دماوند، علیاکبر ولایتی به مردم میگوید از یمنیها بیاموزید که نان خشک میخورند و مقاومت میکنند. وزیر بهداشت جمهوری اسلامی به پیرمردی که پول درمان همسرش را ندارد، میگوید «خودت بمال» یا میگوید چرا باید برای درمان کودکانی که به یک بیماری خاص مبتلا هستند، پول اختصاص داد؟ احمد علمالهدی، امام جمعه مشهد با شکم برآمده به مردم میگوید که نباید به خاطر پایین افتادن شکم مقابل حکومت بایستید.
نمونههای زیر در کانال تلگرامی مکتوبات و به نقل از خاطرات اکبر هاشمی رفسنجانی منتشر شده و نشان میدهد مسئولان و آخوندهای حاکم، چگونه از سرمایه مردم ایران برای درمان بیماریهای خود در بهترین بیمارستانهای دنیا در سوییس و لندن و آلمان و اسپانیا و… استفاده میکنند.
صدالبته درمان سیدمحمود هاشمی شاهرودی در بیمارستان آلمان در خاطرات هاشمی رفسنجانی نیامده است.
– آقاى عباس واعظ طبسى، [تولیت آستان قدس رضوی] و فرزندش آمدند. از سفر به لندن و عمل جراحى پایش راضى است. تحت تأثیر نظم و پیشرفت آنها قرار گرفته است. ۲۷ مهر ۷۱
- آقای آذری [قمی] آمد و درخواست ارز برای معالجه پروستات در لندن داشت. برای آقای مهدوی [کنی] هم به خاطر کسالت قلبی، گفته شد در لندن جا رزرو کنند. ۱۹ آذر ۶۴
– آقای دعاگو آمد. از کیفیت معالجهاش در لندن گفت. سرطان داشته و با شیمیدرمانی معالجه شده. راضی است. موهایش در اثر معالجه ریخته است. از نتایج معالجه در مدت اقامت، پیشنهاد جلوگیری از اعزام دانشجو به خارج را داشت که ارز آن را صرف تأمین استاد در داخل کنیم. ۳۱ خرداد ۶۵
– شب در جلسه شورای مرکزی [جامعه] روحانیت مبارز شرکت نمودم. بیشتر صحبتها درباره بد اداره شدن جلسات روحانیت مبارز در دهه فجر بود. آقای مهدوی کنی که از لندن پس از معالجه برگشته، به خاطر خستگی نیامده بود. میخواستم ایشان را ببینم. ۲۹ بهمن ۶۴
– آقای احمد توکلی که قبل از پیروزی انقلاب ممنوع الخروج بوده، برای گرفتن گذرنامه جهت سفر برای معالجه درد مفاصل احتیاج به نامه من به اداره گذرنامه داشت که نوشتم. ۱۹ اردیبهشت ۶۰
– شب تلفنى از احمد آقا احوالپرسى کردم. از اسپانیا برگشته است. براى معالجه چشم رفته بود. در آنجا همان تشخیص ایران را تایید کردهاند. ۲۷ اسفند ۷۱
– خانم شهید بهشتی به خانه ما آمد و با عفت به دیدن همسر امام رفتند که برای معالجه چشم مدتی به خارج رفته بودند. ۱۸ مرداد ۶۱
– ساعت هشت صبح آقای موسوی اردبیلی آمدند. عازم سفر به اروپا برای معالجه و چکآپ است. برای تسهیلات ارزی و تذکره [= گذرنامه] همراهان و حفاظت کمک خواستند. به دکتر ولایتی و میرزاده دستور مقتضی را دادم. ۲۹ مرداد ۶۸
– شب، آقای [علی اکبر] محتشمی [سفیر ایران در سوریه] آمد. مدتی در آلمان معالجه کردهاست؛ دست مصنوعی گذاشته و دو بار گوشها را عمل کرده و اکنون نسبتا سالم است. ۵ آبان ۶۳
– عصر آقای [محمد علی] رحمانی، مسئول بسیج آمد. پس از معالجه در خارج برگشته و از معالجه دکترهای داخلی ناراضی است؛ خدا به داد مریضهای معمولی برسد. ۲۵ مهر ۶۶
– آقاى [علی اکبر] آشتیانى، نماینده رهبرى در ژاندارمرى آمد. براى معالجه خود در خارج استمداد کرد. ۸ دی ۶۹
– در بیمارستان به عیادت آقای ربانی املشی رفتم. قرار است فردا، برای معالجه به سوئیس برود. ۸ اسفند ۶۳
– آقاى [عبدالله] نورى، [وزیر کشور]، براى سفر جهت معالجه به آلمان، تلفنى خداحافظى کرد. ۲۲ اسفند ۷۱
– [آشیخ محمد] هاشمیان که برای معالجه چشم به اسپانیا رفته بود راضی برگشته، درمنزل ما بودند. گفتند که درک مردم اسپانیا نسبت به مسائل انقلاب ایران بهتر شده است. ۲۸ مرداد ۶۱
– به ملاقات آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی رفتم. دیروز از لندن برگشتهاند؛ به احتمال سرطان کیسه صفرا، برای معالجه رفته بودند. ۲۵ روز آنجا بودهاند. ایشان و اطرافیانش با خوشحالی و نشاط از سفر انگلستان و استقبال مسلمانان آنجا تعریف میکردند. ۹ خرداد ۶۶
– آقای [کاظم] خوانساری سفیرمان در لیبی آمد. پیام آقای قذافی را آورد گه گفته بود اگر نمیتوانید جنگ را تمام کنید برای ختم آن اقدام کنند. خبر داد که پدرش بیمار قلبی است و خوب است برای معالجه به لندن برود. عضو خبرگان است. ۱۸ خرداد ۶۵
از: گویا