۱) در حالى که ۱۰۷ سال پیش در ایران انتخابات آزاد برگزار شد، در جهان کنونى، این انتخابات به هیچ وجه در شأن ملت ایران نیست:
ــ کافى است به فهرست معروفترین نامزدهاى این انتخابات نگاهى بیفکنیم: چهار تن از نامزدهاى اصلى به همدستى در بمبگذارى و قتل دهها یهودى در آرژانتین و نیز قتل رهبران کرد در برلین متهم شدهاند و تحت تعقیباند. در دوران تصدى این افراد، دهها تن از نویسندگان و دگراندیشان به دست عوامل حکومتى کشته شدهاند. یکى دیگر از نامزدها نیز، به گفته خود، نقشى اساسى در سرکوب دانشجویان آزادیخواه در تیرماه ۷۸ داشته و در تبلیغات انتخاباتى خود افتخار میکند که چماقبهدست و سوار بر موتور ۱۰۰۰ مردم را کتک میزده است. اینها تنها کسانیاند که حکومت ممکن است صلاحیتشان را برای نامزدى در انتخابات تأیید کند. بقیه ملت ایران فاقد صلاحیتاند.
ــ نه تنها هیچ یک از شخصیتها و گروههاى سیاسى دگراندیش حق نامزدى در انتخابات را ندارند، که حتى رئیس جمهور پیشین، خاتمى، هم با اعلام اینکه «نمیگذارند بیایم» نتوانست نامزد انتخابات شود. او حتى گفت که تعداد رأى ما نیز باید به اندازهاى باشد که آنها میخواهند. او و هاشمى هر دو گفتهاند که، بدون حمایت رهبرى، رئیس جمهور نمیتواند موفق شود ــ امرى که نافى اصل انتخابات ریاست جمهورى است. کار بدان جا رسیده که حضور رفسنجانى هم به سختى تحمل میشود و حتى احتمال میرود که در شورای نگهبان رد صلاحیت شود ــ شورایی که یکى از اعضایش، با عباراتى شرمآور، نامزدى زنان را به تمسخر میگیرد و رئیسش سخنان نامزدها درباره مذاکره با آمریکا را «جوک» میخواند. در رأس اینها هم، رهبر نظام به صراحت تمام میگوید نامزدهاى انتخابات برای جلب آرا، شعارهایی خارج از حدود اختیارات رئیس جمهور مطرح نکنند؛ یعنى در باره سیاست خارجى، مسئله اتمى، حجاب و گشت ارشاد، آزادیهاى فردى و اجتماعى و سیاسى، مسائل فرهنگى، مسائل امنیتى و اطلاعاتى بیهوده به مردم وعده ندهند.
ــ تنها سه هفته به انتخابات مانده است و هنوز هیچ کس نمیداند که نامزدهاى نهایى این انتخابات چه کسانیاند؛ همه منتظر تصمیم گیرى چند آخوند در شوراى نگهبان قرون وسطایى اند: مضحکهاى کامل!
ــ مردم و نامزدها هیچ نظارتى بر روند این انتخابات و شمارش آراء ندارند و از مدتها پیش اعلام شده است که نیروهاى مسلح این انتخابات را «مهندسى» خواهند کرد. نظام مجموعه اقداماتش را برای برگزارى انتخاباتى فرمایشى باظاهرى پرشور و مردمى «مهندسى انتخابات» مینامد. این مهندسى از فشارهاى امنیتى بر مردم و رسانهها و فعالان سیاسى تا جلوگیرى از نامزد شدن افراد و دست بردن در آراء مردم و طرز اعلام پیروزى نامزد مورد نظر رهبر و احیاناً سرکوبهاى پس از انتخابات را شامل میشود.
