آقای خاتمی، شرم نمی‌کنید!؟

سه شنبه, 1ام مرداد, 1398
اندازه قلم متن

کوروش گلنام

محمد خاتمی نیز گویا به همان بلایِ رهبر، همان “ستونِ خیمه انقلاب”، آخوند علی خامنه‌ای دچار شده و روانش نامتعادل شده است!

در این دو ماه گذشته، چند بار سخنانش دستخوشِ دگرگونی شده است. یکبار گفت: امیدی نیست اگر از مردم هم بخواهیم دیگر به حرف ما گوش کرده و درانتخابات شرکت کنند. (نقل به مفهوم) اندک زمانی پس از آن از سر همین ناامیدی، راه چاره ایران را “یک سیستم فدرالی” ارزیابی فرمود!

ولی این نیز دوامی نیافت و شاید با تشری از سویِ ستونِ خیمه انقلاب و یا هُشدار یواشکی چند مأمور امنیتی، یکباره موضعِ تازه‌ای گزیده و این بار واژگونه سخنان چندی پیشِ خود، از مردم می‌خواهد که “فداکاری کرده و در انتخابات شرکت کنند”!

فداکاری برای که و برای چه؟

فداکاری برایِ ماندگاری همآن ستونِ خیمه انقلاب که مردم ایران را چنین گرفتار خیال بافی هایِ روانپریشانه خود کرده و آینده سرزمین ما را به قمار بزرگی که خود می‌داند برنده‌اش نخواهد بود و بازی مرگ است، کشانده است؟ فداکاری برای آقا و باندهای مافیایی وابسته به او که اگر تا دیروز تنها ترروریست و تروریست پرور بودند، اکنون چون دزدان سومالیایی، به دزدان دریایی مبدل شده و با آتش بازی می‌کنند؟ فداکاری کنند برای پایداری این حکومت ستم گرِ نابخرد که هزاران خانواده ایرانی را پریشان و مردم را دچار ناداری و گرفتاری‌های پایان ناپذیر کرده است؟ فداکاری کنند که سرمایه‌های ملی اشان همچنان به جیبِ مفت خورهایِ گردن کلفت، شکم باره و تروریستی چون حسن نصرالله و بشار اسدِ آدمکش و… سرازیر شود؟ فداکاری کنند تا به شمار کودکان خیابانی و کودکان کار افزوده شود که به جای نشستن بر نیمکتِ آموزشگاه باید با رنج و سختی و در آن ناامنیِ “ام القرایِ اسلامی”، که هر دم در خطر تجاوز و سوء استفاده جنسی هستند، به کار پرداخته و گاه حتا هزینه زندگی پدر یا مادر معتاد خود را فراهم کنند؟ فداکاری کنند تا شماری از مردم در کشور ثروتمندی چون ایران در آشغال‌ها بدنبال یافتن غذا باشند؟

جنابعالی و رهبر مقدس، ستونِ خیمه انقلابِ شما و باندهای مافیایی که دردی ندارید! نه غم نان دارید، نه درد ناداری، پریشانی و استرسِ تامین غذا، پوشاک، کرایه خانه، پزشک و دارو، رفت و آمد و دهها درد بی درمان دیگر از آن میان نا امنی و فضای امنیتی و زورگوییِ فزاینده! شما تنها در اندیشه فردای خود هستید و حفظ نظامِ مقدسِ اسلامیِ خونریز، ستمگر و دیوانه‌ای که کمر به نابودیِ ایران بسته است.

آقای خاتمی شرم کن!

شما مردم را چه تصور کرده‌اید؟ مگر آنها فراموش می‌کنند در هجوم به دانشگاه چگونه به دانشجویان پشت کردید و آنان را در دست اوباشان رهبرِ مقدس رها کردید تا آن فاجعه دردناک را به وجود آوردند! مگر روزنامه نگاران و خبرنگاران فراموش می‌کنند که چگونه بر بستن فله‌ای روزنامه‌ها و بازداشت و زندانی شدن شماری از آنان و بیکاری و سرگردانی شماری دیگر چشم بستید؟ مگر مردم فراموش می‌کنند پس از دو دوره ریاست جمهوری و بهره وری از مزایای فراوان آن، سیر و سیاحت در کشورهای گوناگون با ماسک عوامفریبانه “گفتگویِ تمدن ها”، سر آخر در پاسخ انتقاد از سستی و بی مایگیِ خود، چگونه خود را تنها یک “تدارکاتچی” نامیدید؟ یک دانش آموز دبستانی نیز می‌توانست این پرسش را از شما به میان آورد که: چگونه می‌شود که جنابعالی در چهار سال نخست پی نبردید که تنها یک تدارکاتچی بیشتر نیستید و برای ماندن بر قدرت در چهار سال پس از آن و کشاندن مردم به پای صندوق هایِ رأی نه تنها آن را پنهان کردید که حتا عوامفریبانه اشک ریختید و گریستید؟

***

ببین آقای محترم، این شعار مردم در تظاهرات‌ها را بارها گوش کن: ” اصلاح طلب، اصول گرا، دیگه تمومه ماجرا! ” دوران شما پایان یافته است. آن دوران فریب، آب رفته‌ای است که با هیچ ترفندی دیگر به جوی باز نمی‌گردد و شما دوباره نمی‌توانید مردم، به ویژه جوانان، را فریب دهید. بهتر نبود خود را بیش از این مضحکه نکرده و دست از سرِ مردم برمی داشتید؟ بهتر نیست سکوت کنید و در کنج آسایش خود باشید؟ این شعر سعدی خطابش به شما است:

دو چیز طیره عقل است: دم فرو بستن
به وقتِ گفتن و، گفتن به وقتِ خاموشی
گلستان سعدی

شما در هشت سال تکیه بر قدرت در برابر بی خردی‌ها و تبهکاری هایِ رهبر مقدس و باندهای مافیایی و تنزل آشکار مقامِ ریاست جمهور به یک “تدارکاتچی”، با آنان شریک و همراه شدید، “دم فرو بستید” و خفت را پذیرفتید و اینک که باید خاموش باشید از سر ترس (همه باید فهمیده باشیم که شما آدمِ جبونی هستید) “بلبل” شده‌اید!

بیایید به جای همه کارهایِ ناروایی که انجام داده‌اید، همچون این ۱۴ تن دلاوری که جان بر کف خواستار استعفایِ “ستون خیمه انقلابِ” جنابعالی و تدوین یک قانون اساسی لائیک بر مبنای دمکراسی و حقوق بشر شده‌اند، “یک جو” پایداری و دلیری از خود نشان داده، در کنار آنان و مردم قرار گرفته و از خواست واقعی آنان پشتیبانی کنید!

آقای خاتمی، براستی شرم نمی‌کنید از این تبهکاران، که نخستین دشمنانِ مردم ایران هستند، پشتیبانی می‌کنید!

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.