خاتمیات

یکشنبه, 18ام فروردین, 1392
اندازه قلم متن

saharm

این روز ها باز هم یکبار دیگر جمعی از به اصطلاح سیاسیون ایران برخاسته از طیف های گوناگون، (از آن سوی «خودی ها» و برخوردار شدگان و مقام و منصب یافتگان و خدمتگزاران حکومت بیداد گر سی و چهارسالهء صنف ملایان که خود را اصلاح طلب می نامند بگیرید تا برسید به برخی مدعیان چپ که هنوز هم نانِ نام فدایی خلق را در خون جوانان آرمانگرای دهه ۴۰ و پنجاه فرو می برند و می خورند، باضافه گروهی از بازماندگان توده ایسمِ امام زده و همچنین جمعی از مائوئیست های سالهای ۷۰ و ۸۰ مسیحی )

خوابنما شده اند و برای نجات کشور، پهلوان پنبهء امتحان داده و شکست خورده پیشین را علَم کرده اند و مدتی ست که دوباره بوق و کرناهای کهنه و گرد گرفته شان را زنگار زدایی می کنند تا نام نامی ملایی فاقد اراده و فاقد حمیت ملی را در آنها بدمند و بازهم به خیال خود، امیر ارسلان نامداری را بزک کنند و به فتح قلعه سنگباران بفرستند تا شاخ دیو ولایت فقیه و نهادهای اختاپوسی قدرت ملایان و شبه نظامیان سرسپردهء آنان را در ایران بشکند.

ملایی که بنا بر اظهارات مکرر خود او، خرش از کرّگی دُم نداشته و بارها نشان داده است که ارادتش به سیدعلی خامنه ای و به دستگاه موریانه خورده ولی فقیه ، آنچنان قوی و خلل ناپذیر است که نه تنها ایران و منافع ملی و سعادت نسل های آینده ایرانی در قیاس با آن اصلا به حساب نمی آیند ، بلکه حتی خدا و پیغمبر و اسلامی هم که مدعی آن است ، از این بابت برای او حاوی ارزشند که به حکام میراثدارخمینیگری امکان می دهند تا از نام دین واز نام مشروعیت دینی واز نام خدا و پیغمبر ، ابزاری اهریمنی بسازند و آن را در راه تداوم و حفظ قدرت بادآوردهء حکومت ملایان به کار برند.

حقیقت آن است که طی سه دههء اخیر دین در ایران وضعیتی یافته است که حُرمتش و اعتبارش از نظر ملاهای حاکم تا آنجا درخور اعتناست که بتواند همچون ابزار معجزه گری بساط بیداد و استبداد و جنایت و فساد را گسترده نگاه دارد و حفظ سکان قدرت و مکنت را در دست ملایان تسلسل و تداوم بخشد.

ملایان حاکم بارها گفته اند که : «به نرمی عمامه ما نگاه نکنید ، سپر فولادی امام زمان حائل سر های ماست!» . آنها همه مفاهیم اسطوره ای و دینی را تبدیل به ابزار سرکوب کرده اند زیرا قدرت آنان نه بر دلها که متکی بر سر نیزه های آنان است.
ازین رو خاتمی فقط به حفظ نظام می اندیشد و دین و خدا هم نزد او فرع بر تداوم نظام است و تنها وسیله است در خدمت این تداوم.

در چنین وضعی و با چنین افکاری ، آن ذره که در حساب ناید ، همانا ملت ایران و منافع عالی کشور ما و سعادت آیندگان این سرزمین است!

به هرحال به عنوان ایرانی علاقمند به سرنوشت وطن و هم میهنان نمی توان نشست و بازهم بساط معرکه گردانی عده ای فرصت طلب ، منفعت جو و جاه طلب را مشاهده کرد که تصور می کنند در کنار «باندهای خودی نظام» به نان و نوایی یا جاه و منصبی می رسند و نمی توان همچنان شاهد فریفتن های مکرر در مکرر مردم ایران به ویژه جوانان بود و دم برنیاورد.

