آقای تاج زاده یکی از چند شخصیت اصلاح طلبی که در مقابل کودتای انتخاباتی خامنه – احمدی نژاد در سال ۸۸ ، صدای اعتراض خود را علیه کودتاچیان بلند کرد و به جرم همراهی با مردمی که رأی شان دزدیده شده بود ، به کینه وغضب بیت رهبری و شخص خامنه ای گرفتار شده است ، در آخرین نامه خود از زندان اوین ، در مورد “انتخابات”، پیامی برای مردم ارسال داشته است که گرچه پیام ایشان حاوی روشنگری هائی است اما از آنجائی که در این پیام ، توّهم پراکنی و در مواردی ناراستی هائی نیز وجود دارد ، خوب است که آن را مورد نقد قرار داد . لازم به تذکر است، پس ازاینکه آقای خاتمی عدم تمایل خود را برای ورود به صحنه “انتخابات” اعلام داشت و جای خود را به هاشمی رفسنجانی داد ، همه شخصیت ها و جناح های اصلاح طلب نیز حمایت و پشتیبانی خود را از کاندیداتوری رفسنجانی اعلام نمودند. همچنین آقای تاج زاده نیز طی نامه ای از درون زندان اوین ، بر ضرورت پشتیبانی اصلاح طلبان از هاشمی رفسنجانی در انتخابات آینده ریاست جمهوری تأکید کرد! تا اینکه شورای نگهبان به فرمان خامنه ای، اقدام به رد صلاحیت رفسنجانی نمود که البته اقدام غیر قانونی شورای نگهبان اعتراض اصلاح طلبان، برخی از اصول گراها و همچنین پاره ای گروهها و محافل سیاسی خارج از کشور که برای خروج از بحران و باز شدن فضای بسته و خفقان آلود کنونی ، دل به پیروزی هاشمی رفسنجانی در “انتخابات” بسته بودند را بدنبال داشت .
و شگفتا که پس از رد صلاحیت رفسنجانی ، برخی از چهره های اصلاح طلب و از جمله آقای تاج زاده که انتظار میرفت راهکار مناسبی را برای مقابله با توطئه بیت رهبری و خروج از بن بست کنونی ارائه دهند ، دست بدامان کسی میشوند که درحقیقت مسبب اصلی بحران وتمامی فجایع ، خودِ اوست . شخص خامنه ای و بیت فاسدش را میگویم که امروزه به مهمترین ستاد و مرکز توطئه گری علیه منافع ملی ایرانیان تبدیل شده است. آقای تاج زاده در پیامی که از درون زندان اوین برای مردم ایران ارسال داشته است ، چنین وانمود میسازد که گویا رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی ، نتیجه تصمیم جنتی رئیس شورای نگهبان بوده است ، لذا در پیام خود خامنه ای را خطاب قرار میدهد و از او میخواهد که به جنتی “مهار” بزند ! گوئی که شورای نگهبان و جنتی بدون اجازه رهبر اقدام رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی کرده اند! و ناگفته پیدا است که درعبارت “مهار زدن به جنتی” معنائی نهفته است که بجز تقاضای “حکم حکومتی” تفسیر و تعبیر دیگری از آن نمیتوان ارائه داد!
در بخشی از پیام آقای تاج زاده چنین میخوانیم:
«ایرانیان سر افراز ! اقتدارگراها با دزدیدن حق انتخابات آزاد ما ، راهی جز عدم شرکت در انتخابات مهندسی شده و نامشروع اخیر را برایمان باقی نگذاشته اند . البته ما تا ۲۳ خرداد فرصت داریم تا با تشکیل کمپین بزرگ «رأی ما هاشمی» جناح حاکم را مجبور به تجدید نظر در تصمیم غیرقانونی خود و بازگرداندن حق مسلم ملت در تعیین سرنوشت خویش کنیم . آقای هاشمی حتی اگر ۲۴ ساعت قبل از انتخابات به این صحنه وارد شود ، پیروز میدان خواهد بود. چرا که ملت ایران وی را می شناسد و در نتیجه نیازی به تبلیغات صدا و سیمای میلی ندارد. از سوی دیگر چنانچه رهبر از انجام وظیفه قانونی خود در مهار خودسری های جنتی و استیفای حقوق ملت قصور ورزد، وی را مسئول مستقیم این انتخابات رسوا و تک اسبه و نیز نابسامانی های مدیریت اجرایی کشور، پس از این انتخابات خواهیم خواند . هم چنان که دولت آتی را دولت کودتا خواهیم نامید.»
