ابراهیم نبوی – زیتون
واقعا خوشحال شدم که مشکل سیاست ایران حل شد. از این به بعد، جنبش رهایی ایران در ثانیهای به پیروزی کامل خواهد رسید و دیگر مردم نباید بگویند اگر اینها بروند، چه خواهد شد. بالاخره روز موعود فرا رسید و رضا پهلوی ضمن خواستار حمایت حداکثری از مردم ایران در مبارزه علیه جمهوری اسلامی، به مردم ایران گفت: «بنا به خواست شما خود را برای رهبری دوران گذار آماده کردهام.» یعنی خدا را شکر که نمردیم و این روز رویایی را هم دیدیم. حالا فقط دو سه کار باقی مانده که اگر اینها هم انجام شود، دیگر مشکلی وجود نخواهد داشت.
یک، رضا پهلوی باید خانهاش را خالی کند و به ایران برود، چون احتمالا ایشان نمیتواند از آمریکا ایران را اداره کند (البته میشود، ولی خیلی سخت است). از ایران هم که نمیتواند خانهاش را در آمریکا اداره کند. در آمریکا هم که نتوانسته خانهاش را اداره کند(اصلا مسائل خصوصی آدمها به ما چه).
دو، با توجه به اینکه شورای ملی ایران وجود دارد و ۲۶ حزب هم در آن عضو هستند، ایشان باید حداقل ۲۶ حزب واقعی پیدا کند که واقعا وجود داشته باشند و شورای ملی واقعا تشکیل شود. لطفاً به اسامی برخی از احزاب شورای ملی ایران توجه کنید: کمپین سفارت سبز، جنبش آزادیخواهان صنعت نفت ایران، سازمان پرچمداران انقلاب مشروطیت ایران (بهروز شود)، جنبش لرستانات، جنبش فرزندان رستم سیستان و بلوچستان، کارزار ائتلاف ایرانیان و سوریها برای محاکمه خامنهای، کنگره دموکراسیخواهان سبز ایران، حزب نهاد مردمی، سازمان اتحاد ملی ایرانیان هیوستون تگزاس، کنگره دموکراسیخواهان ایران خط مقدم، سازمان زنان ایران مقیم آمریکا، جبهه متحد جنبش سبز، سازمان آشتی ملی، سکولاریسم و دموکراسی و حقوق بشر برای ایران، کانون همبستگی ایرانیان براغی رسیدن به دموکراسی، سازمان همگامان، سازمان مهستان ایران و… البته همین احزاب هم اگر بیش از یک نفر عضو داشته باشند، برای شورای ملی ایران بد نیستند.
سه، رضا پهلوی باید فرزندانش را برای آموزش زبان فارسی به مدرسه بفرستد.
چهار، رضا پهلوی باید ده میلیون نفر طرفدار راستکی در ایران برای خود پیدا کند تا اگر حکومت تغییر کرد، حداقل آنها از رضا جان پشتیبانی کنند.
شش، جنگ جنگ تا پیروزی
آدم متوجه نمیشود که دارد فهرست سورههای قرآن را میخواند یا نام موشکهای ایرانی را، از جمله «خیبر، خیبرشکن، سجیل، پاوه، فتاح، عماد، شهاب ۳». احتمالاً اسامی موشکهای بعدی چنین خواهد بود: بقره، اعراف، رعد، حجر، نساء، طه، فرقان، فاطر، دخان، منافقون و آل عمران. در همین راستا احمد نادری، عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی، گفت: «باید به سمت آزمایش بمب اتمی برویم.» یعنی اگر قضیه جدی است، ما را هم با خودتان ببرید.
هفت، مسعود پزشکیان و کلینیک ترک بیحجابی
یعنی واقعاً من از این صداقت رئیسجمهور خوشم میآید. ایشان همین یکی دو روز قبل گفتهاند: «کمبود برق و گاز را صادقانه با مردم در میان بگذاریم.» و همچنین لطفاً دولت صادقانه در مورد ادامه فیلترینگ با مردم سخن بگوید و همچنین دولت زحمت کشیده حالا که قیمت نان سنگک که به طور رسمی ۵ هزار تومان است، توسط خیلی از نانوایان صادقانه ده تا پانزده هزار تومان به فروش میرسد و تقریباً قیمت یک نان سنگک در حال حاضر دارد به قیمت پیکان در سال ۱۳۵۷ میرسد.
ضمناً دولت لطف کند دلیل ایجاد کلینیک درمان بیحجابی را هم صادقانه توضیح دهد و در پایان صادقانه بفرمایید مردم باید سرشان را از دست این وضعیت اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، نظامی و بینالمللی به کدام دیوار بکوبند. البته یک مژده بزرگ این که رئیس شورای اطلاعرسانی دولت گفته است: «برای همبستگی با خاموشی در شهرها در جلسات دولت نیمی از چراغها را خاموش میکنیم.»
و البته که آقای حسین انتظامی گفته است: «ایران تنها کشور دارای برنامه پنجساله است.» یعنی واقعاً آدم فقط همین دو تا را داشته باشد دیگر هیچ مشکلی ندارد، یکی برخورد صادقانه و دوم برنامه پنجساله.
بگوییم جواد آقای فریدزاده در ورودی فرودگاه بینالمللی به داخل کشور باید بزرگ بنویسند: «تعجب کردن ممنوع». عزیزان حکومت خیلی شیک و تمیز برداشتند کلینیک ترک بیحجابی را دایر کرده و در موردش حرف میزنند. البته باز یک وجب جای شکرش باقی است که زهرا آذر بهروز، معاون امور زنان و خانواده ریاستجمهوری، در مورد کلینیک مذکور گفت: «این موضوع هیچ ربطی به دولت ندارد.» یعنی واقعاً از همین صداقت شما خوشمان میآید. و البته که انجمنهای روانشناسی علیه کلینیک ترک بیحجابی بیانیه صادر کردند که: «این خبر متخصصان سلامت روان را متعجب و در عین حال به شدت نگران کرده است.» من خدمت روانشناسان عزیز عرض میکنم که مطلقاً از هیچ چیزی که در محدوده سیاسی جمهوری اسلامی اتفاق میافتد حق ندارید تعجب کنید.
در همین راستا نه، ولی در یک راستای دیگر آقای عزتالله ضرغامی که انگار سالها در ایران حضور نداشته گفته است: «ستادهای امر به معروف و نهی از منکر، اقامه نماز، امور مساجد، شورای هماهنگی تبلیغات و امثالهم را در سازمان تبلیغات اسلامی ادغام کنیم تا هم در بودجه صرفهجویی شود و هم سیاستگذاری واحد و اثربخشی صورت بگیرد.»
یعنی فکر کنید این آقای ضرغامی بعد از شصت و اندی سال و چهل و شش سال سابقه جمهوری اسلامی هنوز متوجه نشده که هر کدام از این نهادها هزار تا نانخور دارند، یعنی سخنرانانی مثل حسن عباسی و رائفیپور باید سرشان را بگذارند زمین و بمیرند؟ البته دبیر ستاد امر به معروف اعلام کرده که «پیشنهاد ضرغامی تعجبآور است.»
به گمان من اگر مؤسسات تبلیغاتی که در داخل بودجههای میلیارد دلاری مصرف میکنند، از صدا و سیما گرفته تا همه آنها که ضرغامی گفت، بودجهشان قطع شود و همچنین بودجه فاندهایی که هزینه اپوزیسیون خارج از کشور را تأمین میکند قطع شود، نود درصد که نه، ولی حداقل هفتاد و سه درصد از مشکلات سیاسی کشور حل میشود.
از: گویا