من این ابیات را طی سالهای اخیر با مشاهدهء رفتار سیاسی و روش های پی در پی ایشان در شرایط حاد اجتماعی و سیاسی ایران نوشته ام.

اکنون به نظرم می رسد که آنها را با نام «خاتمیات» و در کنارهم منتشر کنم.

مهم نیست که هیچ تأثیری نداشته باشد. مگر از شعر چه کاری ساخته است؟ هیچ !

مهم آن است که با وجدانی آسوده به خاک رویم.

خاتمی انصراف داد

این شعر مربوط به هنگامی ست که حضرتش با توپ و تشر سید علی خامنه ای ترسید و جازد و از کاندیداتوری منصرف شد. تاریخ سرایش این شعر در نوزدهم مارس ۲۰۰۹ است یعنی شب عید چهار سال پیش هنگام دیدن یک تیتر خبری که می گفت :
« خاتمی انصراف داد! » سروده شده است .

………………………

خاتمی انصراف داد، که داد! ـ
رهبر او را شیاف داد که داد
تا ازین سو کشد به آن سوی شهر
بهر دوشش لحاف داد که داد
تا به آغایی ش کنند اقدام
حکم ضربت به کاف داد که داد
تا بپیچند خُصیتینش را
چند زرعی طناف داد که داد
گر نمی‌داد هم‌‌ همان می‌شد
خنجرش را غلاف داد که داد
تیغه ء کُند در غلاف ظریف
آب و رنگی به لاف داد که داد
دوسه شب گرد و خاک کرد که کرد
دادِ لافِ گزاف داد که داد
عیشِ اوباش را به بزم فقیه
قر به قدر کفاف داد که داد
دل و دامن به مکر شُستت که شُست
پارگی را سجاف داد که داد
یک دهان خنده یک جوال فریب
کُنج لب را شکاف داد که داد
از دل آهوان به صیادان
کاسهء خون صاف داد که داد
بار‌ها رهروان خاصش را
نقشهء انحراف داد که داد
اهل ویرانی و چپاول را
فرصت ائتلاف داد که داد
به حریمِ یزید، وجدان را
گوشهء اعتکاف داد که داد
بوسه بر پای جانیان به علن
یا به جوف لفاف داد که داد
دیو، وارونه عهد کرد که کرد
غول، قول خلاف داد که داد
دُختِ دین و عروس اخلاقش
به جنایت زفاف داد که داد
برّه را پیش گرگ بُرد که بُرد
سگ به روبه مصاف داد که داد
مگسی را جنابِ خرمگسی
وعدهء کوه قاف داد که داد
غم مدار‌ای فریب خوردهء او
خر به خر گرطواف داد، که داد! ـ
سگ زرد و شغال، زین دو اخی
هرکه خربود و گاف داد که داد
غین یا قاف، درغلاف یکی ست
غین اگر جا به قاف داد که داد
*
طنز این وصف اگر به موصوفش
بهرهء اتّصاف داد که داد

۱۹. ۳. ۲۰۰۹

آدمی کو آدمی کو آدمی

این مثنوی کوتاه هنگامی سروده شد که سید محمدخاتمی از ملت ایران درخواست کرد تا از مقامِ معظم سیدعلی به خاطر کشتارها و شکنجه ها و تجاوزهایی که عمال او پس از کودتای انتخاباتی در ایران مرتکب شده بودند عذرخواهی کند.