۲) وضع بحرانى نظام تا پیش از نامزدى هاشمى
در پى تقلب بزرگ انتخاباتى سال ۱۳۸۸ و سرکوب خونین جنبش اعتراضى، قهر مردم ایران با نظام جمهورى اسلامى سنگینتر از هر زمانى شده است و خامنهاى و نظام در بنبستى قرار گرفتهاند که موجودیتشان را تهدید میکند. سرکوب خونین ۸۸ باعث ریزش شدید نیرو در درون نظام شد و جمهورى اسلامى را رسواى جهان ساخت. جمهورى اسلامى در مسئله اتمى نیز کاملاً در بنبست قرار گرفته است. تحریمها روزبهروز سنگینتر و جانکاهتر میشود و فاصله زیادى با «برنامه نفت در برابر غذا» نمانده است. اقتصاد کشور سقوط کرده و فقر و گرانى فراگیر شده است. بر اساس آمار دولتى، پانزده میلیون ایرانى در زیر خط فقر زندگى میکنند و نزدیک به پنج میلیون نفر بیکارند. ارزش ریال به شدت سقوط کرده است و کیفیت زندگی مردم ایران در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۰، ۶۲ رتبه تنزل کرد و به رتبه ۱۵۰ رسید. احتمالاً این سقوط از سال ۲۰۱۰ به بعد نیز با شدت بیشترى ادامه یافته است. در همین مدت، شاخص فلاکت ۸۱ درصد رشد داشته است (۱). نابودى محیط زیست ابعادى فاجعهبار به خود گرفته است و آلودگى هوا سالانه جان هزاران نفر را میگیرد. صنایع کشور، از جمله صنایع نساجى و لبنى و خودروسازى و ذوب آهن و پتروشیمى، به ورشکستگى کامل نزدیک شدهاند. ایران بیشترین درصد معتاد را در جهان دارد و در حدود سیدرصد از ساکنان تهران دچار مشکلات روحی و روانیاند. در زمینه آزادى مطبوعات نیز، ایران در رتبه ۱۹۱ قرار دارد (۲). همچنین ایران بالاترین میزان اعدام در جهان را به نسبت جمعیت دارد.
مسئول اصلى این فجایع کسى نیست جز شخص ولى فقیه و ساختار متصلب جمهورى اسلامى. گذشته از این همه ناکامى و شکستهاى مفتضحانه و نیز حذف نیمى از سردمداران جمهورى اسلامى در انتخابات ۸۸ و فتنهگر شدن نخستوزیر امام و «منحرف» شدن رئیس جمهور رهبرى، بدنه حکومت نیز به شدت سرخورده و متزلزل شده است، دیگر حتا در میان اصولگرایان نیز خامنهاى اعتبار گذشته را ندارد.
۳) انتخابات: راهى براى نجات خامنهاى از بنبست
خامنهاى میخواهد تقصیر همه گرفتارى هاى کشور را بر گردن رئیس جمهور بیندازد. او میخواهد نامزدهاى این انتخابات با حمله به احمدینژاد رئیس جمهور تدارکاتچى را مسئول همه تباهیها معرفى کنند تا نقش رهبر، که مسئول اصلى این فجایع است، فراموش شود.
خامنهاى انتخابات را راهى برای عبور از بحرانى میداند که نظام جمهوری اسلامى بدان گرفتار شده است. وی میگوید: «انتخابات در کشور ما مظهر حماسه سیاسی است؛ مظهر اقتدار نظام اسلامی است؛ مظهر آبروی نظام است. آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوقهای رأی و تأثیر یکایک مردم در انتخاب مدیران کشور است… دشمنان ملت ایران همیشه سعی کردهاند انتخابات را از شور و هیجان بیندازند، برنامهریزی کردند که مردم را از حضور در پای صندوقهای رأی باز بدارند، مردم را دلسرد کنند، مردم را ناامید کنند. همیشه دشمنان ما سعی کردند این انتخابات را بیرونق کنند… گسترش مشارکت و حضور گسترده مردم در انتخابات اهمیت دارد. شور انتخاباتی در کشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی میتواند تهدیدهای دشمنان را بیاثر کند، میتواند دشمن را ناامید کند، میتواند امنیت کشور را تأمین کند.»
خامنهاى در پى «حماسه سیاسى» است تا از بنبست خارج شود و اصلاحطلبان نیز با گرم کردن تنور انتخابات تا کنون به وى کمکهاى شایانى کردهاند.
۴) استدلال طرفداران شرکت در انتخابات
کسانى که خواهان حمایت از رفسنجانى در این انتخاباتاند میگویند: میدانیم که این انتخابات آزاد نیست، پیشینه هاشمى را نیز میدانیم؛ اما حمایت از رفسنجانى در این انتخابات فرصتى است براى:
الف. ایجاد شور و امید در مردم و زمینهسازى برای حضور دوباره آنان در صحنه؛
ب. هاشمیى ۹۲ هاشمى دهههاى گذشته نیست و اکنون براى اصلاح واقعى وارد کارزار شده است؛
ج. هاشمیى تنها کسى است که وزن سیاسى لازم را براى ایستادگى در برابر فشارهاى رهبر دارد و میتواند مسائل مهمى چون رابطه با غرب و برنامه اتمى و تحریمها را حل کند و مانع فروپاشى کشور گردد؛
د. در دوران ریاست جمهورى هاشمى، فضاى سیاسى بازتر میشود و وضع براى حرکتهاى اجتماعى و مدنى و، در نتیجه، حرکت به سوى توسعه سیاسى فراهم خواهد شد.
