محمود خادمی: رد صلاحیت های انتخابات؛ علاج واقعه قبل از وقوع

چهارشنبه, 8ام خرداد, 1392
اندازه قلم متن

khademiدر غروب سه شنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۲ نتایج نهائی احراز صلاحیت نامزدهای انتخابات یازدهمین دور ریاست جمهوری؛ توسط عباسعلی کدخدائی سخنگوی شورای نگهبان اعلام شد. از میان ۷۰۰ داوطلب برای شرکت در انتخابات ریاست جمهوری؛ اسامی ۸ کاندیدایِ تائید صلاحیت شده اعلام گردید و بقیه داوطلبین رد صلاحیت شدند.
در میان کاندیدا های رد صلاحیت شده؛ نام علی اکبر هاشمی رفسنجانی و اسفندیار رحیم مشایی هم بچشم میخورد. رد صلاحیت رفسنجانی؛ کسی که در دهه اول حیات این رژیم و در حضور خمینی بنیانگذار این نظام؛ نفر دوم قدرت جمهوری اسلامی بود؛ بزرگترین و مهمترین و در عین حال باور ناپذیر ترین جراحی و شکاف درونی نظام جمهوری اسلامی در طول حبات آن بود.

رفسنجانی کسی است که سوابق جانشینی فرمانده کل قوا ( جانشینی خمینی در دوران جنگ ۸ ساله با عراق )؛ ۸ سال ریاست جمهوری؛ ریاست قوه مقننه؛ ریاست مجلس خبرگان و اکنون هم ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام را در کارنامه خود دارد و مهمتر اینکه؛ کسی بود که علی خامنه ای را در جایگاه ولی فقیه نشانده بود.
بعلاوه رفسنجانی کسی بود که بقول زهرا مصطفوی دختر خمینی ــ که در نامه به خامنه ای خواستار تجدید نظر در رد صلاحیت رفسنجانی شده بود ــ؛ از نظر آیت الله خمینی همطراز با خامنه ای بوده و او نیز شایسته رهبری جمهوری اسلامی بوده است.

بهر حال بعد از ناکامی دار و دسته ولی فقیه از ممانعت ثبت نام رفسنجانی و بعد از اینکه تهدیدها و فشارهای اولیه برای جلوگیری از کاندید شدن رفسنجانی به نتیجه ای نرسید؛ وظیفه رد صلاحیت رفسنجانی از طرف ولی فقیه به شورای نگهبان محول شد. رفسنجانی بعد از رد صلاحیت اش در این باره گفت: من خود میدانستم که نباید می آمدم و در جلسات خصوصی گفتم که اینها ( ولی فقیه؛ شورای نگهبان و. … ) را از هر کس دیگری؛ بهتر می شناسم.

دختر رفسنجانی ــ فاطمه رفسنجانی ــ نیز در باره فشار به پدرش برای انصراف از کاندیداتوری؛ گفت: صبح برای ایشان پیغام آوردند که حتما” باید از کاندیداتوری انصراف دهند و ایشان هم صراحتا” جواب دادند انصراف نخواهم داد و نمی توانم به مردم خیانت کنم و بآنها دروغ بگویم. مردم به من اعتماد کرده اند و از من درخواست کرده اند که بیایم و بخاطر آنها آمده ام.

محمد خاتمی کاندیدای اولیه و اصلی اصلاح طلبان که از ثبت نام اش جلوگیری بعمل آمد و نهایتا” نتوانست ثبت نام کند؛ در باره جلوگیری از ثبت نام کاندیدای اصلاح طلبان میگوید: من مطمئن هستم که نمی خواهند ما بیائیم. تازه اگر از این مرحله ــ شورای نگهبان ــ هم بگذریم؛ حق نداریم بیش از آنچه که آنها می خواهند رأی بیاوریم.
امّا دلیل رد صلاحیت رفسنجانی؛ کهولت سن وی اعلام شد. طنز تلخی که بگفته مجید انصاری از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ از طرف کسی کهولت سن رفسنجانی مطرح می شود که خودش ــ احمد جنتی ــ بدلیل کهولت سن؛ دستاویز همه طنزهای پیامکی دنیا هستند ( جنتی در حالی رفسنجانی را بخاطر کهولت سن رد صلاحیت می کند که خودش بدون شبها ۸۷ سال سن دارد !!! ). جالب است در حالی رفسنجانی را به خاطر کهولت سن برای احراز پست ریاست جمهوری رد صلاحیت کرده اند که سال گذشته در تقابل با وی؛ او را از ریاست مجلس خبرگان بر کنار و مهدوی کنی ۸۲ ساله را؛ با صندلی جرخدار بجای او نشاندند.