خاتمی یکبار دیگر تخم کرد
باغ را با خیش حکمت شخم کرد

گفت از زیر عبا با دلبری
ظلم‌ها شد بر نظام و رهبری

گفت: کز آحاد ملت صبح و شام
ناسپاسی رفت بر اصل نظام

بی‌گناه بی‌گناه بی‌گناه
ظلمِ ملت خورد بر فرق سپاه

زیر جور ملتِ ناسازگار
پاره شد پوتین به پای پاسدار

زیر ضربِ ظلم مردم بر بسیج
شد خدا سرگشته و دین گیج و ویج

برگلوی قوم، خنجر کند شد
خُلق رهبر بر خلایق تند شد

ملت اینک خارج از خیره سری
شرمسار است از نظام و رهبری

خائف است از تیر و باتونی که خورد
نادم است از آنکه زیر ضرب مُرد

شاکر است از میزبانان تکش
جانیان قاتل کهریزکش

شاکر از روحانیت، بر تخت و‌گاه
هی دعا بر دین کند، نفرین به شاه

از تجاوز نادم است و زجر‌ها
شادمان از مزد‌ها و اجر‌ها

این زمان بالای بام خانه‌اش
خائف است از رهبر فرزانه‌اش

دست خواهش با بسی راز و نیاز
کرده سوی خانهء رهبر دراز

یاعلی گو عذرخواه از وی شده ست
طالب عفو گناه از وی شده ست

گوید‌ای رهبر که باصوتِ جلی
گفته‌ای روز تولد یاعلی

این زمان بر سینه‌ها دست ادب
یاعلی گوییم و بخشایش طلب

ظلمِ ما را بر نظامت عفو کن
جان شمرت یا امامت عفو کن
+++
اینچنین فرمود شخص خاتمی
آدمی کو؟ آدمی کو؟ آدمی؟! ـ

آدمی در صنف روحانی مجوی
تا نگردی پیشِ وجدان، شرمروی! ـ

…………………

۱۸. ۵. ۲۰۱۱
این شعر هم به تأثیر از سخنان خاتمی سروده شده است که ضمن آن از مردم درخواست می کرد تا بابت ظلمی که به رهبر شده است از وی عذر بخواهند.

اظهاراتی که به وسیله پرورش یافتگان و برکشیدگان حکومت ملایان در جناح اصلاح طلب پیگیری و در سراسر جهان به همت بی بی سی و « و او آ و» سایر رسانه های «کشورهای دوست و همسایه نظام» در بوق های تبلیغاتی دمیده می شد و هدفش سست کردن اردهء شکست ناپذیر جوانان آزادیخواه جنبش سبز بود.

بنابر این در این شعر روی سخن با کوشندگان صمیمی جنبش سبز است.

خاتمی گفت: راه باز بود
لطف رهبر زمینه ساز بود
زانکه بر بام بیت خامنه‌ای
بیرق ما در اهتزاز بود
شد زملت به بارگاه نظام
ظلمهایی که دلگداز بود
لیک با حسُن خُلق و قلب رئوف
ولی امر، در نماز بود
عفو کرده ست ظلم ملت را
لیک ملت زبان دراز بود
همچنین گفته است مزروعی
که در مصلحت فراز بود
درسیاست مصالحت شرط است
که شَتر بر‌تر از جهاز بود
دست بوس علی شویم بلی
خود اگر مستحق گاز بود
نیز روزی مهاجرانی گفت
سیدعلی پاک و پاکباز بود
لکه بر دامنش نمی‌بیند
چشم اگر چشم شاهباز بود
نیز نقل از کدیور است که گفت
مرغ باغِ نظام، غاز بود
سحر اما پرندهء سحری
نغمه‌پردازِ اهل راز بود
به زبان ادب پیام دهد
دل اگر صاف و گوش باز بود: ـ
با چنین دوستان زدشمن دون
جنبش سبز بی‌نیاز بود
………………….
م. سحر
پاریس ۲. ۶. ۲۰۱۱

این شعر هم پس از آن سروده شد که خاتمی انتخابات را تحریم کرده بود و از جنبش سبز هم خواسته بود که شرکت نکنند اما روز موعود دور از جناب ، به شیوهء شبروان از گوشه ای بیرون آمد و از مسیر پساله ها و راهکوره های مالرو خودش را به یکی از صندوق های روستاهای ییلاقی حواشی تهران رساند و یواشکی به شکلی که فقط رهبر ببیند رأیش را در صندوق انداخت.

