مدرسه فمینیستی: روز جهانی مادر برای احترام و تکریم به مادرانگی و اهمیت و ارج نهادن به نقش مادر در بسیاری از کشورهای جهان هر ساله گرامی داشته می شود. این روز در اکثر کشورهای دنیا در دومین یکشنبه ماه می است. در مقابل روز مادر، روز پدر هم برای ارزش گذاشتن به نقش پدر در جامعه نیز وجود دارد که هر دوی این مناسبت به نوعی مکمل یکدیگر است.
پیشتر در مذهب کاتولیک این روز با نام روز مریم مقدس و در کشورهای مسلمان روز تولد دختر پیامبر اسلام است. در برخی از کشورهای غربی (از جمله انگلستان) دومین یکشنبه ماه مه هر سال روز مادر نام میگیرد. این فکر توسط خانمی بنام جولیا واردهو به آمریکا برده شد و اولین روز ماه ژوئن به عنوان روز مادر تعیین گردید. در سال ۱۹۲۴ کنگره آمریکا دومین روز ماه مه را به عنوان روز مادر تعیین نمود. در ژاپن، زادروز همسر وقت امپراطور به عنوان روز مادر گرامی شمرده میشود. در ایران پیش از انقلاب ۵۷ روز ۲۵ آذر زادروز فریده قطبی مادر فرح دیبا به نام روز مادر نام گذاری شده بود.(۱)
با اینکه امروز در بیشتر کشورهای جهان روز مادر هست، اما مادران ایرانی، گرامیداشت روز خود را هفته ی گذشته پشت سر خود گذاشتند، با این حال به نظر می رسد تفاوت در نام گذاری روز مادر بر اساس مذهب د رایران بعد از انقلاب، شاید توجیهی برای حذف بخشی از حقوق مادران در مقایسه با کشورهای غیراسلامی باشد. شاید به کار بردن و ارج نهادن این روز بر اساس آرمان های مذهبی این سوال را در ذهن پیش آورد که آیا این فاصله میان حقوق مادران در کشورهای اسلامی و غیر اسلامی به همین دلیل تعریف نقش ها و مادرانگی بر اساس مذهب هست؟
یکی از تفاوت های عمده ی میان نقش مادری در کشور های اسلامی، تعریف مادر بودن و ادغام آن با تعاریف و کلیشه های مذهبی و سنتی است که خود موجب توسعه ی ایدئولوژی مادرانگی و در نتیجه محدود کردن مادران به وظایف تعریف شده ی مذهبی شده است.
مادر بودن در کشورهای اسلامی نه مطابق نیازهای زنان و توجه به خواست های آنان، بلکه بر طبق نیازهای جامعه ی مردسالار تعریف میشود، در عین حال که مادران در کانون توجه خانواده هستند، اما از بسیاری از حقوق از جمله حق حضانت فرزند، که حق طبیعی و اصلی مادران است، محروم هستند، توجه به خصلت های ذاتی زنان و در عین حال ایجاد تبعیض علیه زنان و به کار بردن این تبعیض به بهانه ی خصوصیات ذاتی از جمله استراتژی های حقوقی و قانونی در کشورهای اسلامی است. آنچه که مسلم است مادر بودن یک وظیفه یا مسئولیت اجباری نیست. آنچه که هدف فمینیست ها در سال های اخیر بوده است، تاکید بر هویت زنان نه تنها به عنوان تعریف کلیشه ای از مادر، بلکه به عنوان کسانی که حق کنترل بر تن خودو همینطور حق و انتخاب در داشتن زاد و ولد را دارند است. بر خلاف دیدگاه عمومی و یا حتی تبلیغات مذهبی علیه فمینیست ها ، فمینیسم سعی در باوراندن مادر بودن به عنوان حقی از زنان و تاکید بر حق زادو ولد دارد .
بسیاری از فمینیست ها هستند که مادر هم هستند، حتی فمینیست های دوره ی معاصر که داشتن فرزند را حق طبیعی خود می دانند. تفاوت نگاه فمینیستی و سنتی این است که فمینیست ها، تن مادر را وابسته به ارزش های جامعه نمی دانند. بیشتر آنها با دید مذهبی که زن را تنها در سایه خانه و بزرگ کردن فرزندان می داند مبارزه می کنند. تاکید بسیاری از فمینیست ها، داشتن اطلاعات کافی از حق زاد و ولد و دستگاه زایشی بدن و حق سقط جنین است. آنها همچنین بر برابر بودن مسئولیت فرزند تأکید می کنند مسئولیتی که نمی تواند تنها وظیفه ی یکی از والدین در نظر گرفته شود.
در میان کشورهای غربی، اما استرالیا نیز از کشورهایی است که فردا را به عنوان روز مادر جشن می گیرند. از آنجا که تجربه ی مادر بودنم به استرالیا بر می گردد، در جلسات مشاوره و رفت و آمد با مادران استرالیایی، تفاوت زیادی میان انتظارات و نقش های مادری و در عین حال حمایت دولت از مادران مخصوصا مادران تنها مشاهده کرده ام. در استرالیا، مادران حق قانونی و اولیه سرپرستی فرزندان را بر عهده دارند، این حق در هر صورت از آن مادر است، چراکه قوانین کشور نه بر مبنای مردسالاری بلکه بر اساس حقوق انسانی و حقوق کودک تهیه شده اند. در موارد بسیار نادری پدر می تواند حضانت فرزند را از مادر بگیرد، اما در عین حال به دلیل سلامت روانی کودک و به دلیل نیاز مبرم کودک به مادر به خصوص در سال های اولیه تماما با مادر است. در استرالیا گرایش مردان به فرزند از دیدگاه سنتی عموما پیروی نمی کند، با اینکه میزا ن خشونت خانگی بالاست، اما با حمایت دولت زنان می توانند حمایت فرزندان خود را به عهده گیرند.
