هومان دوراندیش
افزایش قیمت بنزین از بامداد جمعه هفته قبل، موجی از اعتراضات را در ایران برانگیخته است. اصولگرایان ابتدا میخواستند دولت روحانی را عامل افزایش قیمت بنزین معرفی کنند ولی حمایت علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی از افزایش قیمت بنزین، اینک معترضان را نه در برابر دولت که در برابر کل نظام سیاسی ایران قرار داده است. عباس عبدی تحلیلگر سیاسی داخل ایران درگفتوگو با یورونیوز درباره جنبههایی از اعتراضات اقتصادی و سیاسی مردم ایران طی چهار روز اخیر سخن میگوید.
یورونیوز: در دو سال اخیر، با اعتراضات چند روزهای مواجه بوده ایم که سرشت رادیکالی داشتهاند و ضمنا فاقد رهبری و سازماندهی مشخص بوده اند . دی ۹۶، تیر ۹۷ و هم اکنون آبان ۹۸. این پدیده نسبتا نوظهور را چطور باید تحلیل کرد؟
عباس عبدی: بعد از سال ۷۶ که نهادهای مدنی، مطبوعات، احزاب و چهرههای سیاسی در فضای جامعه ایران اهمیت پیدا کردند، اعتراضات متشخص بود و مسئولیتپذیری داشتند و عاملانش کمابیش شناخته شده بودند و این طور نبود که اعتراض مردم از مدیریت نیروهای سیاست و شناسنامهدار خارج شود. اما از اواسط اعتراضات سال ۸۸ به بعد، وضع عوض شد. در اعتراضات سال ۸۸ هم ابتدا معلوم بود که اعتراضات مردم از جانب کدام گروهها و چهرههای سیاسی شکل میگیرد؛ ولی وقتی که آن افراد و احزاب حذف شدند، به تدریج اعتراضات به سمت چهرههای ناشناخته رفت و بطور طبیعی رادیکال شد. در سال ۹۶ کاملاً این طور شد ولی باز یک سری از نیروها آمدند و با اقدامات تخریبی معترضین مخالفت کردند.
بسیاری از مردم در آن اعتراضات فقط نقش ناظر را داشتنند. یعنی نه مخالفت میکردند نه دفاع میکردند. اما کسانی که با اعتراضات دو سال قبل مخالفت کردند، در اعتراضات فعلی سکوت کردهاند. کسانی هم که دو سال قبل سکوت کرده بودند، ممکن است در این اعتراضات با معترضین همکاری یا همدلی بکنند. به میزانی که نهادهای مدنی و شناخته شده به حاشیه رانده یا حذف شده باشند، طبیعی است که حکومت در حرکتهای اعتراضی با نیروهای جدیدی مواجه میشود که اصلاً آنها را نمیشناسد و نمیداند این افراد از کجا میآیند، کی هستند و چه میخواهند و در نهایت به کجا میروند و در نتیحه قدرت مقابله با آنها را ندارد. معترضین هم به دلایل متعدد نمیتوانند سازماندهی پیدا کنند. بخش مهمی از این وضعیت، ریشهاش در اتفاقات سال ۸۸ است. در سال ۸۸ فضا امنیتی شد و احزاب اصلی از عرصه رسمی حذف شدند. تا آن زمان یک سری از نیروهای معترض در دل احزاب و گروههای شناخته شده جذب میشدند و اعتراضاتشان در چارچوب اعتراض مدنی گروههای اصلاحطلب بود. ولی بعد از سال ۸۸، این نیروها مستقل و خود انگیخته شدند. شعار «اصلاحطلب اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا»، نشان میدهد این معترضین در دل جریانهای سیاسی داخل کشور رشد نکردهاند. خودشان هستند با رسانهها و عقاید و افکار خودشان. بدترین جنبه ماجرا این است که اصولگرایان تندرو فاقد حداقل فهم لازم برای درک این تحولاند.
