از چند ماه پیش، بعد از ناآرامیهای دیماه گذشته گزارش هائی به ما میرسید که از مرکزی ناشناختهای در بالاخانهای در خیابان شادروان شهید ستوان خالد اسلامبولی، قاتل انور سادات، تحریکاتی به قصد براندازی صورت میگیرد. با توجه به اینکه همه میدانیم که ساقط شدن نظام مقدس جمهوری اسلامی منجر به از بین رفتن تاریخ چند هزار سالهی میهن عزیز میشود و احتمال دارد به خشک شدن زاینده رود و نمکزار شدن دریاچهی ارومیه هم منجر شود، بلافاصله یگانهای ویژه نبردآور و تندرآسای سپاه با پشتیبانی اردنانس تدارکاتی ناجا و لجستیکی پایگاه حضرت رابع الائمه امام زین العابدین، پس از قلع و قمع دراویش بازنشسته، با هشیاری به تعقیب ماجرا پرداختند و با سر نخهای به دست آمده، ردیابی شخصی به نام «اوستا غلام» را در برنامهی کار خود قرار دادند.
بنابر این، شبانه یگان ویژهی هوانیروز و تکواندوهای واحد تیپ کماندو و رنجرهای تیم چترباز عجل الله، با تجهیزات کامل کوچهای را که در خیابان شهید سرهنگ خالد اسلامبولی قاتل انورسادات قرار داشت با تانک و زره پوش فتح نموده از بالا با هلیکوپتر و بالگرد و چرخبال، از طریق بلندگوی مجهز به آمپلی فایر از اوستا غلام خواستند از مخفیگاه خود خارج شود.
متأسفانه آنچه عملیات اولیهی ما را با شکست مواجه کرد، عدم دقت کارشناسان کشف رمز و کدخوانی بود که در زمینهی ضداطلاعات مربوطه، به بن بست رسیده بودند و سرانجام معلوم شد اوستا غلامی در کار نبوده، بلکه قضیه مربوط به چیزی است به نام اینستاگرام که از حوزه عمل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی خارج و به بدنهی ارتش سایبری مربوط است.
خوشبختانه سرانجام نیروهای جان بر کف ارتش سایبری موفق شدند دختری را در خیابان شهید سرتیپ خالد اسلامبولی قاتل انور سادات دستگیر کنند. نامبرده ابتدا حاضر نمیشد با مأموران همکاری کند و چون قضیه مربوط به رقص و پایکوبی و در حوزهی فرهنگ و ارشاد بود، تصمیم گرفتیم با کارشناس مربوطه تماس بگیریم. از سوئی چون واحد ما اجازهی تماس مستقیم با این کارشناس خرید خدمتی را نداشت، از طریق یکی از همسران او، با این شخص در لندن تماس گرفتیم و با راهنمائی ایشان، توانستیم متهم را بشکنیم!
متهم نامبرده پس از برخورد فرهنگ و ارشادی ما، بدون مقاومت، به عملیات جاسوسی برای صهیونیزم و امپریالیسم اعتراف و کدهای خبرچینی و جاسوسی خود را بدون هیچ شکنجهای در اختیار ماگذاشت. وی اعتراف کرد که با عملیات رقاصی و استفاده از گرامرهای ساین-لنگوئیچی و حرکت خوانی به مقاصد شوم خود جامهی عمل میپوشانده و تکان دادن دست، بالا انداختن ابرو، قر دادن کمر را در مأموریتهای خود لحاظ میکرده. او با این کارها، خبرهای داخلی و وضع سران حکومتی و امکانات حمله و راههای احتمالی ورود به خاک مقدس ایران عزیز را به دشمن نشان میداده.
