
دیدار وزیر بهداشت سابق از یکی از اتاقهای سالن شماره یک واحد سه زندان قزلحصار


این بخشی از روایت عیسی لَرکی، کارمند پیشین سازمان زندانهاست که بیش از ۱۸ سال به عنوان کارشناس بهداشت در زندان قزلحصار خدمت کرده است. روایتی که تصویر دقیقی از وضعیت زندانی به دست میدهد که هرچند در دهه شصت قتلگاه زندانیان سیاسی بود، در سالهای اخیر به دلیل نداشتن زندانی سیاسی توجه کمتری برانگیخته و به گفته آقای لَرکی وضعیتی بحرانی دارد.
زندان قزلحصار، از بزرگترین زندانهای ایران، سال ۱۳۴۳ در کرج تاسیس شد و همسایه دیوار به دیوار زندان بدنام «ندامتگاه مرکزی کرج» است اما زیر نظر سازمان زندانهای استان تهران است. آقای لَرکی میگوید در قزلحصار از همه جای ایران زندانی یافت میشود: «پیشتر، سالها زندانی سیاسی و بعدتر زندانیان عادی با جرایم مختلف و اکنون عمدتا زندانیان با جرایم مواد مخدر و بخش هم زندانیان سرقت و زورگیری و سایر جرایم در این زندان نگهداری میشوند.»
توجه بیشتر فعالان حقوق بشر به وضعیت زندانیان سیاسی و زندانهایی که محل نگهداری این زندانیان هستند موجب به فراموشی سپردن وضعیت زندانهایی چون قزلحصار شده است و خبرهایش چنان توجه برنمیانگیزد: «حتی وقتی زندانی عادی این زندان، اواخر فروردین امسال همسر خود را با چاقوی دستساز در سالن ملاقات شرعی زندان به قتل رساند، توجه چندانی جلب نکرد و تنها پیآمد آن، استعفای ریاست وقت زندان علیرضا گرامی و جایگزینی او با حمید محمدی، رئیس پیشین زندان عادلآباد شیراز بود.» به گفته آقای لَرکی نکته عجیب اینکه رئیس جدید زندان به جای تلاش برای رفع عوامل قتلی که باعث استعفای رئیس پیشین شد، در نخستین تصمیم مدیریتیاش در قزلحصار دستور داد تمام درختها، درختچهها و بوتههای داخل محوطه به بهانههای امنیتی قطع و از ریشه کنده شود.
عیسی لَرکی میگوید زندان قزلحصار نزدیک به ۱۰ هزار زندانی دارد که در ۳۸ سالن موجود در ۴ واحد اصلی و چند واحد فرعی زندان نگهداری میشوند. سالنهایی که به گفته آقای لَرکی وضعیت امکانات اتاقهای آن تابعی است از وضعیت مالی زندانیهایی که در این سالنها نگهداری میشوند: «در قزلحصار، زندانی اگر پول داشته باشد به همه امکاناتی که میخواهد دسترسی خواهی داشت. داشتن یخچال، تلویزیون بزرگ، فرش، دستگاههای تهویه و گرمایی و غذا و پوشش مناسب در یک سلول، همه تابعی از درآمد زندانیانی است که در آن سلول نگهداری میشوند.»
جدای از واحد کشاورزی زندان که مخصوص رای بازها (زندانیانی که خارج از پوسته زندان حبس خود را میگذرانند. امکان اشتغال و درامدزایی آنها فراهم میشود.)است و بیرون از دیوارهای زندان قرار دارد، یکی از بدترین واحدهای زندان به لحاظ امکانات واحد قرنطینه است. واحدی که از آن برای غربالگیری از زندانیان جدیدالورود و یا از مرخصی برگشته استفاده میشود و اطمینان از اینکه زندانی به صورت انباری (بلع و دفع) مواد به داخل زندان نیاورد.