خلاصه آنکه آنان میگویند این فرصت را نباید از دست داد؛ چراکه راه دیگرى نیست.
۵) بهاى شرکت در انتخابات
طرفداران شرکت در انتخابات براى این مشارکت ــ اگر هاشمى رفسنجانى تأیید صلاحیت شود ــ بهاى سنگینى از جیب ملت ایران به ولی فقیه خواهند پرداخت؛ اما چرا؟
ــ این انتخابات بهترین فرصت براى یادآورى پرونده همچنان باز انتخابات پیشین بود. انتخابات ۸۸ تجربههاى گرانبهایى برای مردم ایران درباره شروط حداقلى انتخاباتى آزاد، از جمله ضرورت نظارت بر روند شمارش آراء، به همراه آورد. در آستانه این انتخابات میبایستى، با تأکید بر این شروط، گفتمان جنبش سبز عمیقتر و دموکراتیکتر میشد؛ از فرصت انتخابات میبایستى استفاده میشد تا درباره نامزدهاى دربند انتخابات پیشین سخن گفته شود؛ اما براى حمایت از نامزدى هاشمى همه این مسائل به بوته فراموشى سپرده شده است.
ــ قهر سنگین مردم با نظام، که حکومت را به بحران شدید مشروعیت در داخل و خارج گرفتار کرده است، با شرکت آنان در انتخابات خواهد شکست؛ اصلاحطلبان، هیزم «حماسه سیاسى» خامنهاى خواهند شد و جهانیان این انتخابات صددرصد غیردموکراتیک را پرشور خواهند یافت. در نتیجه، خامنهاى از این حضور به مشروعیت و سود مورد نظرش در ابعاد داخلى و جهانى خواهد رسید.
۶) مسئله رد صلاحیت
اصولا هاشمى رفسنجانى فرد غیر شفافى است. او در شرایطى کاملا مبهم نیز براى نامزدى انتخابات ریاست جمهورى ثبت نام کرد. او چندین بار گفت که تنها در صورت عدم مخالفت خامنه اى نامزد خواهد شد و بارها تأکید کرد که بدون حمایت خامنه اى، هیچ رییس جمهورى نمى تواند موفق شود. او چندین هفته منتظر نظر خامنه اى باقى ماند و سرانجام ۴۵ دقیقه پیش از پایان یافتن مهلت ثبت نام، و پس از یک مکالمه تلفنى با دفتر خامنه اى که محتواى آن هنوز روشن نشده است، تصمیم به ثبت نام براى نامزدى انتخابات گرفت. مطلبى که در این باره مى توان گفت این است که نه خامنه اى، و نه اصولا هیچ دیکتاتورى، جز در هنگام سقوط، هرگز حاضر به شریک کردن کسى در قدرت نمى شود. اگر خامنه اى بخواهد اصلاحى نیز در امور کشور بکند، از طریق عوامل خود مى کند و نه با شریک کردن رفسنجانى در قدرت.
اگر خامنه اى احساس کند که انتخابات را به راحتى مى تواند مهار کند، مى گذارد تا رفسنجانى در انتخابات شرکت کند و در پایان، در شمارش آراء، گماشته خود را بر رفسنجانى برترى خواهد داد. براى این کار، به شوراى نگهبان دستور خواهد داد که صلاحیت رفسنجانى را تایید کند. و یا شاید هم، براى تحقیر هر چه بیشتر رفسنجانى، به شوراى نگهبان دستور دهد که صلاحیت رفسنجانى را تایید نکند تا وى با حکم حکومتى به هاشمى اجازه شرکت در انتخابات را بدهد. اما اگر خامنه اى احساس کند که ممکن است نتواند همه حاشیه هاى انتخابات و تقلب بزرگ را به آسانى مهار کند، قید حضور طرفداران هاشمى در انتخابات را خواهد زد و به شوراى نگهبان دستور خواهد داد که هاشمى را رد صلاحیت کند.
۷) مسئله تقلب
طرفداران نامزدى هاشمى مجبور شدهاند که براى کشاندن مردم به پاى صندوقهای رأى، مسئله تقلب را، که بزرگترین مدعاى مردم در جنبش سبز بود، از جدیت بیندازند و، در نتیجه، به روند شمارش آراء در این انتخابات مشروعیتى کاذب دهند. آنان درباره مسئله تقلب هیچ حرفى نمیزنند ــ امرى که بسیار خطرناک است و ممکن است، از نظر تاریخى، کمک به خامنهاى در دستبردن در آراء مردم محسوب شود.