چه کسی گفت خاتمی مرد است؟
آنکه گفته ست، پاک، بی‌درد است
بر تنش آن ردای سبز مبین
کآستین، سرخ و آس‌تر، زرد است
در شگفتم ازین مُراد ِ فریب
که ریا هردمش رهاورد است،
گاه، زاغست و نوحه گوی خزان
گاه، بلبل به شاخهء وَرد است
لبِ خندان اوت نفریبد
که ازآن خنده‌ها، صفا، طرد است
پرچمش در کفِ جلوداران
مَرکبش راهی ی عقبگرد است
مبریدش نیاز، کاین ناراست
مینویش گرم و دوزخش سرد است
…………………..
م.سحر
۵.۳.۲۰۱۲ / پاریس
………………….
در پایان بگویم که :
این شعر‌ها سروده شده‌اند برای خواندن وبرای داوری شدن از سوی انسانهایی که دیر فریب می‌خورند. نیز برای ثبت در تاریخ وجهت شهادت در پیشگاه نسل‌های آیندهء ایرانی که خواهند آمد واز سه حال خارج نیست :
یا به ریش ما خواهند خندید !
! یا به حال ما خواهند گریست
! و یا ما را مستحق درود و احترام خواهند شمرد
که امیدوارم مورد سوم شامل حال اینجانب و شامل حال همه یا بسیاری از هم عصرانم بشود. چنین باد!

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
م.سحر
http://msahar.blogspot.fr/


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها: ,

۱۰ نظر

  1. دشمن دشمن دشمن ؟؟؟؟؟ شما هم مثل اونا هستین . هر کی که مخالفتون باشه می چسبونین به آخوندا . درست مثل اونا که همه رو می چسبونن به اسرائیل و این بساطا. هیچ فرقی با هم ندارین فقط و فقط ژست های روشن فکریتون گوش فلکو کر کرده. در ضمن به نظر من شماها اجیر شده هستین . چون تفرقه می ندازین بین مردم و آزادیخواهان و مبارزان واقعی رو می کوبین به خاطر منافع شخصیتون و نه ایران . ایران جاییه که من توش زندگی می کنم. و ایرانی منم . بیشتر از تو
    ما را به خیر شما امید نیست شما شر مرسان لطفا

  2. متأسفانه بی فایده ست پاسخ گفتن به کسانی که مثل سربازان گمنام امام زمان از پشت و پساله و زیر چاقچور مادر بزرگشان می ایند تا از حکومت آخوندها دفاع کنند و فحشی به آزادیخواهان بدهند و بروند فردا احتما زیر جر ثقیلی برای یک قربانی تازه نظامشان کف به دهان صلوات بفرستند. حاج آق سعید فکر کنم شما برای گرفتن اضافه حقوق یادداشت های اینطوری را می نویسی امید وارم به مطلوبت برسی. فقط حرف ایران و منافع ایران و ازین جور یاوه ها را اینجور جا ها طرح نکن. آدم یا ایراندوست است یا طرفدار نظام آخوندی این دوتا با هم سازگار نیستند. آن یکی می گفت اشتر را که هی از کجا می آیی ای اقبال پی گفت از حمام گرم کوی تو گفت خود پیداست از زانوی تو. این نظام هم رفتنی ست . صد سال هم طول بکشد رفتنی ست. این نظام نه با فرهنگ ایران نه با تاریخ ایران و نه با روح ملت ایران با هیچیک انطباق دارد. مهم نیست بیت سال طول بکشد یا صد سال مهم اینست که حکومت آخوند ها در ایران ماندگار نخواهد بود و شما ها و رهبران شما ها هم رسوای تاریخ هستید. دیگر هم جواب یاوه هات را نمی دهم

  3. درضمن اخلاق و ادب و منش شما از گفتارتون هویداست . بیچاره کسانی که به دلقک بازی های تو می خندند .