اطمینانی که برای رسیدن به آن به گفته عیسی لَرکی پیشتر روش بسیار عجیب دیگری هم در زندان قزلحصار رایج بوده است: «قزلحصار برای اطمینان از عدم حمل مواد مخدر به داخل زندان به شکل انباری (بلع و سپس دفع) جایی داشت که به آن سکو گفته میشد. سکو یک بلندی بود که در آن کاسه توالتی تعبیه شده بود و زیرش توری گذاشته بودند. به زندانی ورودی مشکوک به بلع مواد مخدر، روغن کرچک زیادی خورانده میشد و به بالای سکو فرستاده میشد تا اگر مواد مخدری بلعیده است دفع و در توری بیفتد. وضعیت بسیار کثیفی بود. این بخش چند سال پیش به طور کلی برچیده شد.»
زندانیانی که وضعیت مالی مناسبی ندارند عموما در بخش خدمات زندان کار میکنند و در هر بند هم در سالنی خاص زندانیان خدمات نگهداری میشوند اما این زندانیان علیرغم کار سختی که دارند، به خاطر نداشتن درآمد وضعیت مناسبی ندارند. آقای لَرکی میگوید زندان برای تعمیر و نگهداری تاسیسات زندان و یا تامین امکانات اولیه برای آن هیچ هزینهای نمیکند: «زندانی پولدار هزینه میکند و هر آنچه را میخواهد فروشگاه زندان برایش تامین میکند، اما اتاقهایی که زندانیان بیپول در آن ساکن هستند در وضعیت نامناسبی هستند و روز به روز هم وضعیتشان بحرانیتر میشود. مثلا سالن ۷ واحد یک که محل نگهداری زندانیانی است که قرصهای اعصاب مصرف میکنند و به سالن قرصیها معروف است به خاطر بیپولی این زندانیان، وضعیت فلاکتباری دارد.»
فروشگاههای زندان را بخش خصوصی به صورت پیمانکاری اداره میکنند و برخلاف آنچه که مثلا درباره فروشگاهها در زندان رجاییشهر میدانیم هر آنچه را زندانی بخواهد برای او تهیه میکنند: «تنها شرط خرید فروشگاهی در زندان قزلحصار، توان پرداخت هزینه آن است. زندانی که بتواند تا چندین برابر قیمت واقعی یک محصول را پرداخت کند، آن را دریافت میکند، از هر برندی که بخواهد و هرچه بخواهد.»
اما تهیه مواد خوراکی و مایحتاج عادی از فروشگاه هم کاملا طبقاتی است. به گفته آقای لَرکی یک سالن بزرگ پر از زندانی، یک فروشگاه کوچک، ساعات مشخص کار فروشگاه و محدودیت زمان هواخوری به این معناست که زندانی روزانه زمان کمی برای خرید دارد و برای همین زیر آفتاب گرم تابستان و سرما و سوز و باران و برف زمستان باید در صف بایستد: «زندانیانی که میخواهند خرید کنند باید در صفهای طولانی بایستند. آنهایی که پولی برای خرید ندارند در هر شرایطی در صف میایستند و بعد نوبت خود را به کسی که پول برای خرید دارد میفروشند و در نهایت زندانی پولدار یا خوراکی ناچیزی برای زندانی که نوبتش را به او داده است میخرد و یا از چیزی که خودش خریده است اندکی هم به او میدهد. این نوبت فروشی حتی برای صف تلفن (برای آنهایی که موبایل ندارند) هم رایج است.
بخش زیادی از زندانیان قزلحصار، به خاطر جرایم مرتبط با مواد مخدر محکوم و زندانی شدهاند و درصدی از آنان به فروش مواد در زندان ادامه میدهند و یا از سود ادامه کارشان از سوی شرکایشان خارج از زندان بهره میگیرند. این گروه پولدارهای زندان هستند و سلولهایشان را به فضای نسبتا مناسبی برای خودشان بدل میکنند: «این خلافکارها درآمد بالایی دارند و با اینکه میدانند مسئولان زندان و فروشگاهها، افسر نگهبانها و حتی وکیل بندها دنبال سواستفاده از آنان هستند، به راحتی پول خرج میکنند و حتی گاهی نیازهای زندان را فراتر از اتاق یا سالن خوشان تامین میکنند و در مقابل از حمایت مسئولان زندان برای ادامه خلافهایشان داخل زندان و یا حتی خارج از آن بهرهمند میشوند.»
