بالاخره که شهید شد؟

پنجشنبه, 9ام خرداد, 1398
اندازه قلم متن

kamran

رامین کامران

عملیات نظامی سینمااسکوپ و تکنی کالر آمریکا که با سر و صدای فراوان شروع شد و به ناگهان ختم، با وجود اینکه به جنگی منجر نشد، شهدایی بر جا گذاشت. به هر صورت جنگهای نشده هم گاه موجب تلفاتی میگردد و تصور میکنم که جا دارد یادی از این شهدا بکنیم و برایشان حجله ای مجازی ببندیم.

اولین آنها رضا پهلوی بود و طرفدارانش که بعد از عرضۀ مکرر و پر سر و صدای خدمات به آمریکا، باز بی هوا به حال خود رها شدند. معلوم نیست خودشان هنوز متوجه شده باشند که اربابان آمریکایی به آنها به چه چشمی نگاه میکنند. اگر متوجه نیستند، به این دلیل است که از خدمتگزاری رضایت دارند و هر اتفاقی بیافتد و هر رفتاری ببینند، باز آماده به خدمتند. وارث سلطنت، از ابتدای ورود نو محافظه کاران به صحنه و راه افتادن جنگ عراق به جرگۀ پیروان این باند پیوسته و هر بار که آنها به گردنکشی پرداخته اند، سکوت پیشه کرده و خودی نشان نداده تا پایان عملیات و به افتضاح ختم شدنش که باز ابراز وجودی بکند. در همان زمان و بعد از ختم دور اول تهدید های توخالی علیه ایران، مدعی شد که درست است کسی او را ندیده، ولی میکوشیده جلوی جنگ را بگیرد. حکایت همینطور تکرار شد و این بار هم بعد از تمام کوششهایش برای نزدیکی به مراکز قدرت در آمریکا، به محض ختم ماجرا، اعلامیه داد که ملت ایران نباید چشم به کمک خارجی داشته باشد! پیروان فرشگردی و ققنوسی و متفرقه اش هم دنبال همین خط را گرفتند که نباید به آمریکا توجه داشت، باید خودمان براندازی کنیم! داستان مضحک است ولی چون تکراری است، لبخندی بر لب نمینشاند. فقط این هست که با در نظر گرفتن وسعت واکنشها به این هزارمین پشتک و وارو، هیچ معلوم نیست که پهلوی طلبان بتوانند دوباره برای تظاهر به مبارزه هم که شده، سر بلند کنند. سرنوشت اینها که کاری جز مزاحمت ندارند، بیرون رفتن از میدان است و اینهم گام بزرگی بود در همین جهت. غیابشان اسباب مسرت خواهد بود و هر چه زدوتر حاصل گردد، بهتر. جمهوریخواهان سلطنت طلب هم که از گونه های تازه کشف شده هستند، بهتر است از همینها سرمشق بگیرند.

ولی نباید فقط به اپوزیسیون نگاه کرد. تلفات داخلی وقایع، همین اصلاح طلبانی بودند که برجام را به ملت ایران  ارمغان کرده اند و در مورد اخیر هم به دلیل باقی ماندن در مقامشان، طرف آمریکا بودند. همه میدانند که اینها ناچار شدند تا نقشی درست خلاف آنچه که میخواهند و میتوانند، بازی کنند ـ مشدی عباد در نقش جوان اول. مقاومت و جواب درشت دادن به آمریکا، کار اینها نیست و دیدیم که این کارها را چه اندازه با بی میلی انجام دادند. کوتاه آمدن آمریکا را به حساب حسن نیت گذاشتند، نه ناتوانی و در هر موقعیتی پای مذاکره بروند، دستاوردی بهتر از برجام نخواهند داشت. اگر میگویم که جزو تلفات جنگ بودند، به این دلیل نیست که پست و مقامشان را از دست دادند. به این دلیل است که کوتاه آمدن آمریکا نشان داد که چقدر بزدلند و هر چه در طبق اخلاص تقدیم کرده اند، از سر بی لیاقتی خودشان بوده، نه زورآوری حریف. بی آبرویی اینها هم دستکمی از پهلوی طلبان نداشت. هر دو گوش دل به آمریکا سپردند و هر دو وقتی ناچار شدند، مدعی مقاومت گشتند.

حال بپردازیم به گروه آخر. همینطوری به نظر نمیاید که بولتون و پومپئو را بتوان جزو شهدا محسوب نمود، ولی به نظر من اگر هنوز نفهمیده اند، برای این است که گرم هستند و اگر هم خوانندگان اصرار بکنند که اینها شهید نشده اند، حاضرم شهید زنده محسوبشان کنم ـ اینهم وامی از اسلامگرایان. نکته این است که مطلقاً به نظر نمیاید که سیاست کلی فشار آمریکا بر ایران که اوباما و ترامپ و دمکرات و جمهوریخواه، نمیشناسد، تغییری بکند. احتمال این ادا و اصولهای نظامی هم هنوز وجود دارد. ولی در مورد اخیر به عیان و به تجربه، روشن شد که توان بازدارندگی جمهوری اسلامی برای منصرف کردن ایالات متحده از انجام عملیات نظامی که به هیچوجه محدود نمیتواند باشد و به محض شروع، همه گیر و منطقه گیر خواهد شد، کافیست. این نکته به این آسانی ها تغییر نخواهد کرد و طرفداران جنگ، آنهایی که میخواهند به هر قیمت که شده، جنگ را بر خلاف منافع ایالات متحده، به این کشور تحمیل نمایند، ضربۀ بزرگی دیدند. ناممکن بودن جنگ، عامل بسیار مهمی در روابط دو طرف است که در اینجا به تسجیل رسید. در ضمن درسی هم هست برای آدمهای به نهایت کم اطلاعی که تصور میکنند،  بازدارندگی فقط با سلاح اتمی ممکن است. خیر، اینطور نیست و تنها چیزی که موجد این توهم است، تفکر استراتژیک بسیار بی برگ و محدودی است که یادگار جنگ سرد است و دیدگاه همگان را تنگ کرده است و در صدر همه، آمریکایی ها را. جنگ طلبان احتمالاً بر سر کار خواهند ماند ولی وارد دوران افول خود شده اند، لااقل در دورۀ فعلی ریاست جمهور ترامپ. البته تا پول هست و پشتیبانی لابی اسرائیل، راه بازگشتشان هم باز است. ولی هیچ ضمانتی نیست که تعادل نظامی به نفع آنها تحول پیدا کند. نکت اصلی اینجاست.

شاید نتانیاهو را هم بتوان به این گروه ها اضافه کرد. نه به عنوان شهید، چون سر جای خودش هست، البته اگر از انتخابات فعلی پیروز به در بیاید. ولی به این دلیل که همه میدانند که حملۀ نظامی به ایران به هر قیمت، سیاست اوست که در آمریکا تبلیغ میشود. شکست، شکست او هم بود و جالب اینکه خودش زودتر از همه از این شکست مطلع شد و بدان واکنش نشان داد و سعی کرد پا پس بکشد. باید انصاف داد که اقلاً سرعت انتقالش از بقیه بیشتر بود.

۳۰ ماه می ۲۰۱۹ – پنج شنبه، ۹ خرداد ۱۳۹۸

از: ایران لیبرال


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

یک نظر

  1. شاهزاده بر می گردد تا جونتان در اید دزد ها و غارتگران حکومتی