بهر حال رفسنجانی یکبار در طول حیات سیاسی اش ــ در جمهوری اسلامی ــ برای ثبتِ نام نیک از خود در تاریخ؛ اما بخاطر حفظ و نجات نظام دینی از فروپاشی و سرنگونی وارد میدان رقابت و جدال جدی با ولی فقیه شد. امّا ولی فقیه و دار و دسته فاسد و جنایتکار او نا جوانمردانه و با توسل به رذیلانه ترین و غیر اخلاقی ترین شیوه ها او را از میدان رقابت خارج کردند تا بنا بر گفته ” کارل مارکس ” فیلسوف و جامعه شناس معروف آلمانی ” ستمدیدگان یکبار دیگر فرصت بیابند ستمگر دیگری را بر سرنوشت خود مسلط کنند “.

در حالیکه رفسنجانی بدستور ولی فقیه توسط شورای نگهبان رد صلاحیت شده؛ باز هم بعضی ها چشم انتظار الطاف کریمه !! ولی فقیه هستند که حکم حکومتی صادر کند و رفسنجانی را بدور رقابتهای انتخاباتی برگرداند. غافل از آنکه اگر بفرض محال هم چنین شود؛ یعنی وی بدستور خامنه ای به صحنه انتخابات برگردد؛ دیگر مورد اعتماد و اعتبار برای رأی دهندگانی که از او بخاطر مواضع و مخالفت هایش با ولی فقیه حمایت کرده بودند؛ نیست.

اگر در جریان انتخابات ریاست جمهوری؛ رفسنجانی مورد حمایت مردم و مخالفین رژیم قرار گرفته است؛ بخاطر مواضعی است که وی ــ در جریان قیام اعتراضی ۸۸ ــ در تقابل و مخالفت با ولی فقیه اتخاذ کرده است. بنابراین رفسنجانیِ مورد تائید و حمایت ولی فقیه؛ هیچ جاذبه ای برای مردم و رأی دهندگان ندارد. ضمن اینکه رفسنجانی بهیجوجه مورد تائید و پشتیبانی ولی فقیه قرار نخواهد گرفت . عباسعلی کدخدائی سخنگوی شورای نگهبان در تلویزیون دولتی در این باره گفته است: تصمیم شورای نگهبان یک تصمیم نهایی است و مرحله اعتراض وجود ندارد. همچنین رجا نیوز ارگان خبری متعلق به باند ولی فقیه؛ مخالفان شورای نگهبان را مفسد فی الارض بر شمرد.

شورای نگهبان:

پدیده ای متناقض و ناچسب در عصر آگاهیها؛ اهرم و چشم و گوش ولی فقیه برای وتوی هر قانون ملی و مردمی و وسیله ای در دست ولی فقیه؛ برای حذف و از میدان بدر کردن رقیبان.