  4. من ایرانم و بیشتر از شماها درد وطن دارم اینو مطمئن باش. من تا یکی دو سال پیش با شماها مشکلی نداشتم و خودمو شما ها رو یکی می دونستم ولی این چند وقته با هدف قرار دادن خاتمی و کوبوندن بی دلیل خزعلی ازتون متنفر شدم . شماها آگانانه یا ناآگاهانه دارین خیانت می کنید با تفرقه افکنی و لجن پراکنی هاتون . فکر می کنید چند درصد مردم مثل شماها فکر می کنن؟ چند درصد دانشجوهای ایران مثل شما هستند ؟ توهم برتون داشته ۲۰ ساله به عشق اینکه جمهوری اسلامی می خواد ساله دیگه سرنگون شه زنده اید. تاریخ در مورد شماها به خوبی قضاوت خواهد کرد. اپوزیسیون خارج نشین که فقط خیال بافی می کنه و فحش میده و نفسش از جای گرم در میاد. برای ما نسخه نپیچید لطفا. انسان های شریف هم کم نیستند در میان خارج نشین ها ولی عربده کش ها صدای همه رو خفه کرده اند.

  5. ضمنا آقای پناهنده شما هم لطفا حرف های دل خودت را به ملیون ها ایرانی نسبت نده.
    شما از این پناهگاهت چطوری دل ملیونها ایرانی را کند و کاو کرده ای؟
    بد است که آدمیزاد حرف معدهء خودش را به ملیون ها ایرانی تعمیم بدهد!

  6. گمان کنم که این سعید که از خاتمی و خاتمی چیها دفاع کرده خود خاتمی باشد زیرا آدم باید درد وطن و مردم نداشته باشد تا این گونه از خاتمی و خاتمی چیها دفاع کند. آخر چه دفاعی؟ از چه کسانی؟ از کسانی که درد ملت و میهن ندارند و فقط به فکر خودشانند.

  7. عجیبه تا زمانی که امثال زیدابادی و عبدالله مومنی و ضیا نبوی و مجید توکلی و …. که در خارج زندان بودن و به عنوان خط امامی هم محسوب نمی شدن همیشه و همیشه سعی می کردن که اصلاحات رو از طریق انتخابات و همین جمهوری اسلامی به پیش ببرن و هیچ وقت راضی نبودن که کوچکترین درگیری حارجی پیش بیاد تا اون زمان هیچکس صداش در نمیومد که این کار اشتباهه
    اما از وقتی که اتش ۸۸ دامن این دوستان و خط امامی ها رو گرفته و تریبونی برای صحبت کردن ندارن همه برای ما برانداز سخت شدن و مدام میگن کنار وایسید و دست به دعا ببرید شاید این حکومت رفت

  8. آقاسعید مستعار
    لطف کن با اسم اصلی ت این افاضات را بفرما اگر پاسخ می خواهی
    دفاع از حکومت ننگین ملاها که نمی باید موجب ترس و وحشتی باشند که پشت ماسک قایم می شوید و مارا متهم به منافع فردی و یاغی گری و دلقک بازی می کنید. . مطمئن باش هم وزارت اطلاعات نظام هم پاسدارها هم بسیج و هم شخص ولی فقیه حامیه حرفهایی ست که شما می زنی. از کی می ترسی؟ راست و حسینی با هویت واقعی خودت بیا و این حرفها را بزن تا جواب بگیری. این گونه حرف ها را پیش از تو یک سعید دیگری به اسم سعید امامی با هم وطنان میهن پرست و آزادیخواه ما زده است.

  9. agha saeid harfe delle man va milyounha iriiniro zady..in agha ham baghale god nesheen hast

  10. اگر خودشون می خواستن به وحدت مردم صدمه بزنن، به اندازه ی تو نمی تونستن.
    تو تاریخ ثبت میشه که شماها فقط به فکر آتیش کشیدن ایران و خاکستر کردنش هستین تا برگردین . چون این به نفعتونه که ایران آتش بگیره و بسوزه نه اینکه سامان بگیره و نرم نرم مثل برمه مثل هندوستان مثل ممالک متمدن دموکراسی همراه با بینش به وجود بیاد. شما می خواین سوریه داشته باشیم تا اون ور بهتون صندلی بدن و تحویلتون بگیرن. به تمام اعتقاداتم که زیاد هم نیست قسم که شما بیشتر به فکر خودتونید تا ایران وگرنه از خاتمی آدم تر و انسان تر در این سیستم نبوده و درست مقابل طرز تفکر یاغی گری و آشوب و انقلاب و جنگ شماست . این دلقک بازی ها از همین درده نه از درد وطن.