در همین چند سطر از پیام آقای تاج زاده به مردم ایران ، چندین ناراستی به چشم میخورد که نگارنده این سطور به اختصار به آن میپردازد :
۱- آقای تاج زاده در پیام خود چنین القاء میکند که رد صلاحیت رفسنجانی از طرف شورای نگهبان ، گویا برابر است با دزدیده شدن حق “انتخابات آزاد” از مردم ایران ! حال سئوالی که برای مخاطبان پیام آقای تاج زاده یعنی تمام شهروندانی ایرانی که ۳۴ سال است حق انتخاب کردن و انتخاب شدن از آنان ربوده شده ، این است که : اگر صلاحیت هاشمی رفسنجانی از طرف شورای نگهبان تأیید میشد و یا به همان امیدی که آقای تاج زاده و اصلاح طلبان به آن دلخوش کرده اند ، اگر برفرض محال ، همین فردا خامنه ای با صدور حکم حکومتی ، رفسنجانی را به صحنه انتخابات بازگرداند آیا این بمعنی اجرای “انتخابات آزاد” در جمهوری اسلامی و برسمیت شناختن حق انتخاب کردن برای ایرانیان است؟! چنین بنظر میرسدکه آقای تاج زاده که خود مجری چندین انتخابات در نظام جمهوری اسلامی بوده است ، حضور و یا عدم حضورکاندیدای مورد نظر اصلاح طلبان و در این مورد مشخص (هاشمی رفسنجانی) را ، معیار و ملاک “انتخابات آزاد” در حکومت ولایت مدار و مطلقه خامنه ای ارزیابی میکند ! و متأسفانه پس از ۳۴ سال برگزاری انتخابات هائی درجمهوری اسلامی که از بیخ و بن تبعض آمیز ، غیر دمکراتیک و توأم با تقلب های آشکار بوده است ، هنوز هیچیک ار جناح های اصلاح طلب حاضر نیستند این واقعیت انکار ناپذیر را بپذیرندکه حق شهروندی ایرانیان مبنی بر انتخاب کردن آزاد و انتخاب شدن آزاد ، از نخستین روز تأسیس جمهوری اسلامی تا به امروز پایمال شده است و در هیچ دوره ای از ادوار انتخابات های اسلامی ، حتی زمانی که سه قوه مقننه و مجریه و قضائیه در دست اصلاح طلبان بوده است ، شهروندان ایرانی حق نداشته اند آزادانه انتخاب کنند و آزادانه انتخاب شوند ، چونکه شاخص آزادی انتخابات در نزد اصلاح طلبان ، همیشه مشروط به تأیید یا رد صلاحیت کاندیدای آنان ، از سوی شورای نگهبان ولی فقیه بوده است ، و آقایان و خانم های اصلاح طلب حتی در اوج قدرت خویش ، برای رفع تبعیض های قانونی و دفاع از حقوق همه شهروندان ایرانی پافشاری نکردند تا رسیده اند به اینجا که شورای نگهبان خامنه ای ، میتواند براحتی صلاحیت ستون انقلاب و جمهوری اسلامی شان(هاشمی رفسنجانی) را رد نماید و آب از آب هم تکان نخورد .