تا پیش از گشایش زندان تهران بزرگ (فشافویه)، تعداد زندانیان قزلحصار به ۱۵ هزار نفر میرسید و این به آن معنا بود که علاوه بر داخل اتاقها، داخل کریدورها تا دم توالت و حتی برخی زمانها تا داخل توالت هم زندانی کف خواب داشت. به گفته عیسی لَرکی این زمانی بود که یکی از منابع اصلی درآمد وکیل بند و به تبع آن افسر نگهبان و رئیس بند، فروش تخت بود: «وکیل بند در شرایطی که کل سالن کف خواب داشت، به زندانیهایی که پول داشتند هر تختی را که میخواست میفروخت و زندانی صاحب تخت را کف خواب میکرد.»
مساله آزار جنسی و تجاوز در زندان قزلحصار هم اتفاق میافتد و عموما مربوط به زندانیان معتادی میشود که برای تامین پول مواد تن فروشی میکنند. هرچند به گفته آقای لَرکی در قیاس با آنچه در مورد برخی از زندانها شنیده میشود تجاوز به عنف در زندان قزلحصار کمتر اتفاق میافتد: «در قزلحصار، جوانان زندانی را عمدتا در یکی از سالنهای زندان (سالن ۴/۱ واحد یک) اسکان دادهاند که به کم شدن آمار تجاوز به عنف در زندان قزلحصار کمک کرده است.»
عیسی لَرکی میگوید وضعیت تغذیه در زندان قزلحصار بحرانی است و غذایی که زندان روزانه پخت میکند عملا قابل خوردن نیست. مواد اولیه نامرغوب است و طرز تهیه هم که کاملا غیربهداشتی است: «غذا را یک سرآشپز و یک مامور زندان و مثلا ۵۰ کارگر آشپزخانه که از زندانیان هستند تهیه میکنند. تنها دستمزدی که این کارگران میگیرند، سیگار مجانی است که بنابر یک قانون نانوشته در زندان مامور آشپزخانه از وکیلبندها میگیرد وبه کارگران آشپزخانه میدهد. وکیل بند هم این سیگارها یا هزینه آن را بر سر زندانیان سالن سرشکن میکند و در واقع خود زندانیان دستمزد سیگار کارگران آشپزخانه را میدهند.»
اما اینجا هم زندانیانی که وضعیت مالی مناسبی دارند و البته رئیس بند و افسرهای نگهبان و وکیل بند اصولا از غذای زندان نمیخورند. به گفته آقای لَرکی در زندان قزلحصار علاوه بر غذایی که آشپزخانه زندان تهیه میکند، شرکتی خصوصی پیمانکاری برای کسانی که مایل باشند روزانه غذا پخت میکند.
این شرکت، سرآشپز و چند آشپزش را از بیرون میآورد و از کارگران خدماتی زندان هم استفاده میکند و هر روز در سالنهای مختلف اعلام میشود که غذای روز آنها چیست و هر کسی بخواهد غذا سفارش میدهد. عیسی لَرکی میگوید البته پول غذای رئیس بند و افسرهای نگهبان را خودشان نمیدهند: «اصلا افسرها و ماموران زندان غذای زندان را نمیخورند. پیمانکار خصوصی هر روز غذای روز را اعلام میکند و بعد وکیل بند (سالن) پول غذای افسر نگهبانها و رئیس بند را هم پرداخت میکند و ظهر غذایشان را در ظروف یکبار مصرف در سالن تحویل میگیرند.»
به گفته آقای لَرکی پرداخت هزینه غذای مسئولان و ماموران بند از سوی وکیل بندها عملا به جزیی از شرح وظایف آنان بدل شده است: «وکیل بند پول این غذا و پول سیگار کارگران آشپزخانه و حق حساب رئیس بند و ماموران زندان را از مواد فروشها و سایر پولدارهای سالن و یا کارهایی مثل فروش تخت تامین میکند و سیستم را با قلدری اداره میکند. خُب، این یعنی قانون جنگل.»
پروفایل کامل زندان قزلحصار، نقشه هوایی زندان و موقعیت بخشهای مختلف این زندان روی نقشه را اینجا میتوانید ببینید.
از: ایران وایر