علی اکبر اعلمی نماینده دوره های ششم و هفتم مجلس؛ وکیل پایه یک دادگستری و از کاندیداهای رد صلاحیت شده در نامه سرگشاده به احمد جنتی رئیس شورای نگهبان می نویسد: اعضای این شورا را بخاطر تشخیص و تصمیم نا درست شان شماتت و ملامت میکنم و حتی نسبت به قانونی که قوه تشخیص و سرنوشت یک ملت بزرگ را به تشخیص ۱۲ نفر پیوند زده است که صلاحیت و درستی قوه تشخیص آنان بنابر تجربه و از دید بسیاری از مردم؛ خود محل تردید است؛ معترضم و تأکید میکنم قانونی که با عدالت و حق حاکمیت مردم بر سرنوشت خود سر ناسازگاری داشته و غیر قابل تغییر باشد و یا دستمایه و دستاویزی برای تضیع حقوق مردم شود؛ مطلقا” محترم نیست.
” شورای نگهبان ” ارگانی است که اولا” مجلس باعتبار آن مشروعیت و قانونیت می یابد؛ ثانیا” این ارگان هم عهده دار تشخیص خلاف شرع بودن یا نبودن مصوبات مجلس است و هم مرجع تشخیص عدم تعارض قوانین مصوب مجلس با قانون اساسی است؛ همچنین شورای نگهبان مرجع نظارتی بر انتخابات ” خبرگان رهبری “؛ ریاست جمهوری ” و ” مجلس شورای اسلامی ” و بعلاوه تشخیص صلاحیت کاندید شدن برای سه ارگان فوق هم بعهده او میباشد.

بنابراین شورای نگهبان در واقع شعاع اصلی دایرهِ قدرت در نظام جمهوری اسلامی است؛ نقشی مشابه ” پلیت بیروی حزب کمونیست ” در شوروی سابق که بر زندگی تمام مردم کنترل و دخالت داشت. باین ترتیب صحنه سیاسی کشور ما؛ عرصه دخالت و ترکتازی دو بازیگر اصلی ولی فقیه و شورای نگهبان می باشد. یعنی در واقع؛ عرصه سیاسی کشور ایران میدان تاخت و تاز دو نفر یعنی خامنه ای و جنتی میباشد.

همین شورا در گذشته صلاحیت سه رئیس جمهور رفسنجانی؛ خاتمی و احمدی نژاد را تائید کرده است. یعنی کسانیکه به مدت ۲۴ سال بر کشور ما حکومت کرده اند. در حال حاضر این سه رئیس جمهور سابق؛ به ” بی بصیرتی “؛ ” فتنه ” و ” انحراف ” متهم میباشند. باین ترتیب میتوان نتیجه گرفت که با تائید و اوکی همین شورای نگهبان؛ کشور امام زمان نزدیک به سه دهه بدست نا باب ترین و بی صلاحیت ترین افراد اداره و دست بدست شده است. و جالب تر؛ این بار شورای نگهبان کسی را رد صلاحیت کرده است که هنوز رئیس ” مجمع تشخیص مصلحت نظام ” است و باید مصلحت های نظام را تشخیص دهد.

امّا به مصداق ضرب المثل معروف ایرانی “بهرام که خود گور میگرفتی همه عمر دیدی که چگونه گور بهرام گرفت “؛ در دوران اقتدار رفسنجانی و بسیاری دیگر از رد صلاحیت شده های امروزی؛ اینها خود در رد صلاحیت بسیاری از چهره های سیاسی نیک نام و نامدار ملی و مردمی کشور مانند مهندس بازرگان؛ یدالله و عزت الله سحابی و. ….. نقش داشته اند.

امّا قبل از اعلام رد صلاحیت رفسنجانی و مشایی؛ بخاطر جلوگیری از اعتراض و مخالفتهای احتمالی مردم به تصمیم شورای نگهبان؛ نیروهای نظامی و پلیس ضد شورش در خیابانها و بزرگراههای تهران و بعضی از شهرهای کشور مستقر شده و هلیکوپترها نیز بر فراز شهرها بگردش در آمدند. همچنین بسیاری از نفرات ستاد انتخاباتی رفسنجانی و مشایی نیز بازداشت شدند.

علت رد صلاحیت رفسنجانی:
یکم ــ رفسنجانی برای خامنه ای کاندیدی معمولی نبود؛ یک رقیب بود و در واقع هم ورود وی به انتخابات اعلام جنگ با خامنه ای بود. همانطور که دختر خمینی در نامه به خامنه ای ــ که در اعتراض به رد صلاحیت رفسنجانی نوشته بود ــ وی از نظر خمینی همطراز خامنه ای بوده است. این همطراز خامنه ای؛ در دوره ولایت فقیهیِ خامنه ای بشدت تحقیر و به حاشیه رانده شده است. خامنه ای میدانست که رفسنجانی از او دل چرکین و زخمی است.

