حسین باستانی
بی بی سی
طیفی از رفتارهای “مدیران جهادی” در جریان سیل اخیر، برای مخاطبان رسانهها تداعیکننده رفتاری آشنا بوده که مشابه آن را، پیشتر نزد سلبریتی های مجازی مشاهده کرده اند
بی بی سی:
محمدعلی جعفری با بیل داخل یک گونی خاک می ریزد. افراد موبایل به دست، از زوایای مختلف از سرلشکر جعفری فیلم میگیرند. تعدادی نیروی سپاهی و بسیجی با لباس فرم، چند محافظ و دیگرانی که در حال اظهار نظر در مورد بیل زدن او هستند، دور فرمانده را گرفته اند. صدای عده دیگری هم میآید که در تصویر دیده نمی شوند، ازجمله کسی که می گوید: “سردار، خدا حفظت کند.”
صحنه فوق، از جنس تصاویر متعددی است که طی هفته های اخیر، در طیفی از رسانه های حکومتی مجازی و رسمی، در تمجید از “مدیریت جهادی” منتشر شده است. تولید چنین تصاویری، به زبان ساده قرار است این پیام را به مخاطبان بدهد که موثرترین شیوه غلبه بر بحران، روشی است که فرماندهان و منتسبان یک نهاد خاص نماینده آن هستند.
این تصاویر اما برای بسیاری از مخاطبان، تداعیگر رفتاری آشنا بوده که مشابه آن را، پیشتر نزد سلبریتی های مجازی مشاهده کرده اند. رفتاری که شاید توصیف ساده آن، “سلفی گرفتن با مصیبت” باشد.
“مردمی بودن” و “قاطعیت”، مهمترین ویژگی هایی هستند که در ادبیات حکومتی، به “مدیریت جهادی” منتسب می شوند. ویژگی هایی که قاعدتا قرار است بیل زدن فرمانده سپاه اولی، و دستورات او برای مهار سیل دومی را به نمایش بگذارد. نمونه ای از نمایش اخیر، ویدیوی معروف سرلشکر جعفری، در حال صدور دستور تخریب یک جاده و خط آهن بود.
سرلشکر جعفری در این ویدیو، جلوی دوربین میگوید: “من اینجا می نشینم… تا بروید بچه های تخریب رو بیاورید، بولدوزر بیاورید، کل این جاده را خراب کنید.”
قرار است چنین دستوری، نتیجه این اطمینان باشد که میان سطح آب در دو طرف جاده اختلاف ارتفاع وجود دارد و تخریب، باعث تخلیه آب از سمت مرتفعتر میشود. ولی چنین اطمینانی، حتی در صحنه جلوی دوربین هم مشهود نیست. فرمانده سپاه پس از صدور دستور خود، به صرافت می افتد که “اگر اختلاف [سطح] آب داشته باشد” تخریب موثر خواهد بود. سپس، پاسخ کسی که می گوید “اینجا باید تونل زده بشود، کانال زده بشود، با تخریب [نمیشود]” را چنین میدهد که “به احتمال زیاد” راه حل، تخریب است. درعمل هم، تنها نتیجه انفجار مسیر راه آهن، انتقال آب گرفتگی از یک طرف جاده به طرف دیگر میشود.
علی رغم این نوع تجربیات، بسیاری از ویدیوهایی که در رسانه های خاص با موضوع “مدیریت جهادی” منتشر میشوند، به وضوح بر اثبات کارآمدی سپاه در مقایسه با سایر دستگاه های حکومتی تمرکز دارند.
یک نمونه مشهور از چنین ویدیوهایی، محمد پاکپور فرمانده نیروی زمینی سپاه را، در حال مکالمه با محمدحسین باقری رئیس ستادکل نیروهای مسلح نشان می دهد. فرمانده نیروی زمینی در جریان مکالمه، در مورد “این دولتیها” از موضع تخفیف صحبت میکند و تاکید دارد که بر اثر نارضایتی مردم، “هیچ مسئول دولتی جرات نمی کند” به مناطق سیل زده لرستان برود.
او در ادامه مدعی می شود که نارضایتی مردم، متوجه همه حکومت نیست: “به ما احترام می گذاشتند ها، می گفتند شما پاسدارید”. ادعایی که البته، با انتشار ویدیوهایی متفاوت بر روی شبکه های اجتماعی به چالش کشیده میشود.