۲- آقای تاج زاده در پیام خود به مردم ایران ، چنین القاء میکند که گویا شورای نگهبان و شخص آیت الله جنتی بدون صوابدید رهبر اقدام به رد صلاحیت هاشمی رفسنجانی نموده است ! ایشان چنین مینویسد «چنانچه رهبر از انجام وظیفه قانونی خود در مهار خودسری های جنتی و استیفای حقوق ملت قصور ورزد، وی را مسئول مستقیم این انتخابات رسوا و تک اسبه و نیز نابسامانی های مدیریت اجرایی کشور، پس از این انتخابات خواهیم خواند »
آیا کج اندیشی و اوج توّهم نیست که برای خروج از بن بست کنونی کشور و بازگرداندن رفسنجانی به صحنه انتخابات قلابی ، دست بدامان کسی شد که تمامی توطئه ها در زیر سرخودِ او است و همه تصمیمات از بیت فاسد و دارودسته های فاسد نظامی – امنیتی پیرامون او رهبری میشود ؟! و آیاساده انگاری محض نیست که تصور شود شورای نگهبان و شخص جنتی بدون موافقت و کسب اجازه از خامنه ای ، اقدام به رد صلاحیت رفسنجانی کرده اند ؟! حالا دیگر کیست که نداند ، جنتی و جنتی ها در دستگاه فاسد بیت رهبری ، فقط مُهره های بی ارزش و دست نشانده ای هستند که به فرمان ولی فقیه و سران امنیتی و نظامی پیرامون او ، بحرکت در میآیند و اعضای شورای نگهبان و رئیس آن شخص جنتی فاقد هرگونه تصمیم و اراده مستقلی میباشند ، پس مهار کردن نوکرهای گوش بفرمان ، که آقای تاج زاده بمثابه یک راهکار سیاسی ، از خامنه ای درخواست مینماید ، بجز مشروعیت بخشیدن به حکم حکومتی خامنه ای ، آیا نتیجه دیگری دارد ؟!
درخواست مهار زدن به جنتی که آقای تاج زاده در پیام خویش مطرح مینماید ، حتی اگر به بهانه پرتاپ توپ به میدان خامنه ای باشد ، همانند گل زدن به تیم خودی است و از نظر سیاسی ، تاکتیکی است نامناسب و در جهت تأیید یکه تازی رهبر ، چونکه رهبر و ولایت مطلقه فقیه را که درحقیقت مسئول تمامی تباهی ها است از زیر ضرب خارج میسازد و مسئولیت رد صلاحیت رفسنجانی و بیشتر از ۶۰۰ نفر دیگر را ، از گردن خامنه ای برمیدارد و بار این مسئولیت را متوجه جنتی میسازد ، بنابراین اگر قرار است که به تصمیم شورای نگهبان ، بخاطر رد صلاحیت رفسنجانی اعتراض گردد ، میبایستی که این اعتراض شامل حال صدها نفر دیگر که رد صلاحیت شده اند نیز بشود .
۳ – آقای تاج زاده در پیام خود به مردم ایران ، چنین القاء مینماید که اگر هاشمی رفسنجانی به صحنه بازگردد ، گویا آزادی انتخابات در ایران تأمین شده است و “حق تعیین سرنوشت” به مردم ایران بازگردانده شده است . ایشان چنین مینویسد : «البته ما تا ۲۳ خرداد فرصت داریم تا با تشکیل کمپین بزرگ «رأی ما هاشمی» جناح حاکم را مجبور به تجدید نظر در تصمیم غیرقانونی خود و بازگرداندن حق مسلم ملت در تعیین سرنوشت خویش کنیم .» حتماً آقای تاج زاده که در دولت “اصلاحات” خود مسئول برگزاری چند انتخابات بوده است خوب میداند که تا کنون سابقه نداشته است که شورای نگهبان در تصمیم های خود تجدید نظر نماید ، پس میماند صدود حکم حکومتی از جانب شخص خامنه ای ! حال باید از آقای تاج زاده که حتماً با ولایت مطلقه فقیه و اختیارات بی حد و حصر خامنه ای مخالف است باید سئوال کرد که : گیریم هاشمی رفسنجانی یعنی کسی که اصلاح طلبان تمام امید خود را به او بسته اند با حکم حکومتی ، به صحنه انتخابات بازگردد ، آیا این اقدام ، مشروعیت بخشیدن به حکم حکومتی خامنه ای و اعتراف به قانونی بودن حکم حکومتی نیست ؟! و گیریم که پس از بازگشت با حکم حکومتی به صخنه ، با فرض اینکه هیچ تقلبی هم صورت نگیرد و رفسنجانی بتواند بر رقبای خود در “انتخابات” پیروز شود ، باز این سئوال مطرح میگردد : آیا کسی که با حکم حکومتی خامنه ای به قدرت بازگشته است ، توان رویاروئی با رهبر و باندهای نظامی و امنیتی که اکنون کنترل رهبر را هم در اختیار گرفته اند دارد ؟! و مهم تر از همه اینکه ، آیا براستی آنچنان که آقای تاج زاده در پیام خویش عنوان مینماید ، بازگشت هاشمی رفسنجانی به صحنه انتخابات قلابی جمهوری اسلامی را میتوان به عنوان “حاکم شدن مردم بر سرنوشت خویش” تعبیر نمود ؟!