بعلاوه؛ اختلاف رفسنجانی و خامنه ای ریشه است و هم در زمینه نظری و هم در عمل ــ کشور داری و سیاست گذاری ــ اختلافات اساسی بین آنها وجود دارد. بنابراین رفسنجانی با حضور در انتخابات و حمایت گسترده اجتماعی از وی ــ مطابق گفته مجید انصاری مطابق نظر سنجی ها بیش از ۷۰ در صد مردم از به صحنه آمدن رفسنجانی استقبال کرده اند ــ در صورت دست یابی و سلطه بر قوه مجریه ؛ بهتر می تواند اهداف خود که مستلزم حذف ولی فقیه است را پیش ببرد.

بنابراین حذف رفسنجانی توسط شورای نگهبان ــ که در واقع بدستور خامنه ای صورت گرفت بود ــ؛ در واقع حذفِ ضروری کسی بود که قصد زدن زیر آب ولی فقیه را کرده بود و ممکن بود در آینده ــ با حمایت گسترده اجتماعی ــ در مقابل خامنه ای قد علم کند و در پهنه های مختلف تصمیمات او را وتو کرده و به چالش بگیرد.
دوم ــ خامنه ای با توجه به تجربه انتخابات قبلی ریاست جمهوری ــ انتخابات سال ۸۸ ــ و شورش و اعتراضات بعد از آن؛ این بار بجای رأی سازی و تقلب در انتخابات توسط نظامیان؛ طرح مهندسی انتخابات را با حذف کاندیداهای مخالفین از طریق شورای نگهبان؛ پیش برد. تا با حذف کاندیدا های مخالف زمینه ای برای واکنش های اعتراضی مردم در خیابانها وجود نداشته باشد. یعنی خامنه ای با حذف کاندیدا های مخالف از طریق شورای نگهبان؛ با حساب خود ــ با حذف صورت مسئله اصلی دعوا ــ مشکلات واقعه را قبل از وقوع علاج کرده است.

بعبارتی این بار به جای سپاه؛ مسئولیت انتصاب ــ و نه انتخاب ــ رئیس جمهور موردِ نظرِ ولی فقیه؛ به شورای نگهبان واگذار شد. یعنی با حذف همه کاندیدا های مخالف و مسئله دار و مسئله ساز ــ رفسنجانی؛ مشایی و. .. ــ توسط شورای نگهبان صحنه انتخابات؛ خالی از رقیبان به ۸ کاندید تائید صلاحیت شدهِ بی خطر و وابسته به ولی فقیه واگذار شد. بنابراین مطابق این برنامه هم رئیس جمهور مورد نظر ولی فقیه از صندوق های رأی بیرون خواهد آمد و هم تنش ها و درگیریهای خیابانی مربوط به انتخابات به حداقل میرسند.

واقعیت این است که؛ رفسنجانی علیرغم بدنامیها و سوابق ننگین گذشته اش؛ به نماد تغییر خواهی و اصلاح در جامعهِ زیر سرکوب و در میان مردمی که با ترس از آینده و با چشم اندازی تیره و تار روزگار می گذرانند تبدیل شده و مورد حمایت گسترده مردم قرار گرفته بود. هراس ولی فقیه و اصولگرایان وابسته باو از موج اجتماعیِ شکل گرفته در حمایت رفسنجانی باعث شد تا بقول معروف ” گربه را دم حجله بکشند ” و از همان اول با رد صلاحیت از وی؛ امکان حضور در انتخابات و رقابت را از او سلب و از پیامدهای احتمالی آن؛ خود را مصون نگه دارند.

