مراسم بزرگداشت عباس امیرانتظام که پس از سالها تحمل رنج و زندان، دارفانی را وداع گفت، در بند زنان زندان اوین برگزار شد.
به گزارش سایت کانون مدافعان حقوق بشر، پس از قرائت آیاتی از کلام الله مجید، نرگس محمدی بهعنوان گرداننده جلسه، ضمن گرامیداشت صعود کنندگان ایام اخیر دکترابراهیم یزدی، محمد بستهنگار و عباس امیرانتظام آنها را پویندگان رنجکشیده راه عدالت و آزادی خوانده و گفت: چه در رژیم گذشته و چه حال شریفترین و آزادیخواهترین انسانهای این سرزمین جان و سلامت و هر آنچه داشتهاند را دادند تا کشورمان آباد و ملتمان سربلند شود، دستاوردها صفر نیست و جای ناامیدی نیست، اما افسوس فقر و فساد و بیاخلاقی عیان رخ نموده است.
سپس از مریم اکبریمنفرد بهعنوان قدیمیترین زندانی سیاسی زن اوین که نهمین سال حبس را با داشتن سه دختر و بدون مرخصی میگذراند، خواسته شد تا در بزرگداشت قدیمیترین زندانی سیاسی نظام جمهوری اسلامی ایران سخن بگوید.
مریم اکبری ضمن تسلیت به مناسبت درگذشت امیر انتظام، گفت: امیر انتظام چون دهههای ابتدای پس از انقلاب را در زندانها گذراند، یکی از شاهدان عینی جنایتهایی است که در دهه ۶۰ و در زندانهای اوین، قزل حصار و گوهر دشت اتفاق افتاد. وقایع تلخی که در تاریخ تاریک آن دهه اتفاق افتاد و همواره تلاش شد تا این دهه در هالهای از ابهام بماند و من فکر میکنم شخصیتهایی چون آقای امیرانتظام، آقای ایراهیم یزدی و آقای سحابی و … حرفهای زیادی درایران فردا برای گفتن داشتن، بازگو کردن مسائل بسیار مهمی که در مورد انقلاب سال ۵۷ که سالهاست در خفا و پشت پرده است و نیز اتفاقات دهه ۶۰ و سال۶۷. اما افسوس که دیگر در میان ما نیستند. روحشان شاد و من تسلیت میگویم.
پس از او گلرخ ایرایی برای صحبت ایستاد. او که خود و همسرش در زندانهای اوین و رجایی شهر حبس میگذرانند و بهدلیل بیماری آرش صادقی بسیار نگران است. ایرایی با سرودهاش آغاز کرد.
دوباره هوا هست.
دوباره نفس میکشیم.
دوباره زندهایم و درد را میفهمیم.
دوباره با فریادی خفته در پس دهانی دوخته
تشییع میکنیم.
پیکری دیگر
از راویان آن فصل تلخ تاریخ را
دوباره مرور میکنیم.
گفته بودی “بخشش”
دوباره جواب میدهیم
اگر فرصتی …
اگر تاب آن باشد.
ایرایی ضمن تسلیت به خانواده امیرانتظام گفت: جدای از تفکرات و نگرشهای موجود، قدردان رنجهایی هستیم که ایشان طی چند دهه اخیر در برابر حاکمیتی استبدادی و مطلقه متحمل شدند. ایشان که تا دیروز شاهدی از تلخترین ایامی بودند که هنوز به قلم در نیامده، امروز دیگر در بین ما نیستند.
سپس نسرین ستوده که اکنون در بازداشت موقت در بند زنان اوین نگهداری میشود، گفت: عباس امیرانتظام در تاریخ ۲۱ تیرماه درگذشت و این خبر غمانگیز در زندان به ما رسید. نام عباس امیر انتظام با عشق به ایران و بیعدالتی دستگاه قضایی ایران گره خورده است. پرونده او نمونه بارز وابستگی دستگاه قضایی به جریانات سیاسی، امنیتی است که میتوانند با ایجاد فضای سیاسی ناسالم، دستگاه قضایی را وادار به صدور احکام ناعادلانه کند. او که با عشق به وطن زبانزد خاص و عام بود، ناگهان با نفوذ جریانات سیاسی در دستگاه قضایی به خائن و جاسوس بیگانه تبدیل شد تا جایی که به صدور حکم ناعادلانه حبس ابد برای وی منجر شد. او که نیمی از عمرش را زیر سایه ظالمانه حکمش سپری کرد و ۳۰ سال از عمری را که میتوانست صرف آسایش و آبادانی ملی شود، در پشت میلههای زندان گذرانید و روزگار سخت زندانهای دهه ۶۰ را نیز تحمل نمود، هرگز از عشق به ایران دست نشست و از راهی که انتخاب کرده بود پشیمان نشد. اکنون او و قاضی صادرکننده حکم ناعادلانه وی از دنیا رفتهاند و سالهاست افکار عمومی و حتی آنان که مقدمات صدور چنین حکم ظالمانهای را فراهم کرده بودند بر نادرستی آن حکم تاکید میکنند.