یورونیوز: یا شعارهای رادیکال اعتراضات جاری، نشانهی انقلابی بودن معترضین است یا صرفا نشانه ی عمق نارضایتی آنها از وضع موجود است؟
عباس عبدی: رادیکال شدن معانی مختلفی دارد. وقتی نیروهای شناخته شده به دلایلی نمیتوانند در میدان اعتراض باشند، هیچ دلیلی ندارد که معترضان مسئولانه حرف زده یا رفتار کنند. نیروهای ناشناخته بر اساس احساسات فردی خودشانشان شعار میدهند. این همان اتفاقی است که در جریان انقلاب سال ۵۷ رخ داد. بخش عمدهای از انقلاب هم به دست چنین نیروهایی رقم خورد؛ ولی آن نیروها از مقطعی به بعد، رهبری پیدا کردند. الان بعید میدانم چنین اتفاقی رخ دهد. در شرایط کنونی کسی قادر نیست معترضین را رهبری کند. کسی نفوذ کافی برای انجام چنین کاری ندارد. اما در نهایت ما میدانیم چرا آن اتفاقات علیه رژیم شاه شکل گرفت. این فهم را در همه موارد میتوان داشت. خیلیها با این نحوه اعتراضات موافق نیستند ولی این بحث دیگری است. موضوع اصلی این است که این اعتراضات در کلیت خود قابل فهم و قابل انتظار است. بطور کلی در هر جامعهای اگر مردم این رفتارهای اعتراضی را نداشته باشند، این تعبیر پدید میآید که حکومتها اقدامات خودشان را درست تلقی خواهند کرد و توجیه میکنند که مردم به همین دلیل چنین اعتراضاتی نمیکنند. از طرف دیگر، اگر مردم چنین اعتراضاتی بکنند، نتیجهاش ممکن است اغتشاش و بحران و سایر مشکلاتی باشد که در کشورهای منطقه میبینیم. بنابراین ما یک کار درست به معنای دقیق کلمه نداریم. هر طرف را بگیرید، یک طرف کار ایراد پیدا میکند. اما درباره اینکه این اعتراضات رادیکال شده، باید گفت که این طبیعت اعتراضات غیر مدنی است. وقتی نیروهایی که شناسنامه ندارند وارد میدان میشوند، به طور عادی و به مرور این مسیر را طی میکنند. اولین کسی که شیشه یک بانک را بشکند هیچ کس با او مخالفت نمیکند، دومی و سومی هم به او میپیوندند و مسیر خاصی پیش روی معترضین قرار میگیرد. اعتراضات سال ۸۸ ابتدا با سکوت توام بود، بعد با شعارهایی سالم و مدنی، نهایتاً هم به جایی رسید که همه شاهدش بودیم. یعنی به درگیریهای شدید روز عاشورا.
یورونیوز: اردوغان هشدار داده بود ممکن است اعتراضات در عراق و لبنان به ایران هم تسری یابد. این هشدار درست او را چطور باید تحلیل کرد و چرا دولت ایران، علیرغم تشکر ظریف از اردوغان بابت هشدارش، قیمت بنزین را به شکلی ملایمتر افزایش نداد؟
عباس عبدی: معتقد نیستم که این قضیه فقط به بنزین ربط دارد. بنزین بهانه است. امکان ندارد به خاطر بنزین چنین اتفاقی رخ بدهد. اگرچه با این نوع اصلاح قیمت بنزین کاملاً مخالفم و در هر جایی هم که پرسیدهاند نظرم را بیان کردهام. من با دو نرخی بودن و تعیین قیمت به کلی مخالف هستم. باید سیاستهای دیگری اتخاذ شود که جزئیاتش را در یادداشتم در روزنامه اعتماد نوشتهام (یکشنبه، ۲۶ آبان). اما معتقد نیستم که این اعتراضات به بنزین ربط دارد. این اعتراضات دیر یا زود میتوانست راجع به موضوع دیگری حادث شود. کمااینکه در دی ماه ۹۶ بحث بنزین مطرح نبود یک بهانه دیگر بود باید به ریشهها پرداخت. ولی درباره اینکه اردوغان هشدار داده بود، باید بگویم اگر از بیرون به ایران نگاه کنیم، چنین اعتراضاتی محتمل به نظر میرسید. از داخل هم که نگاه میکردیم، همه نگران این وضعیت بودند. این وضعیت، برخلاف سال ۹۶، غیر منتظره نبود و میتوانست جرقه وقوعش موضوع دیگری غیر از بنزین باشد. به نظرم تا وقتی که سعی نکنیم پایه داخلی و حمایت مردمی خود را تقویت کنیم، امکان ندارد این مساله حل شود. در سال ۱۳۶۰ وقتی که مجاهدین خلق قیام مسلحانه کردند، مردم طرفدار حکومت در عرض دو سه ساعت ریختند و آنها را جمع کردند. اصلاً اجازه ندادند به سپاه و بسیج نیاز شود چون انها در جبهه بودند. اما امروز آن نیروهای اجتماعی طرفدار حکومت، اصلاً پیدا نیستند. همه آنها که کم هستتد عافیت گزیدهاند.