همه بیاد دارند که در اعتراضات بعد از انتخابات ۸۸؛ خیلی زود گزینه ” اعتراض به تقلب در انتخابات ” در ذهنیت مردم و جوانان معترض؛ بیک طرح سیاسی برای تغییر و سرنگونی رژیم ارتقاء یافت. جوانان و مردم معترض برای بواقعیت کشاندن این طرح در خیابانهای تهران و بعضا” شهرهای بزرگ کشور؛ با نیروی نظامی و سرکوبگر رژیم درگیر شدند؛ کشته شدند و یا شاهد بخون در غلطیدن دوستان و همرزمان خود بودند.

بنابراین متأثر از آن وقایع و حماسه های تاریخی؛ در جامعه ایران ذهنیتی قوی ریشه دوانیده است که به اعتبار آن هر لحظه امکان تکرار و ادامه آن حماسه ها وجود دارد؛ یعبارتی مردم ایران در کمین میباشند و مترصد فرصت مناسبند. بنابراین ولی فقیه و دار و دسته جنایتکار او تا سرنگونی؛ در کابوس از تکرار آن وقایع همواره یاید دست بعصا راه بروند.

بنابراین برای مقابله با تبعات احتمالی اجتماعی؛ سیاسی؛ انتخابات پیش رو ؛ پیشگیریهای ضروری و از جمله حذف رفسنجانی و مشایی از عرصه انتخابات باید صورت میگرفت.

سوم ــ معنی بلافصل تائید صلاحیت رفسنجانی توسط شورای نگهبان؛ تائید و حقانیت مواضع مهره اصلیِ ” خواص بی بصیرت ” ــ رفسنجانی ــ در رابطه با حوادث انتخابات ۸۸ و روی کار آمدن احمدی نژاد می باشد. بعبارتی تائید صلاحیت رفسنجانی یعنی اقرار و اعتراف غیر مستقیم ولی فقیه به خطاها و اشتباهات خود؛ در آن حوادث می باشد.

چهارم ــ ولی فقیه و اصولگرایان وابسته بوی؛ بعد از تجربه احمدی نژاد و مخالفت ها و طغیانهای مستمرش علیه عمود خیمه نظام یعنی ولی فقیه ــ بخصوص در دو سال پایانی دوره ریاست جمهوری اش ــ میخواهند در شرایط بحرانی و مرگبار کنونی همه صداهای مسئولان و دست اندرکاران یکپارچه و واحد باشد. آنها میدانند که هرگونه تفرقه و دوگانگی در شرایط بحرانی کنونی ضریب میخورد و سهمی مهلک برای بقاء نظام میباشد.

پیامدهای ردِ صلاحیت ها:

یکم ــ رد صلاحیت و خارج شدن رفسنجانی از عرصه انتخابات توسط شورای نگهبان؛ بدلخوشی های اصلاح طلبان حکومتی و افرادی که فکر میکردند رفسنجانی کسی است که میتواند جلوی خودسریها و قدرت طلبیهای ولی فقیه بایستد و آنها را تعدیل و مهار کند و راه اعتدال و اصلاح را در کشور بگشاید؛ نقطه پایان گذاشت و نقشه های آنان برای سهیم شدن در قدرت و مماشات با ولی فقیه را؛ نقش بر آب نمود.

یعنی یکبار دیگر ثابت شد که هیچ راه حلی در درون این رژیم قرون وسطائی برای اصلاح و بهبود وضعیت؛ وجود ندارد. یعنی دیگر بعد از این آزمون ــ اگر صداقت و حقانیتی در میان مدعیان اصلاح طلبی وجود داشته باشد ــ زمان تصمیم گیری در مورد بودن و نبودن در درون این نظام فرا رسیده است . بعبارتی با حذف رفسنجانی از نظر مردم ایران؛ دیگر ادامه پروژه دروغین اصلاح طلبی در ایران هیچ حقانیتی نداشته و به پایان خط خود رسیده است.