سپس از آتنا دائمی، جوانترین زندانی سیاسی بند زنان اوین که بیش از سه سال از حبسش را گذرانده دعوت به صحبت شد. دائمی که به همراه گلرخ ایرایی پس از گذراندن سه ماه در زندان قرچک به بند زنان اوین بازگشته صحبتش را با تسلیت به خانواده امیرانتظام آغاز کرد. او گفت: جناب امیرانتظام نقش مهمی در انقلاب و تاریخ ما داشتند، اما مانند هزاران انسان دیگر از سوی رهبران انقلابی که حاصل زحمات و مبارزات خودشان بود، هدف ظلمهای بسیاری قرار گرفتند.
سالهای زیادی را در زندان بوده و بقیه را زیر حکم حبس ابد بودند. زیر حکم حبس بودن و زندان کشیدن از جمله مواردی هستند که رنجها و دردهای نهفته در آن برای بسیاری حتی قابل باور هم نیست. مسئله مهم برای من ایستادگیشان در عقاید و باورهایشان بود که من بهعنوان یک فعال حقوق بشر به دلیل استواریشان با هر تفکر و باوری که بودند، احترام زیادی قائلم. امیدوارم ایشان و امثال این تاریخسازان الگویی برای نسلهای بعد از خود باشند. در گذشت ایشان را به خانواده و دوستدارانشان تسایت میگویم.
نرگس محمدی بهعنوان آخرین صحبت کننده در این مراسم گفت: امیر انتظام مصداق گفته مارتین لوتر کینگ بود. شکست خورده بر حق، برتر و سرافرازتر از پیروز به ناحق است.
امیر انتظام رفت. اما حیات سیاسی، فکری و مهمتر از همه میراث اخلاقی او پایان نپذیرفت.
امیر انتظام بزرگوارانه و قهرمانانه زیست. نه صرفاً به موجب ۲۲ سال حبس و ۴۰ سال اسارتش، چرا که اسارت به دست ظالم به تنهایی ارزش آفرین نیست. نه فقط به دلیل ایستادگی جانانهاش در مقابل سیستمی ظلم پرور و فساد آفرین، چرا که در این روزگار، جفا کنندگان و دزدان دیروز، مدعیان حقوق ملت امروز شدهاند. نه فقط برای اعلام بخشیدن جفاکنندگان درحقش، چرا که بخشش و صلح، مد روزگار بی مایه مان شده است که ملت را این بار نه به نام چریک و انقلابی دیروز، که جهانی را به نام صلح طلبی و انسان دوستی میفریبند.
امیر انتظام بزرگ است به دلیل حفظ انسانیت و شرفش در مقابل زندانبان ( لاجوردی)، آن زمان که زن زندانی چشمبند زده را نگاه داشت و گفت چشمبندت را بالا بزن و نگاه کن. این مرد که گونی بر کف راهرو میساید، امیر انتظام است، اما امیرانتظام نه کینهپرور شد و نه فرو ریخت. امیرانتظام الگوی پوینده راه آزادی و برابری است که همسرم (تقی رحمانی) از او میگفت که چهسان متواضع و بیتبعیض در کنار زندانیان زیست و بیادعا و منت ایستاد. او پس از آزادی کلامی منتآلود بر زبان نراند.
امیرانتظام بر گردن من و ملت و سرزمین من حق دارد، آسان نیست تحمل رنج و حسرت برای آن دیگری و ملتی، بدون منت و یادآوری.
صداها (شعارها) چون حبابهای ویلان میچرخند، مرد عمل کم است. امیر انتظام مرد عمل بود.
او باورمند راستین عدالت و آزادی و شرف انسانی بود.
پویندگان این راه فوج فوج نمیآیند، کماند، اما میآیند. از مصدق کبیر تا محمد حنیف نژاد و سحابی و بازرگان و طالقانی.
امیر انتظام در حسرت دیدار فرزندانش چشم فرو بست. در این زندان ظلم، در میان تپههای خونآلود و دردآلود اوین، در این حصار سرخ سبزگون، چه عجیب است که امروز ۲۶ تیر ماه روز رفتن پارههای تن من از ایران و شروع چهارمین سال فراق ماست. و من از همان سوز دل امیرانتظام سوزی بر دل دارم. سوزی مشترک. او پدر بود و من مادر، چه دشوار است که این سوز و این درد هنوز جان آتش میزند.
با تمام وجود دستانم را به دستان پررنجش که اکنون در جوار حق آرام گرفته میگذارم و ادای ادب و احترام میکنم و برای الهه عزیز، یار و همراه امیر انتظام آرزوی صبر میکنم.
از: ایران وایر