یورونیوز: بهار عربی کشورهای سنی را درنوردید اما الان با تسلسل اعتراضات در کشورهای شیعی منطقه خاورمیانه مواجهیم. ارزیابی شما از این واقعه چیست؟
عباس عبدی: فکر نمیکنم شیعه و سنی بودن کشورها ربطی به این موضوع داشته باشد. اگر این را بپذیریم باید گمان کنیم که دست خارجی در میان است. شاید دلیل اینکه اعتراضاتی از این دست ابتدا در کشورهای سنی آغاز شد، این بود که در مقطع زمانی بهار عربی، بذر این اعتراضات در کشورهای شیعی منطقه هنوز در حال رشد بود ولی آن قدر رشد نکرده بود که سر از خاک جامعه برآورد. الان که اعتراضات کشورهای سنی چند سالی است که به سرانجام رسیده، غیرطبیعی نیست که این اعتراضات الان در کشورهای شیعی آغاز شود.البته همه این وقایع معمولاً با تحریکات خارجی توام است اما تحریکات خارجی، به نظر من، نقش تعیینکننده و اصلی را ایفا نمیکنند. این اعتراضات ناشی از واقعیتهایی است که در دل جوامع خاورمیانه وجود داشته است. اصولاً وقتی یک کشور از یک جهت خاص و نه از همه جهات قدرتمند میشود، بعید نیست با چنین مشکلاتی مواجه شود. من سالها پیش این نکته را طی نامهای به مقامات سیاسی ایران گفتهام. دولت ایران قدرتمند شده است. عین یک دکل مخابراتی، که همین طور بالا رفته است. اما دکل مخابراتی به میزانی که بالا میرود باید به وسیله سیم بکسلهای قوی به زمین مهار شود تا در برابر باد سر خم نکند. ما بالا رفتهایم ولی سیم بکسلهایمان که باید به زمین مردم متصل میشد، متاسفانه فکر میکنم که به اندازه کافی محکم نیست. علت این بحرانها، بالا رفتن و افزایش قدرت نظام سیاسی و نظامی ایران در منطقه و بهم خوردن توازن کلی جامعه ایران است. ایران میتواند همچنان بالا باشد به شرطی که قدرت خودش را در عرصه جامعه و مردم تقویت کند. اگر این کار را انجام ندهند، دیر یا زود این دکل مخابراتی یا دکل قدرت در برابر سیر حوادث سر خم میکند.
یورونیوز:معترضین در وقایع اخیر، باز هم به نفع خاندان پهلوی شعار دادند و آیتالله خامنهای هم علیه خاندان پهلوی موضع گرفت. آیا این ابرام و انکار، نشانه افزایش وزن اجتماعی و سیاسی خاندان پهلوی در جامعه امروز ایران است؟
عباس عبدی: فکر نمیکنم نقش سیاسی خاندان پهلوی، در ایران یک موضوع جدی باشد. در همه خانوادها هم از این مقایسهها میان گذشته و حال انجام میشود. ولی فرزند شاه که اکنون رییس خانواده پهلوی است، فاقد صلاحیت و توانایی سیاسی کافی برای ورود به سیاست است. او و خانوادهاش چنین توانی ندارند و تمام نانی که میخورند، ناشی از عملکرد رسانههای بسته ایران است که سالها یکسویه به حکومت پهلوی حمله میکردند و الان کار عدهای از معترضین به جایی رسیده است که بازگشت خاندان پهلوی به قدرت برایشان یک آرزو شده است. به نظرم واقعیت این است که خاندان پهلوی، اگر تحولات جلوتر برود، در جامعه ایران نقش سیاسی تعیینکننده نخواهند داشت. جامعه ایران قادر است از این وضعیت عبور کند و میتواند با اتکا به نیروهای داخلی خودش، یک گام مثبت رو به جلو بردارد. ما در تاریخ چنین موردی ندیدهایم که یک نیروی سلطنتی با آن وضع کشور خودش را ترک کرده باشد و بعد دوباره بتواند برگردد و قدرت را به دست بگیرد. آن موقعی که نیروهایش زنده بودند نتوانستند سلطنت پهلوی را حفظ کنند؛ هنوز هم میگویند آمریکا ما را خارج کرد. نیرویی که تا این حد وابسته باشد حتی با اشغال نظامی هم روی کار نمیاید. افغانستان را فراموش نکنید که هم جامعه کمتر توسعه یافتهای است و هم ظاهر شاه با کودتا کنار رفت و هم این که ادم دزدی نبود و برای گذران زندگی وابسته به دیگران بود. ولی با اشغال آنجا هم روی کار نیامد.
یورونیوز:نهایتا فکر میکنید اعتراضات کنونی هم، مثل اعتراضات دی ۹۶ و تیر ۹۶، دیری نمیپاید یا اینکه ممکن است به درازا بکشد و یا شاهد پدیدهای مثل جنبش جلیقهزردها در ایران باشیم؟
فکر نمیکنم این اعتراضات زیاد ادامه یابد ولی به نظرم میتواند جامعه را حساس کند و اگر اصلاحات اساسی رخ ندهد و مردم به آینده امیدوار نشوند فاصله بین اعتراضات را کاهش یابد. شاید بهترین فرصت برای حکومت ایران انتخابات پیش رو باشد؛ که یک تحول کیفی در انتخابات ایجاد کند. نه در انتخابات بلکه در نگاهش به جامعه و مردم؛ و این نگاه باید در انتخابات بازتاب پیدا کند. اگر این اتفاق رخ دهد، به نظر امیدی هست. در غیر این صورت نیروهای سیاسی بیش از پیش منفعل میشوند و به حاشیه میروند و حکومت میماند و همین وضعیتی که الان با مواجه است.
از: یورو نیوز