۴ – در قسمت دیگری از پیام آقای تاج زاده به مردم ایران چنین میخوانیم :
«هم میهنان گرامی ! هاشمی به میدان آمده بود تا با اتکاء به خدا و رأی شما و با شعار اتحاد و اقتدار و تشکیل دولت وحدت ملی ، پرچم دار راهی شود که در آن پول و پاسپورت و پرچم ملی اعتبار خود را مجدداً بازیابد.»
بعید بنظر میرسد که آقای تاج زاده معنی دولت وحدت ملی و چگونگی تشکیل چنین دولتی و همچنین از چگونگی ساز وکارهائی که باعث رونق اقتصادی و معتبر شدن پول و پرچم یک کشور میگردد آگاهی کافی نداشته باشد ، در اینجا نیز باز این سئوال برای مخاطبان پیام آقای تاج زاده پیش میاید که آیا براستی هاشمی رفسنجانی چنان شخصیتی است که بتواند در ایران دولت وحدت ملی تشکیل دهد و به اهدافی که آقای تاج زاده آرزوی تحقق اش را در سر می پروراند جامه عمل بپوشاند ؟! شایسته میبود که آقای تاج زاده که میدانم با معانی لغات و واژه سیاسی آشنائی کامل دارد بجای عبارت “تشکیل دولت وحدت ملی” توسط رفسنجانی ، عبارت تشکیل “دولت وحدت جناح های مختلف جمهوری اسلامی ” را بکار میبردند چون واژه “ملی” مدالی نیست که بر سینه هر دولتی و بر یقه هر کس و ناکسی آویزان گردد . در بدنامی سران ومسئولان جمهوری اسلامی ، همین قدر کافی است که گفته شود ، بسیاری از این سران و مسئولان جمهوری اسلامی و از جمله هاشمی رفسنجانی ، به جرم ترور و آدمکشی ، در برخی از کشورهای اروپائی و امریکائی ، تحت تعقیب پلیس بین الملل میباشند ، اینکه آقای تاج زاده با شخصی که در داخل کشور ، از همان ابتدای تأسیس حکومت اسلامی ، مردم ایران به او لقب “اکبرشاه روباه” داده اند ، و درخارج کشور هم بواسطه ترورها و بمب گذاری هائی که طراحی و رهبری کرده است ، تحت پیگرد پلیس بین الملل میباشد ، چگونه میخواهد “دولت وحدت ملی” تشکیل دهد ، این هم معمائی است که بهتر است آقای تاج زاده و همه کسانی که تمام تخم مرغ های خود را در سبد ناجی و معمار اصلی جمهوری اسلامی گذاشته اند ، به آن پاسخ دهند .
