ساختار بومی خوزستان چند فرهنگی است. با صنعتی شدن خوزستان و مهاجرت مردم از استانهای دیگر به آن این چندگانگی گسترده تر شده است. به گفته پژوهشگران اجتماعی و اقتصادی خوزستان، به دلیل وجود اقوام مختلف در این استان توانایی ها، خواسته ها و حساسیت های متفاوتی نیز وجود دارد که چنانچه با آن به طور سنجیده برخورد نشود به جای اینکه به فرصتی برای همگرایی اجتماعی تبدیل شود به شکل نیرویی منفی و آسیب زننده ظاهر می شود.
“اما ظاهراً کسانی امنیت خود را در گرو پراکندگی و دامن زدن به رقابت های قومی و عشیره ای در این استان می دانند تا به این ترتیب اهداف خود را در سودجویی بیشتر از منابع خوزستان پیش ببرند.” ابوحسام، روزنامه نگار عرب خوزستان، با تاکید بر این موضوع معتقد است اراده ای وجود دارد که مانع نزدیکی اقوام خوزستان به یکدیگر، به خصوص عرب ها و بختیاری ها که بزرگترین اقوام این استان هستند، می شود.
خوزستانی ها در سال های گذشته بارها در اعتراض به برنامه ریزیهای آشکار و پنهان دولت ها و مسئولان استانی به خیابان آمدند. بزرگترین این ناآرامی ها در سال ۸۴ اتفاق افتاد که در واکنش به انتشار نامه ای محرمانه از محمدعلی ابطحی، مشاور محمد خاتمی، رئیس جمهوری وقت بود. در این نامه به سیاستهای دولت درباره کوچ اجباری مردم عرب خوزستان و تغییر بافت جمعیت استان اشاره شده بود. در اعتراضات این سال عده ای کشته، ده ها نفر دستگیر و چند نفر نیز اعدام شدند. پس از این ناآرامی ها مقامهای دولتی اصالت نامه را مورد تردید قرار دادند و آن را جعلی دانستند.
پیامد این حوادث بی اعتمادی عمیق مردم به مسئولین است که رد آنرا در محتوای “یزله ها” (پایکوبی عرب ها) در نوروز امسال نیز می توان دید، “اهواز عز بلادی، ام الشهید اتنادی” (مادر شهید ندا سر می دهد که اهواز عزت سرزمین من است) یا “های الدار، بیها السباع، لا واحد تدناها (این سرزمین جای شیران است، و کسی جرات نزدیک شدن به آن را ندارد).
تقسیم نابرابر امکانات اقتصادی و اجتماعی و نادیده گرفتن حقوق مردم بومی از مواردی است که سالهاست عرب های خوزستان به آن اعتراض دارند. ابوحسام با اشاره به این مشکلات می گوید بارها پیش آمده که فردی فارغ التحصیل دانشگاه است یا تخصص لازم برای شغل خاصی را دارد اما به بهانه های مختلف استخدام نمی شود و او مجبور به مهاجرت به استان های دیگر می شود. او اضافه میکند اگر فرد لهجه عربی داشته باشد شانس کمی دارد که در ادارات دولتی استان کاری به او داده شود در حالیکه این فرد به خاطر بومی بودن می تواند کارایی بهتری داشته باشد.
“شهروند درجه دو”
این اعتراضات بیشتر در مناطق فقیرنشین یا حاشیه نشین اهواز اتفاق افتاده است. حاشیه نشینی پدیده ای رو به گسترش در شهرهای بزرگ استان خوزستان است. بنابر اطلاعات جمعیت هلال احمر ۲۵ درصد جمعیت این استان حاشیه نشین هستند.
در زمان جنگ ایران و عراق نخستین موج مهاجرت ساکنان روستاهای مرزی به شهرهای بزرگ انجام گرفت. در حاشیه این شهرها مکان های موقتی برای زندگی این افراد در نظر گرفته شد و حتی آنها را در ساختمان های نیمه کاره اسکان دادند به این امید که با پایان جنگ و بازسازی روستاهایشان دوباره به کار و زندگی خود برمی گردند. جنگ پایان یافت اما نه امکان بازگشتی فراهم شد نه روستایی آباد شد و این جنگ زدگان مجبور شدند در همان اقامتگاه های موقت برای همیشه بمانند.
تغییرات اقلیمی، سدسازی های زنجیرهای و بی آبی، گسترش زمین خواری و دست اندازی دولت بر زمین های کشاورزان به بهانه طرح توسعه نیشکر یا توسعه میدان های نفتی و عدم جایگزینی فرصت شغلی برای صاحبان این زمین ها زمینه ساز موج دوم مهاجرت روستاییان به حاشیه شهرها شد.
به گفته ابوحسام در بسیاری از این مناطق، مردم از ابتدایی ترین امکانات زندگی مانند آب نوشیدنی سالم، گاز، برق، آسفالت، فضای آموزشی و تفریحی و حتی مراکز درمانی محروم هستند. به آنها بیشتر به عنوان شهروند درجه دو نگاه می شود و حتی از امکانات زیرساختی همانند فاضلاب محروم هستند.
پیوند زبان مادری و فقر
آموزش به زبان مادری خواسته همیشگی قوم عرب ایران بوده است، اما علیرغم هشدارهای دست اندرکاران آموزشی و اجتماعی، توجه ای به این موضوع نمی شود. ابوحسام عدم برخورداری از آموزش به زبان مادری را یکی از ریشه های بیکاری و فقر میداند که نتیجه آن رشد خشونت و سایر آسیبهای اجتماعی بویژه در مناطق حاشیه نشین است. ابوحسام عرب است و دو زبان فارسی و عربی را روان و بدون لهجه صحبت می کند. او توضیح می دهد: “بچه به زبانی که در خانه و محیط زندگی دارد [عربی] فکر میکند اما وارد مدرسه که می شود باید زبان فارسی را یاد بگیرد و به آن زبان حرف بزند. این شرایط، بخصوص در مناطقی که فقط مردم عرب زندگی میکنند، سخت تر است و نتیجه آن سرخوردگی و ترک تحصیل زودهنگام است.”
به گفته ابوحسام ترک تحصیل بویژه در خانواده های روستایی که مجبور به مهاجرت شده اند بیشتر دیده میشود. “آنها در روستا زندگی ساده ای داشتند، مردها کشاورزی یا دامداری می کردند و زنها به کار خانه مشغول بودند. ناگهان وارد محیط پیچیده ای می شوند که به دلایل زبانی و فرهنگی نمی-توانند با آن ارتباط برقرار کنند و جامعه شهری نیز پذیرای آنها نیست. این سبب می شود که در همان جامعه حاشیه ای بمانند و وارد مشاغل کاذب و کم درآمدی شوند که در واقع فقر دایم است. چنین فرد سرخورده ای استعداد زیادی برای خشونت و انتقام از جامعه ای دارد که ابتدایی ترین امکانات زندگی را از او دریغ کرده است و طبیعی است که عده ای بخواهند از این سرخوردگی ها سوءاستفاده کنند و این انسانها را درگیر مسایل قومی کنند.”
کوتاه شدن فاصله ناآرامی ها در خوزستان نشانه میزان بالای نارضایتی های اقوام این استان است که در هر فرصتی خود را نشان می دهد. در دی ماه سال پیش خیزش مردم بختیاری ایذه در مرکز خبرها قرار گرفت و در فروردین امسال اعتراضات مردم عرب اهواز.
از: بی بی سی