفهای اینان به راه مصدق بود. هدی صابر که مستند مصدق او از بهترین کارهای تاریخی به صورت فیلم است و در سراسر زندگانی سیاسیاش آرمانهای ایراندوستانه و مردمسالارانه را دنبال کرد در زمان ایشان به زندان افتاد و در زندان کشته شد.
مصدقی بودن به شعار نیست، در عمل و هنگام در قدرت بودن باید نشان داده شود؛ چنانکه مصدق هنگامی که بر مسند قدرت بود همان بود که هنگام تبعید بود. کسانی که صدها دانشجو و استاد را از دانشگاهها به جرم دگراندیشی بیرون کردند، صدها تن را تنها چون منتقد بودند به زندان افکندند، و ملت معترض را خس و خاشاک خواندند. افزون بر ۵۰ مجله و رسانه را توقیف کردند و میراث فرهنگی ایران را به تاراج بردند درحالیکه مسئول مستقیم میراث فرهنگی کشور بودند. از آبگیری سد سیوند و گم شدن کتیبه هخامنشی در خارک و الواح گلین هخامنشی و ناپدید شدن قطعههای حصار دوره سلجوقی و سرقت کتاب خطی قانون ابنسینا تا تخریبهای گستردهی بناهای تاریخی چون سازههای آبی شوشتر و مسجد وکیل و بسیاری مانند آن لطمههای جبران ناپذیری به تاریخ فرهنگی این مرز و بوم وارد ساختند. به باد دادن سرمایههای ملی و میدان دادن به تاراجگران خزانهی ملت و بیاعتبار ساختن وجههی ایران با گفتارهای سخیف در جهان گوشهای دیگر از کارنامهی این عوامفریبان است.
نسل امروز و فردای ایران باید بداند که تلاشهای خردمندانه و آزادیخواهانه و مردمسالارانهی مصدق که با رعایت موازین اخلاقی در سراسر عمر اجتماعیاش همراه بوده چنین جایگاهی رفیع را در تاریخ ایران به او بخشیده است و «به تلبیس و حیل دیو سلیمان نشود.»
نام مصدق بر تارک تاریخ این کهن مرز بوم خواهد درخشید و مسیر آزادی و آزادگی و سیاستورزی اخلاقمدارانه در راستای اعتلای منافع ملی ایران را روشن و هموار خواهد ساخت، و رنج تمام ستمدیدگان آن دوران طاعونی و خانوادهها و عزیزانشان از مادران صلح تا چشم آسمانپیمای علیرضا رجایی، گواهانی صادق و متقن بر رسوایی و کذابی و تزویر آنان خواهد بود.
دریای پاک نام مصدق مردارهای عفن را به ساحل بدنامان تاریخ خواهد افکند و مجال نمایش تطهیر به آنان نخواهد داد.
فردا که پیشگاه حقیقت شود پدید/ شرمنده رهروی که عمل بر مجاز کرد
* نام نویسنده این یادداشت نزد زیتون محفوظ است
از: زیتون