حرف آخر – آقای تاج زاده گرامی ! ضمن احترام و همدردی با شما و خانواده شما ، من به عنوان یکی از همدردان شما و کسیکه زندان و شکنجه ی دو رژیم دیکتاتوری شاهی و شیخی را در راه آزادی و سربلندی ایران و مردم محروم و ستمدیده اش تحمل کرده است و به عنوان شاهد بازمانده ای از اعدام های چند نسل از شریف ترین جوانان این سرزمین بدست جلادان دو حکومت خودکامه ولائی و آریائی، درد و رنج و نگرانی های شما که جسم تان در زندان است و روح و اندیشه شما مدام درحال پرواز به سوی قله های آزادی و بهروزی ، احساس میکنم . اما در پیام شما به مردم ایران گوهر ناسفته ای وجود دارد که اگر صیقل یابد راه برون رفت از بحران و مصیبت ۳۴ ساله را میتوان در آن گوهری که شما به آن اشاره کرده اید جستجو کرد . تشکیل “دولت وحدت ملی” ، این همان گوهری است که ایران ویران شده برای نجات خویش بدان نیازمند است .
آقای تاج زاده ! شما در پیام خود به مردم ایران ، بدرستی از تشکیل دولت “وحدت ملی” سخن گفته اید ولی به نادرستی برای تشکیل چنین دولتی ، امید خود را به کس و یا کسانی بسته اید که طی ۳۴ سال گذشته ، مهلک ترین ضربات را بر پیکر بنیان وحدت ملی ایرانیان وارد ساخته اند . شما درست فهمیده اید که فقط یک دولت ملی و برآمده از دل یک انتخابات آزاد و متکی به اراده و خواست اکثریت ایرانیان ، قادر خواهد بود که ایران را از ورطه هولناک کنونی نجات داده و برای کشور و مردم ایران که بخاطر سیاست های نابخردانه و مخّرب حکومت اسلامی ، ارزش و اعتبار خود را در دنیا از دست داده اند، دوباره شخصیت و اعتبار ی در شأن تاریخ و تمدن این سرزمین و این مردم کسب نماید ، ولی سئوال مشخص اینجانب از شما این است که آیا در زیر سایه دستگاه ولایت فقیه و جمهوری اسلامی و قانون اساسی آن که بر اساس حکومت گروهی مشخص ، با اعتقاد و ایمان به یک دین و یک ایدئولوژی مشخص ، و در غیاب مشارکت نیمی از ملت ایران (زنان) و حذف اقلیت های دینی و قومی و صنفی ، و حذف تمام دگر اندیشان و هنرمندان و نویسندگان و شاعران و وکلا و روشنفکران جامعه پایه گذاری شده است ، آیا امکان تشکیل یک “دولت وحدت ملی” در ایران وجود دارد ؟! هرکس کمی دانش سیاسی داشته باشد به این سئوال پاسخ منفی خواهد داد و نخستین شرط تشکیل “دولت ملی ” را برچیدن موانعی که بر سر راه تشکیل چنین دولتی وجود دارد توصیه خواهد کرد . بنابراین مانع عمده ای که بر سر راه تشکیل “دولت وحدت ملی” وجود دارد ، حکومت ولائی خامنه ای و دارو دسته غارتگر پیرامون او هستند ، و کنشگران مذهبی و از جمله شما آقای تاج زاده اگر براستی در اندیشه تشکیل “دولت وحدت ملی” و در اندیشه آزادی همه ایرانیان هستند و نه فقط آزادی گروه و دسته ی خود ، مطالبه ی جدائی نهاد دین از نهاد دولت را میبایستی در سرلوحه فعالیت آزادیخواهانه خود قرار دهند و اتحاد بزرگ و فراگیر ایرانیان را بر این پایه استوار سازند ، زیرا بدون تحقق این امر ، برچیدن مصیبت ۳۴ ساله حکومت اسلامی و تشکیل “دولت وحدت ملی” بمنظور جبران عقب ماندگی ها و حرکت بسوی سازندگی ایرانی آزاد و آباد ، غیر ممکن خواهد بود.
تجربه شکست سه دهه تلاش اصلاح طلبان دینی نیز همین واقعیت را به کنشگران سیاسی ایران خاطر نشان میسازد ، اگر چه هنوز بسیاری از سیاسیون دیندار ما هستند که حاضر نیستند حتی برای حفظ حرمت دین خود هم که شده است ، خواهان جدائی نهاد دین از نهاد دولت گردند.
از: گویا