همچنین حذف رفسنجانی نشان داد که؛ سیاست دفاع از آزادی؛ دمکراسی و حقوق مردم نمی تواند با دفاع از قانون اساسی که ولی فقیه در محور آن قرار دارد ــ و شورای نگهبانی که امیال و مقاصد ضد ملی و ضد مردمی ولی فقیه را پیروی می کند؛ مفسر آن است ــ ؛ سنخیتی داشته باشد. حذف رفسنجانی نشان داد که بر خلاف ادعای اصلاح طلبان ــ که خواهان اجرای بی تنزل قانون اساسی میباشند ــ؛ قانون اساسی نظام دینی که بیش از ۳۰ سال است که مردم ایران را به اسارت و بردگی کشانده است؛ نمی تواند آزادیبخش باشد.

دوم ــ در حالیکه رژیم برای نجات از بحرانهای اقتصادی و کاستن از فشار تحریمهای بین المللی به ترمیم و بر قراری رابطه با غرب و سیاست تنش زدائی در روابط خارجی بیش از هر زمان دیگر نیاز دارد؛ حذف رفسنجانی از صحنه انتخابات؛ نه تنها چشم انداز برقراری چنین رابطه ای را تا حدودی نا ممکن و دور از دسترس قرار میدهد؛ بلکه باعث خواهد شد سیاست تاکنونی غرب در قبال رژیم یعنی سیاست ” تغییر رفتار ” با سرعت بیشتری بسمت سیاست ” سرنگونی ” تغییر جهت بدهد.

سنگین شدن کفه سیاست سرنگونی ــ در سیاست غرب و امریکا با ایران ــ، فشارهای سیاسی غرب بر روی رژیم و تشدید بیشتر تحریمهای اقتصادی ایران را؛ در پی خواهد داشت

سوم ــ حذف رفسنجانی اگر چه زمینه اعتراضات و درگیریهای خیابانیِ مردمی در جریان انتخابات را تا حدودی از میان برداشته و کم کرده است و رابطه تیره و پر از کشمکش میان مردم و ولی فقیه را وارد دور تازه ای از خشونت؛ سرکوب و خفقان بیشتر کرده است؛ اما مردم ستمدیده ای که بیش از سه دهه یک لحظه روی آرامش؛ امنیت و آسایش را ندیده اند؛ قاعدتا” نمی توانند ناظر بی طرف توطئه و دروغ بماند.

یعنی با تمام تدابیر و پبشگیریهای ولی فقیه؛ حذف رفسنجانی ممکن است در شرایط انفجاری کنونی؛ جرقه را به باروت خشم فرو خورده مردم برساند. یعنی علیرغم هر افت و خیزی در مسیر مبارزه مردم ؛ باز هم شروع جدیدی از جنگ و جدال های درونی باندهای نظام و وقوع اعتراضات مردمی اجتناب ناپذیر خواهد بود.
امّا توطئه آشکار ” شورای نگهبان ” در رد صلاحیت کاندید مورد حمایت مردم؛ روشن تر از گذشته به مردم فهمانده است که در این رژیم؛ چیزی بنام حق مردم برای انتخاب کردن؛ معنی ندارد. بنابراین دیگر هیچ دلیلی برای حضور در پای صندوقهای آرا و رأی دادن وجود ندارد. یعنی گزینه تحریم فعال انتخابات؛ مشروع تر و قابل قبول تر از هر زمان در چشم انداز انتخابات رژیم قرار گرفته است.

در آخر خاتمی در دیدار با جمعی از دانشجویان ( ۱۹ اردیبهشت ۹۲ ) براستی گفته بود: نه داوری مثبت آنان در باره کسی موجب سر افرازی است و نه قضاوت منفی آنان موجب سر افکندگی است. ولی حالا خوب ریش و قیچی بدست آنان است. بنابراین میتوان گفت رد صلاحیت رفسنجانی توسط شورای نگهبان می تواند برای رفسنجانی؛ سر دوشی و مدال افتخاری باشد که نا خواسته ولی فقیه به وی هدیه داده است؛ امیدوارم که آقای رفسنجانی با ایستادن در کنار مردم و با استمرار ایستادگی اش در مقابل ولی فقیه؛ از این هدیه ارزشمند بخوبی پاسداری کند.

محمود خادمی
28.۰۵.۲۰۱۳
arezo1953@yahoo.de


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.