متاسفانه همواره در تاریخ هنر ایران بخصوص در همین قرن معاصر که در آن زندگی میکنیم لااقل، با نوآوری و پیشرفت مقابله شده توسط عده ای از سنت گراها و این تقریبا در تمام هنرها دیده شده و میشود، اما سخن بنده در مورد هنر موسیقی میباشد.
در هر جامعه و کشوری در تمام زمینه ها افرادی ظهور میکنند که خلاقیت در کارشان دیده میشود و از تکرار مکررات ناخرسند هستند و به فکر ابتکار و بدعت هستند و خب سعی بر آن دارند از دانش خود در راه مفید استفاده کنند و آنچه را که به آنها الهام و یا در سر میپرورانند را به مرحله عمل در آورند.
در سوی دیگر سنت گرایان و مانع تراشان و بهانه گیران با این گروه هنرمندان به انحای مختلف به تقابل بر میخیزند، و هر کاری را که این عده انجام میدهند به نقد و باد انتقاد میگیرند.
اگر قرار بر این باشد که ما همواره به آنچه داشته و داریم بسنده نماییم که دیگر پیشرفتی حاصل نمیشود، اگر موسیقی ایران از هزاران سال قبل میخواست به یک فرم و شکل باقی بماند که دیگر الان شنونده ای نداشت، اگر نبود میرزا عبدالله که دستگاهها و گوشه های زائد را از موسیقی ایرانی حذف کند و هفت دستگاه جمع و جور و شسته و رفته را مدون کند کدام گوش میتوانست به آن موسیقی گوش فرا دهد، اگر نبود درویش خان که فرم موسیقی را تغییر دهد و با ساختن رنگ و پیش درآمد و چهار مضراب تحرک و حرکتی نو را در موسیقی ایران به وجود آورد و یا اگر کلنل علینقی خان وزیری شیوه نوین را در موسیقی ایرانی پیاده نمیکرد حال ما باید به همان موسیقی های مبتذل و بی سر و ته عصر قجری گوش فرا میدادیم که به همه چیز شبیه بود جز به موسیقی، حال بودند در آن زمان هم افرادی که حاذق بودند اما یک نفر دو نفر کاری نمیتوانستند انجام دهند.
اگر این سیر تکامل در این صد و چند سال طی نشده بود بی شک ما الان این موسیقی فاخر را نداشتیم هر چند از سال ۱۳۵۰ به بعد که متاسفانه موسیقی ایران بدست سنت گرایان افتاد یکسر کمر همت به نابودی آنچه بزرگان و نوآوران در این پنجاه، شصت سال اخیر ساخته بودند بستند، نوازندگان و سازندگان دوران طلایی را قلع و قمع نمودند و شروع به آموزش و کار بر روی ردیف به صورت مطلق کردند.
این دسته از هنرمندان بر این عقیده بودند که حتما موسیقی باید بازگردد به زمان میرزا عبدالله و همان شیوه قجری و هر کس را که نوآور و خلاقیت داشت متهم به بی هنری و سرقت هنری از دیگر ممالک همسایه کردند مگر چه اشکالی دارد که انسان از دیگران تمدنها و کشورهای همسایه آن چیزهایی را که بدرد میخورد بگیرد و بسط و گسترش دهد، مگر آنها از هنر و تمدن کشور ما استفاده نکردند مگر عرب و ترک از سازها و موسیقی ما استفاده نکرد چه اشکالی پیش آمد اشکالی که پیش نیامد هیچ باعث پیشرفت و تعالی هنرشان نیز شد.
جوان امروزی را نمیتوان نشاند یکجا و به او ردیف موسیقی ایران را از اول تا آخر براش نواخت و او هم گوش کند چون خسته کننده و تکرار مکررات میشود و باعث دل زدگی میشود حال اگر همین ردیف و گوشه ها و قطعات را به طرزی نو با تنظیم جدید و ارکستراسیون و هارمونی های مدرن تر بسازیم و بنوازیم و به سمع و بصر آنها برسانیم مطمئن باشید همان جوانها مشتری پرو پا قرص همین موسیقی ایرانی میشوند، با کمی خلاقیت میتوان دوباره جوانان و مردم را با موسیقی آشتی داد درست مانند سالهای قبل از انقلاب که مردم انواع موسیقی را گوش میکردند و ما در هر زمینه هنرمندان خوب و بنامی داشتیم از موسیقی ملی و سنتی بگیر تا موسیقی مردمی، پاب، جاز و… همه هم در حد عالی بودند و شنوندگان هم راضی.