به عنوان مثال، ویدیوی حمله گروهی از سیل زدگان به احمد خادم سیدالشهدا فرمانده قرارگاه کربلای خوزستان که منجر به خروج شتابزده وی از صحنه به دست محافظانش می شود. یا ویدیویی دیگر که از قضا، رفتار محافظان خود محمد پاکپور را با یکی از سیلزدگان معترض نشان می دهد. این فرد، به محض بیان این جمله که “جناب، شما چرا بعد از سه روز آمدید؟” با واکنش فیزیکی محافظان فرمانده مواجه می شود و اعتراضش نیمه تمام میماند: “چرا نفربرها نیامد؟ چرا برای انتخابات صدا و سیما میآید ولی الان نمیآید؟”
تبلیغ “مدیریت جهادی” در تبلیغات رسمی، درعین حال غیر از فرماندهان، مدیران همسو را هم در بر میگیرد.
تصاویر برخی از رسانه ها از پرویز فتاح رئیس فعلی کمیته امداد امام خمینی، رئیس سابق بنیاد تعاون سپاه و جانشین سابق قرارگاه سازندگی خاتم الانبیا، نمونههایی از این رویکرد تبلیغاتی بوده اند. مثلا، تصویر جنجالی آقای فتاح که شخصا برای کمک به یک زن تا کمر در آب گل آلود رفته، و تصویر دیگری از او که پاچه شلوارش را تا بالای زانو بالا کشیده و ساق پایش را -که ظاهرا به خاطر کمک به سیل زدگان زخم شده- به دوربین نشان میدهد.
سیاستمداران “جهادی”، حتی اگر پست اجرایی نداشته اند هم، در تبلیغات رسانه های همسو به عنوان الگوهای مدیریت بحران معرفی شده اند. نمونه ای از این جنس تبلیغات، ویدیویی از مجتبی ذوالنور جانشین سابق نماینده رهبر در سپاه و نماینده فعلی قم در مجلس در حین بازدید از سد ۱۵ خردادقم بوده. ویدیویی که با توضیحاتی همچون “قم نیازمند نمایندهای است که به هنگام ضرورت، مانند این روحانی عبای خود را جمع کند و به بازدید سد برود” بر روی شبکه های اجتماعی تبلیغ شده است.
در این ویدیو آقای ذوالنور، ظاهرا برای آنکه مطمئن شود خطر سیل مردم قم را تهدید نمی کند، از پلکانی فلزی پایین می رود تا به ارزیابی وضعیت آب سد بپردازد. مشکل آنجاست که این پایین رفتن و بالا آمدن، سرجمع بیش از ۲۰ ثانیه طول نمی کشد و میزان توقف او در پایین پلکان برای بررسی وضعیت آب، از ۲ ثانیه تجاوز نمیکند.
طبیعتا برداشت تعداد زیادی از کاربران فضای مجازی از این تصاویر، در این حد میشود که یکی از صاحبان قدرت، که از وضعیت سدها سر در نمی آورد و انگار از تماشای امواج هم می ترسد، با شتاب از یک پلکان پایین و بالا رفته تا از او فیلم بگیرند.
در چنین حال و هوایی، کمابیش قابل فهم است نه تنها تبلیغات مسئولان مدعی “مدیریت جهادی”، که حتی تصاویر نیروهای منتسب به آنها در مناطق سیل زده نیز، از جانب مخاطبان واکنش های غیرمنتظره ای دریافت کنند.
ویدیوی مشهور سینه زنی عده ای از جوانان “حزب اللهی” در وسط آبهای گلآلود را، می توان نمونه ای خبرساز از همین تصاویر دانست.
مراسم سینه زنی، ممکن بود در شرایط طبیعی نوعی خستگی در کردن در میانه اقدامات امدادی تلقی شود. اما وقتی این ویدیو در پس زمینه تبلیغات حکومتی اخیر قرار گرفت، تلقی بخش بزرگی از مخاطبان از آن، یک “نمایش حکومتی دیگر” برای “لایک گرفتن” از مخاطبان با استفاده از سیل بود.
شاید وقتی محمدرضا حسینی بای خبرنگار صداو سیما، در هنگام گزارش سیل جلوی دوربین تا کمر داخل آب رفت، تصورش را نمی کرد که “ژانر” ابتکاری او، تا چه حد مورد استقبال متولیان “مدیریت جهادی” در ایران قرار بگیرد.
اینکه چنین ابتکاری در آینده تا چه حد توسعه بیابد یا نه هم، البته قابل پیش بینی نیست.
ولی از همین حالا، یک چیز تقریبا مشخص به نظر می رسد: محصولات تصویری متنوعی که -تا این لحظه- در این ژانر عرضه شده، از زاویه تاثیرگذاری بر مخاطب، موفقیت بسیار محدودی داشته است.