ناگفته نماند که نیروهای ارتش سایبری برای به دام انداختن سوژه، ابتدا چند هزار لایک به اینستاگرام او واریز، و سپس برای رد گم کردن و فریب او تعدادی آنلایک نیز بکار گرفتند. نیروهای مسلح ارتش جمهوری اسلامی این موفقیت بزرگ را به پیشگاه ولی عصر، حضرت صاحب الزمان عجل الله تبریک عرض نموده و سربلندی اسلام عزیز را آرزومندیم. بدون شک اگر هشیاری نیروهای ما در حصول به این موفقیت کارساز نبود، آسیب پذیری اسلام عزیز ما نیز از تبعات انحرافات این دختر در امان نمیماند و آئینی که هزار و چهارصد و سی و نه سال با سربلندی زندگی کرده بر اثر سهل انگاری این دختر فاسد و منحرف از بین میرفت.
اهم کدهای بکار بسته شده، آنطور که گروه کشف رمز و کدگشایی از متهم به دست آوردهاند قرار بود با فیلمی که برادران جان بر کف در صدا و سیما از متهم گرفتهاند، نشان داده شود ولی متاسفانه دستگاه ویدیوی ما راه نیفتاد و یکی از برادران هم که میخواست به آن ور برود برق او را گرفت و در اتاق مجاور بستری است. ولی حالا بنده که ده بار اوریژینالش را دیدهام، کدهایی را عرض میکنم.
همینطور که دست بنده را ملاحظه میفرمایید، اینطوری به بهانهی رقص، ساق دست راستش را در هوا، به این طرز، با اطوار مخصوصی میچرخانده و روی شانهی چپش پائین میآورده و به دشمن نشانی میداده که یعنی با هواپیما، از طریق شانهی چپش، یعنی خراسان، میتوانند بنشینند و بعد دستش را به همین ترتیبی که نشانتان میدهم از زیر غبغبش با قر و قمیش میآورده روی شانهی راستش، با این ادا، که یعنی باید از جادهی کناره خودشان را زمینی به آذربایجان برسانند. در همین حال دست راستش، نه ببخشید دست چپ را، ملاحظه بفرمائید، اینطوررررررری، میبرده توی پیراهنش…. که حالا میبینید بنده مشکل میتوانم ببرمش توی یونیفورم ولی در کل اینطوری پیامرسانی میکرده. یعنی راحت میتوانید وارد ایران شوید. بعد که دستش را روی نافش میکشیده….. اجازه بدهید من بلند شوم…. آخ… این دگمهی سگ مذهب هم…. نه، باز شد، بله…… با این کار، َ…. یعنی دست کشیدن روی ناف…. میبخشید ناف من یک کم قلمبه است، به دشمن میرسانده که نون، الف، ف، یعنی «نیروی ارتش فدافندی» ما، – که منظورش همان پدافندی است- چقدر قوی است. بستگی دارد به اینکه چند بار با کف دست روی نافش میزده. ببینید، اینطوری، تپ تپ تپ!
کد دیگری که میداده، ابرو انداختن بوده….. اینطوری…. ببینید،….. نه نشد….. بنده مجبورم از انگشتم مدد بگیرم برای بالا پائین بردن ابرو…. البته ابروی بنده بالا پائین رفتنش زیاد مشهود نیست، منظور اینکه این حرکت، پیام مشخص و واضحی بوده برای شخص نتنیاهو که متأسفانه هنوز کدخوانی نشده، نمیدانیم چی بوده، متهم هم در بازجوئی ضد و نقیض گفت. در همین حال، بی ادبی نباشد، شرمندهام، در همین حال این قسمت پائین کمرش را…… کاش ویدئو خراب نشده بود… با اجازه بنده نیمخیز شوم… کمر درد… بله، برای اینکه پیام بدهد – البته به دروغ – که سران جمهوری اسلامی، از این اوضاع سرگیجه گرفتهاند،… آخ…. ببخشید…. البته دخترک ژیمناست هم هست…. بله، ملاحظه بفرمائید… با یک قر کمر ملایم…. اینطور……. آخ…. قولنج بنده…. با چه صدائی هم شکست لامصب!
توضیح – به علت بوی برآمده از قولنج سردار!، مصاحبهی مطبوعاتی همینجا تمام شد.
از: گویا