در سالهای اخیر و پس از انقلاب جوانانی پا به عرصه هنر گذاشتند که نوآور و خلاق بودند اما متاسفانه نه تنها از آنها حمایتی صورت نگرفت بلکه با مانع تراشی و سنگ اندازی همان حرکت لاک پشت وار آنها را نیز مانع میشدند و این گروه مجبور به ترک وطن شدند و به ارایه هنر در آن سوی آبها و در دیگر ممالک بیگانه ولی هنر دوست شدند و انصافاً هم آثار و شیوه نوین آنها چشمگیر بود و توانست پیروان و طرفدارانی هم برای خودشان دست و پا کنند یکی از این هنرمندان آقای داریوش شیروانی هستند، اهنگساز، تنظیم کننده، نوازنده، نقاش و فیلم ساز ایرانی که متولد ۱۳۴۱ شیراز هستند.
در سالهای پس از انقلاب مجبور به جلای وطن شدند و در کشور آلمان به ارائه هنر خویش پرداختند و موسیقی ایران را با سبک و تنظیم جدید ساختند و نواختند و چقدر هم خوب و عالی اینکار را انجام دادند و توانستند چندین جایزه بینالمللی نیز کسب کنند.
در همین کلیپ که مصاحبه ایشان را میبینید و میشنوید به طور مثال گوشه دیلمان در آواز دشتی را ایشان به شیوه و طرزی نو تنظیم و نواختند و این چیزی از ارزش و مقام موسیقی ایران نه تنها کم نکرده بلکه به زیبایی آن کمک دو چندان نموده.
جوانان را نمیتوان وادار کرد که از یک سبک پیروی کنند بلکه باید راه درست را به آنها نشان داد تا در یک غالب متعارف به خلق و نوآوری بپردازند و زوایای جدید را هم تجربه کنند و آن چه را خوب و مفید است نگهدارند و آنچه بدرد نخور را دور بریزند در این صورت ما میتوانیم نسل خلاق به وجود بیاوریم و گر نه تمام باید بنشینیم و از پیش درآمد شروع کنیم و به ترانه یا تصنیف ختم کنیم و جمع کنیم بریم پی کارمان حال تا چه حد میتوانیم اینکار را ادامه دهیم نمیدانم، اگر تا به امروز موسیقی ایران راهی هفت هزار ساله را طی کرده شاید بدین علت بوده که ارتباطات به راحتی امروزه نبوده، جوانی که امروز با فشردن یک دکمه از اینور دنیا در چند ثانیه از اخبار روز انور دنیا سر در میآورد را نمیتوان پابند و مقید به حفظ و نگهداری آثار گذشتگان کرد، پس تا خیلی دیر نشده و کار از کار نگذشته با کمی درایت و خلاقیت میتوان هم موسیقی ابا و اجدادی خودمان را حفظ کنیم و هم موسیقی مدرن و تلفیقی را در کنارش داشته باشیم، این مهم میسر نمیشود مگر با کمک و مساعدت بزرگان و اساتید و مدرسین موسیقی و البته نهادهای دولتی هنری مانند وزارت ارشاد و صدا و سیما که جوانان خلاق را کشف و در جهت تکوین هنرشان اقدام نماید اگر نه تا چند سال آینده موسیقی ایرانی و اصیل یکسر با شرایط فعلی به باد فنا میرود و زحمات بزرگانی چون وزیری، خالقی، صبا، ملاح، معروفی، دهلوی،
حنانه، بر باد.
در انتها ببینید و بشنوید از زبان خود آقای داریوش شیروانی بیوگرافی و آثارشان را که خالی از لطف نیست.
با سپاس فراوان
مرتضی رضایی
۱۳۹۷/۱/۲۲