اگر هم از طرفداران نامزدی هاشمی با اصرار درباره تقلب سؤال شود، پاسخ میدهند:
ــ تقلب انتخاباتى در جمهورى اسلامى استثناست؛ که دروغى بزرگ است، زیرا انتخاباتهاى جمهورى اسلامى همیشه آلوده به تقلب بوده است، منتها نوع آن و مرحله اعمالش تفاوت داشته است؛
ــ با توجه به اینکه مسئولیت اجرا و نظارت بر این انتخابات بر عهده دو جناح خامنهاى و احمدینژاد است و این دو جناح دشمن هماند، امکان تقلب مؤثر وجود ندارد؛ که این ادعا نیز نادرست است: بر اساس قانون جدید انتخابات، ترکیب هیئت اجرایى انتخابات را نه قوه مجریه، که اساساً مجلس تعیین میکند ــ مجلسى که تقریباً همه اعضاى آن، همانند سردار نجار، وزیر کشور، گماشتگان ولى فقیهاند؛
ــ اگر تفاوت آراء مانند سال ۷۶ زیاد باشد، تقلب ممکن نیست؛ که این سخن غلط را در انتخابات ۸۸ نیز گفتند و بعد از انتخابات گفتند که این بار وضع فرق کرده و «تقلب بزرگ» صورت گرفته است. اما سخن امروز آنها بدین معناست که تقلب بزرگى در انتخابات ۸۸ صورت نگرفته است و این سخن امتیاز دیگری است که از جیب مردم ایران و جنبش سبز به نظام میدهند، بیآنکه چیزی در برابر آن به دست آورند.
و جالب آنکه همه این تلاشهاى فریبنده در حالى است که خاتمى خود گفته است: «حتا تعداد رأى ما را هم آنها تعیین میکنند.»
۸) پرسش بزرگ
اما همه اینها مقدمهاى است براى طرح یک پرسش اساسى، که بدون پاسخگویی به آن، شرکت در انتخابات نتیجهاى ندارد جز کشاندن مردم ایران به بیراهه فریب و ناامیدى و نیز دادن مشروعیت به نظام نامشروع؛ و آن پرسش این است: «اگر خامنهاى پس از همه امتیازهایى که از حضور (احتمالى) مردم در انتخابات به دست میآورد، در آراء مردم هم دست ببرد و با تقلبى بزرگ فرد مورد نظر خود را به ریاست جمهورى بگمارد، چه باید کرد؟»
در این صورت، خامنهاى با کمک همه کسانى که در انتخابات شرکت کردهاند به همه خواسته هاى خود میرسد؛ و در عوض، مردم ایران بار دیگر خود را در دام فریبى بزرگ و در ناامیدى مطلق خواهند دید ــ احساسى که بر اثر اعتماد دوباره به راهکارهاى غلط اصلاحطلبان پدید خواهد آمد. تنها راه مقابله با چنین خطرى اعلام صریح این مطلب از سوى رفسنجانى و اصلاحطلبان حامیاش به حکومت و مردم است که:
۱) باید بر روند شمارش آراء نظارت شود؛
۲) در صورت مشاهده تقلبى تاثیرگذار، مردم باید از راههاى مدنى به دفاع از رأى خود بپردازند.
بدین گونه، شاید حکومت، به احتمال ضعیف، احتیاط بیشترى در انجام تقلب بزرگ بکند و مردم نیز شاید از نظر روحى براى اقدامات اعتراضآمیز آمادهتر شوند. در هر صورت، حداقل سود این هشدارها این است که حکومت نمیتواند ادعاى برگزارى انتخاباتى شفاف را داشته باشد و مشروعیتى که از انتخابات قلابى و مهندسى شده کسب میکند اندک خواهد بود.
اما آیا هاشمى و اصلاحطلبان حاضر به چنین کارى هستند؟ و آیا مردمى که تا کنون حتا یک تجمع انتخاباتى نداشتهاند شرایط چنین اعتراضى را دارند؟
اگر شوراى نگهبان صلاحیت هاشمى را تأیید کند، طرفداران نامزدى هاشمى در انتخابات، همه مردم ایران را بازیچه دست دیکتاتور خواهند کرد.
سعید بشیرتاش
bashirtash.org
facebook.com/saeed.bashirtash
(۱)
http://www.persian.rfi.fr/شاخص-کیفیت-زندگی-در-ایران-همچنان-سقوط-خواهد-کرد-۲۰۱۳۰۵۰۴/ایران
(۲)
http://www.radiofarda.com/content/f9_freedom_house_2013_report_free_press/24974530.html