مادران وظایفی برابر با پدران در رشد و پرورش کودک دارند. مسئولیت مادر و پدر بودن نه بر اساس جنسیت زن و مرد و تفارت های بیولوژیکی، بلکه بر اساس نیازهای روانی و عاطفی کودک و مادر است. تشکیل گروهای مادران یا برای تبادل اطلاعات مادران، یکی از راه های بالا بردن آگاهی های مادران و بیرون کشیدن آن ها از انزوا و در عین حال امکان رشد اجتماعی مادر و کودک، از دیگر امکانات برای مادران و فرزندان است. آنچه که در این گروها به کرات به آن برخورده ام مشارکت برابر مردان در مراقبت از فرزندان است. پدران نیز سهم یکسانی را در بردن فرزندانشان به کلاس ها و برنامه های مختلف برای کودکان، ایفا می کنند. اما این تنها مردان نیستند که مادر بودن را در استرالیا برای زنان تجربه ی شیرین کرده اند و در عین حال به مادر و فرزند حمایت می رسانند، حمایت های دولت و اکثر نهادهای دولتی از مادران به ویژه آنهایی که تمام وقت کار داشته اند نیز هست، بسیاری از مادران می توانند یک سال با حقوق از کار مرخصی بگیرند و کنار فرزندان خود باشند، در عین حال این مسئله انتخابی است، پدر نیز می تواند از این مرخصی استفاده کند اگر مادر نتواند مرخصی بگیرد، پدر می تواند سهم مشابهی را در تربیت فرزندان ایفا کند. کلاس های آموزشی در دوران و برا ی تربیت پدران و مادران همرمان باهم است. در این چنین بافتی مادر بودن مکمل و همراه پدر بودن است، در عین حال که مادر در کنار نگه داشتن فرزند امکان این را دارد که اوقات دیگری هم برای خود داشته باشد.
در همین مقایسه در کشورهایی مانند ایران مادر بودن یک مسئولیت ذاتی و بدون هیچ حق حقوقی برای مادر است. بسیاری از مادران با وجود تحمل مراحل سخت دوران بارداری، اما در ایران از حقوق اولیه خود برای فرزندانشان محروم اند. شاید تبعیض علیه زنان و به نوعی گسترش شکاف جنسیتی میان زن و مرد و تبدیل جنسیت زن به نماد باروری و بزرگ کردن مردان جامعه توجیه این تبعیض ها باشد، از سوی دیگر تاکید بر تن زنان به عنوان بخشی از نماد زایشی جامعه، تاکید بر مادر به عنوان هسته ی اصلی نگهداری خانواده و گسترش تبعیض های جنسیتی علیه زنان نیز از دیگر تئوری هاست.
به دلیل همین قوانین تبعیض آمیز است که بسیاری از مادران که تفاهم با همسران خود ندارند و یا نمی توانند بنا به دلایلی به زندگی مشترک ادامه دهند، از ترس ا ز دست دادن حضانت فرزندانشان به زندگی اجباری و تحمیلی ادامه می دهند . بسیاری از این زنان به خصو ص در خانواده های سنتی به دلیل عدم حمایت دولت ، عموما با وجود عدم علاقه ی خود باردار می شوند و اگر بخواهند بچه ای نداشته باشند بدون اجازه ی همسر حق سقط جنین را ندارند.
در حالی که بسیاری از مقامات مذهبی در ایران بر ارزش و اهمیت مادر بودن تاکید می کنند، اما می توان گفت که این تاکیدها تنها ایدئولوژی سازی علیه مادران است. چرا که ارزش سازی و نمادسازی از مادران و تبدیل کردن آنها به نماد ایدئولوژیک جامعه، حق کوچکترین انتخاب را از مادران گرفته است. گسترش این ایدئولوژی، پررنگ کردن شکاف جنسیتی، و عدم در نظر گرفتن حق باروری به نوعی به رنج مادران قوت می بخشد و به گسترش تبعیض علیه آنان در مقایسه با پدران می انجامد. در جامعه ای که زن و مرد اکنون در تمامی کارهای اجتماعی سهیم و شریک هستند، این چنین تصویری از زن به عنوان بخشی از دستگاه زایشی به توسعه و شکاف جنسیتی دامن می زند، تنها یک روز از تقویم را به نام مادران در نظر گرفتن دردی از دردهای مادرانی که سال ها از دیدار فرزندانشان محروم بوده اند دوا نمی کند، قوانین ایدئولوژیکی نیازمند اصلاح و بازبینی است که در آنها مادران را از حقوق اولیه شان باز ندارند و به آنها همانند پدران حق زیستن در کنار فرزندانشان و انتخاب در بارور شدن، داده شود.
پانوشت:
۱- ویکی پدیا ی فارسی