رهبر محترم جمهوری اسلامی ایران
جناب آقای سید علی خامنهای
پس از سلام و عرض احترام
احتمالاً حضرتعالی مستحضرید که من اسفندماه پارسال بار دیگر طعم آزادی از زندان را چشیدم و برای تحمل دو سال دورهی تبعید به بلوچستان اعزام شدم.
حدود دو ماه پیش که برای دیدار با خانواده از تبعیدگاه به مرخصی آمده بودم، بخاطر نوشتن نامهای جدید به رهبری و بازنشر نامههای قبلی و بخاطر امضای بیانیهای که تقاضای استعفای شما در آن مطرح شده بود و بخاطر نوشتن نامه به آخوندها که در آن خطر آخوندکشی را به ویژه برای آخوندهای بیگناه گوشزد کرده بودم و بخاطر اینکه نوشته بودم در بازگشت از تبعید آب و برق را رایگان نخواهم کرد، برای پنجمین بار دستگیر و در سلول تنبیهی زندان کاشان محبوس شدم.
جایی که محل نگهداری معتادان و قاچاقچیان و قاتلان و کسانی است که در زندان مواد خرید و فروش میکنند یا بخاطر درگیری، مزاحم سایر زندانیان میشوند.
چند روز پیش یکی از همسلولیهای من که بخاطر حبس طولانی دچار جنون شده بود، همسلولی دیگری را مورد هجوم قرار داد، یکی از زندانبانها را با ضرب یک مشت نقش بر زمین کرد و صورت و بینی زندانبان دیگری را غرق خون کرد و لحظاتی بعد ماموران گارد ویژهی زندان از خجالت او در آمدند.
من که خطر این همسلولی را از قبل پیشبینی کرده بودم از تحریک او خودداری میکردم و با مهربانی و اهدای شکلات، نظر او را با خود مساعد کرده بودم.
من در این سلول خاطرات زیادی دارم از فریادهای شبانهروزی معتادان و غلطیدن آنها بر روی زمین بخاطر درد خماری و استفراغ آنها و ناتوانی آنها در کنترل ادرار و مدفوع و از درگیر شدن زندانیان و زدن یکدیگر به قصد کشت که سعی خواهم کرد در آینده به تفصیل برای شما و مردم عزیز بنویسم.
بسیاری از هموطنان به ویژه جانبازان و آزادگان و رزمندگان و فرماندهان بازمانده از جنگ هشت ساله می دانند که من هربار بخاطر انتقاد و اعتراض به حضرتعالی به زندان میافتم و تقریباً نیمی از حبس خود را تا کنون در سلولهای تنبیهی و انفرادی گذراندهام.
جناب آقای خامنهای؛
شما مصلحت را در تنبیه ما دیدهاید ولی من معتقدم که خداوند رفتار ما را میبیند و ضبط میکند و پاداش میدهد و مجازات میکند و مورد قضاوت مردم قرار میگیریم.
جناب آقای خامنهای؛
با این کارهایی که شما دربارهی ما روا می دارید، مردم از شما ناامید و نسبت به شما بدگمان می شوند. لازم است بدانید که بسیاری از ماموران انتظامی و زندانبانها نیز در گفتگو با ما از این کار شما اظهار تاسف و با ما ابراز همدردی میکنند. پس به جای اینکارها و به جای اینکه به ما انگهای گوناگون بزنید بهتر آن است که با ما به گفتگو بنشینید.
من از طریق این نامه شما را رسماً به مناظرهی تلویزیونی دعوت میکنم. شاید برای شما که در طول سی سال دورهی رهبری خود تاکنون به مصاحبه با هیچ خبرنگاری حاضر نشدهاید، قبول این پیشنهاد سخت باشد ولی فراموش نکنید که مردم از هوش بالایی برخوردارند و رفتار شما را زیر ذرهبین میگیرند.
جناب آقای خامنهای؛
من در نامههای قبلی برای شما نوشته بودم که بخاطر فقر و فساد و اعتیاد و فلاکتی که امروزه گریبانگیر کشور شده و قابل انکار و لاپوشانی هم نیست، همهی ما مقصریم و همهی مسئولین به نسبت مسئولیتی که دارند مقصرند ولی مسئولیت شما با سایرین قابل مقایسه نیست و شما بخاطر گستردگی اختیاراتی که دارید باید مسئولیت خود را به صورت شفاف بپذیرید و دربارهی آن پاسخگو باشید.
من سابقاً با ذکر دلایل متعدد نوشته بودم که مادامالعمری در موضوع رهبری به نفع شما و به نفع جامعه نیست و در این مناظرهی تلویزیونی مایلم اثبات کنم که ادامهی رهبری شما از نظر قانونی و شرعی صحیح نمی باشد.
در آنجا سعی خواهم کرد به بیان این مطلب بپردازم که قانون اساسی فعلی که همهی ما می بایست خود را به آن مقید بدانیم، نواقص مهمی دارد و جوابگوی نیازهای کشور نیست و ما به یک قانون اساسی جدید نیاز داریم.
در پایان متذکر می شوم که من در این سلول، ممنوعالتماس هستم. از روزنامه و تلویزیون در اینجا خبری نیست و از دسترسی به وکیل محرومم. در سلولی که من در آن به سر می برم، نگهداری خودکار و دفتر را ممنوع کردهاند تا من از اینجا نامهی جدیدی ننویسم.
تمام حرکات من در این سلول زیر نظر دوربینهایی است که حتی در توالت و حمام نیز تعبیه شده است. بنابراین بخاطر دستیابی به خودکار و نوشتن این نامه ممکن است مانند گذشته تنبیهات جدیدی در انتظار من باشد که به امید اصلاح و نجات کشور، آنها را به جان و دل خریدارم.
محمد مهدویفر
تخریبچی و غواص جنگ
زندان کاشان
هفدهم شهریور ۱۳۹۸
از: بالاترین