نه جرمی مرتکب شدهاند و نه اساسا در سن و سالی هستند که اگر جرمی مرتکب شدند، روانه زندان شوند؛ اما با همه اینها زندانی هستند. حکایت نزدیک به ۶۰۰ کودک در ایران که بی جرم و گناه، در حبس نفس میکشند و رشد و نمو میکنند!
به گزارش خبرگزاری هرانا به نقل از تابناک، از جمله معضلاتی که زندانهای کشورمان با آن دست به گریبان هستند، ساکنانی خردسال است که «کودک زندانی» لقب دارند؛ کودکانی که فرزند مادران «زندانی» هستند، ولی به نوعی خودشان زندانی شدهاند؛ حکایتی تلخ، اما متأسفانه واقعی.
درباره کودکانی سخن میگوییم که مادرشان مجرم و محبوس است و به دلیل بی سرپرست ماندن و سن کم، همراه مادر در زندان سکونت دارند. کودکانی که اگر به هفت سال برسند، تحویل بهزیستی خواهند شد و به صف محصلین خواهند پیوست اما تا آن سن چاره ای ندارند جز اینکه در زندان و در کنار مادرشان باشند.
موضوعی که نتیجه اجرای قوانین موجود است و البته سراسر منفی و اشکالدار هم نیست، به ویژه اگر به یاد آوریم دنیای بیرونِ زندان برای این دست کودکان اتفاق خوشایندی تدارک ندیده و علاوه بر آن، جدا کردن این خردسالان از مادرانشان، لطمات سنگینی به دنبال خواهد داشت. مواردی که علم به آنها هم موجب نمیشود حضور این کودکان در زندان را بلااشکال بدانیم.
برای روشن شدن ابعاد دیگر ماجرا، بد نیست به این موضوع اشاره کنیم که شمار زندانیان زن در کشورمان به نسبت مردان بسیار اندک است و چند درصد از کل زندانیان در کشورمان را زنان تشکیل میدهند. علاوه بر این، آمارها حکایت از آن دارند که نیمی از زنان زندانی متأهل هستند که از جمع ایشان، شمار کمتری مادرند.
پیگیری هایی که سرانجام به اینجا میرسد که بدانیم از هر هفت زن زندانی متأهل، تنها یکی است که چاره ای جز بردن فرزندش به زندان ندارد. آماری کلی که بر اساس آن میتوان نتیجه گرفت، حدود ۶۰۰ کودک زندانی در زندان های نقاط مختلف کشورمان سکونت دارند؛ کودکانی که بی شک در معرض آسیب های فراوانی قرار دارند و آینده شان تحت الشعاع گذشته مادرشان است.
وضعیتی غیرقابل قبول که رفع آن از مدت ها پیش در دستور کار قرار گرفته، ولی هیچ تغییری نکرده است؛ شرایطی که راه های مختلفی برای دگرگون کردنش آزموده شده است، از جمله ساخت مهدهای کودک در زندان ها. ایدهای که اکنون نیز در دستور کار برخی مسئولان قرار دارد و در برخی شهرها در دست اجراست.
مهدهایی که نه در بیرون زندان ها و به دور از فضای حبس، که در گوشه ای از زندان بنا شدهاند تا تنها حکم زندانِ خردسالان را داشته باشند، نه مهدهای کودکی؛ فضایی که برای نگهداری و پرورش کودکان مناسب نیست، زیرا بخش مهمی از شخصیت فرد در دوران کودکی شکل میگیرد و از این روی، قرار گرفتن کودکان در زندان آسیب های روحی و روانی زیادی را متوجه آنها کرده و آینده آنها را به شدت تحت تأثیر قرار میدهد.
اما چاره چیست؟ آیا میشود این کودکان را از مادرانشان جدا کرد؟ اگر شیرخواره بودند چه؟ قانون چه میگوید؟ این پرشسی است که کنکاش برای یافتن پاسخش به نتایج جالب توجهی میرسد. «حبس الکترونیکی» از جمله آن نتایج است که در قانون آیین دادرسی کیفری هم آمده، ولی اجرایی نشده است.
منظور از حبس الکترونیکی، استفاده از دستبند و پابندهای الکترونیکی است که میتوان به کمکش مادران زندانی را در منزلشان یا محله شان یا هر محدوده خاص دیگری محبوس کرد و نگذاشت از آن محدوده خارج شوند. حبسی ویژه که کمک میکند فرزندان این مادران در جایی غیر از زندان بزرگ شوند.
راهکاری که زیرساخت ها برای اجرایش فراهم نشده و ظاهرا قرار هم نیست فراهم شود که اگر غیر از این بود، ساخت مهدهای کودک در زندان ها در دستور کار قرار نمیگرفت. مهدهایی که نمیتوانند مانع از وارد آمدن آسیب های فراوان به کودکان زندانی شوند و چه بسا تنها تاثیرشان، راحت کردن خیال مسئولانی باشد که متولی فراهم آوردن زیرساخت های اجرای طرح پابند و دستبند الکترونیکی هستند!