”اگر مصدق بتواند صنعت نفت را در ایران ملی کند، آیا ناصر هم به وسوسۀ ملی کردن شرکت کانال سوئز نمیافتد؟“این سؤال ویلیام راجر لوئیسِ تاریخدان خبر از نظر مقامات بریتانیا در آستانۀ تصمیم خود برای اجرای ”عملیات آژاکس“میدهد. لوئیس میگفت شباهتهای بین آبادان و سوئز همانقدر برای بریتانیا واضح است که برای مردم مصر و ایران.
?هنگام ورود نخست وزیر ایران[دکتر مصدق به قاهره] بیش از دو میلیون نفر از آنها استقبال کردند. مصریان در خیابان، با شعارهای «زنده باد مصدق»، « زنده باد رهبر مبارزه با امپریالیسم» ، به پیشواز قهرمان ناسیونالیست آمده بودند.
مصدق در نگاه مردم منطقۀ پرتلاطم خاورمیانه توانسته بود بر بزرگترین و نیرومندترین قدرت جهانی در خاورمیانه فائق آید. مشخصتر آنکه او موفق شده بود نسبت به یکی از داراییهای حیاتی جهان ادعای مالکیت کند که بریتانیاییها آن را مال خود میدانستند.
?رسانههای مصر در طول دوران فعالیت سیاسی مصدق طرف او را گرفته بودند، گرچه نه چندان با شور و شوق. به نظر میرسد فرض روزنامهنگاران مصر این بود که ماجرای مصدق به سرعت تمام میشود و نتیجۀ چندانی هم ندارد. اما بعد از اینکه مصدق با دفاع از موضع ایران در مقابل کل جهان در سازمان ملل مصمم بودن خود را نشان داد، مبارزه به عمل انجامشده بدل شد. به محض اینکه قصد مصدق برای بازدید از قاهره در راه بازگشت به ایران منتشر شد، تدارکات برای مراسمی شروع شد که بعدها ”روزهای ایران“ (ایام ایران) خوانده شد.
?تصویر چهرۀ مصدق زینتبخش صفحۀ اول همۀ روزنامههای کشور شد. صفحۀ اول الاهرام به شرح مفصل روز قبل پرداخت و مصدق را ”قهرمان ایران و رهبر جنگ این کشور“ خواند. جا دارد نگاهی به القابی که مقاله به مصدق داده بود بیاندازیم: ”رهبر بزرگ،“ ”مهمان بزرگ ایرانی“ و ”قهرمان ایران.“ چنین واژگانی، مثل محتوای خود مقاله، شامل انتقاد مستقیم و غیرمستقیم از دولت مصر به سبب ناآموختن از موفقیت مصدق بود. مقاله با استفادۀ دست و دلبازانه از انواع و اقسام صفتهای عالی میگوید: ”دیروز ’روز ایران در مصر‘ بود و نه روز ’ایران و مصر‘ .
?مصدق طی سه روز اقامت در قاهره، با ملک فاروق پادشاه مصر دیدار کرد؛ وزیران و سیاستمداران برجسته مصری را پذیرفت. مصدق عنوان دکترای افتخاری دانشگاه «فواد» را طی مراسم باشکوهی پذیرفت. او طی نطقی خطاب به مدیران مطبوعات گفت: «کانال سوئز به مصر تعلق دارد، همانطور که آبادان متعلق به ایران است. هیچ کس حق ندارد به استناد قراردادهای استعماری نسبت به آنها ادعای مالکیت کند.»
?اگر دیدار مصدق و هیات ایرانی از مصر برای مردم آن کشور و دیگر ملل عرب و مسلمان شمال آفریقا که درگیر مبارزات ضد استعماری بودند، دلگرم کننده و امید بخش بود، برای مخالفان و دشمنان نهضت ملی ایران نگران کننده و خشم آور بود. جمال امامی، لیدر مخالفان مصدق در مجلس شورای ملی، مصدق را مورد انتقاد قرار داد و گفت:« هر چند دولت ایران با مصر همدردی می کند، لیکن در حقیقت مصر با انگلستان در حال جنگ است و چون نخست وزیر ایران مقام رسمی و مسئول کشور است، رفتن او به مصر ملاقاتهایش با اولیای امور آن کشور، به شرحی که در اخبار منعکس است، در حکم این است که با انگلستان سر جنگ دارد…»
?مصدق و سالهای مبارزه- سرهنگ غلام رضا نجاتی، جلد نخست ص ۳۸۳،۳۸۴،۳۸۶
ایام ایران در مصر: سفر مصدق به قاهره در ۱۹۵۱، لیور استرنفلد استادیار تاریخ دانشگاه پنسیلوانیا (برگردان:آرش عزیزی)