حسین علیزاده: اقتصاد مقاومتی با طعم گلوله

سه شنبه, 5ام آذر, 1398
اندازه قلم متن

حسین علیزاده – ایران اینترنشنال

به‌ناگاه، در حالی که کسی انتظار ناآرامی‌های اخیر را نداشت، شورش و اعتراض‌های گسترده بسیاری از شهرهای ایران را درنوردید. علت: گرانی قیمت بنزین از ۱۰۰۰ تومان به ۳۰۰۰ در یک شب.

تاکنون، شمار کشته‌شدگان متجاوز از صد نفر برآورد شده است و واکنش اولیه برخی مراجع تقلید مانند صافی گلپایگانی، علوی گلپایگانی و مکارم شیرازی جانبداری از مردم در اعتراض به گرانی بنزین بود. از سوی دیگر، نمایندگان مجلس از تصویب چنین طرح مهمی ابراز بی‌اطلاعی کردند و در نتیجه، مبادرت به تصویب لایحه‌ای دو فوریتی کردند که بر اساس آن، بهای بنزین به قیمت پیشین بازگردد.

اما همین اندک صداهای معترض حکومتی بلافاصله سکوت اختیار کردند، چرا که به‌ فاصله سه روز رهبر جمهوری اسلامی به حمایت از گرانی قیمت بنزین برآمد. او با اشاره به «جان باختن تعدادی» که معترض به این تصمیم بودند، اجرای مصوبه افزایش بهای بنزین را ضروری دانست و گفت: «من صاحب‌نظر نیستم، لکن اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند، من حمایت می‌کنم. من این را گفتم. حمایت هم می‌کنم. سران قوا نشستند با پشتوانه‌ کارشناسی یک تصمیمی برای کشور گرفتند. باید عمل بشود به آن تصمیم.»

بدین ترتیب، روشن است که او آشوب یک‌باره کشور را به‌خوبی رصد کرده و از وجود جانباختگان خبر دارد. اما در کلامش اندکی اظهار همدردی با جانباختگان نیست که هیچ، بر اجرای مصوبه اصرار دارد، اصراری که می‌تواند بر شمار کشته و زخمی شدن مردم بیفزاید. اما ‌چرا بر اجرای چنین تصمیمی اصرار دارد؟ او که خود را در جایگاه مرجعیت دینی می‌داند، چرا برخلاف دیگر مراجع، با مردم همدردی نکرد که هیچ، بر اجرای تصمیمی که آتش خشم مردم را برافروخته تاکید کرد؟

اقتصاد مقاومتی

در ادبیات علم اقتصاد، اصطلاح «اقتصاد مقاومتی» مطلقا وجود ندارد. از این رو،‌ هیچ اقتصاددانی نمی‌تواند چنین اصطلاحی را معنی کند. این اصطلاح مانند بسیاری از مصطلح‌های دیگر مانند «نرمش قهرمانانه»، از اصطلاحات ساخته علی خامنه‌ای است. او بود که برای اولین بار اصطلاح اقتصاد مقاومتی را در سال ۱۳۸۹ ضرب کرد.

اصطلاح اقتصاد مقاومتی در بستر تحریم‌ها ساخته و پرداخته شد. این یعنی هنگامی که انواع تحریم‌ها، به‌ویژه به‌خاطر پروژه هسته‌ای، بر ایران اعمال شد، ناگزیر راه چاره‌ای باید اندیشیده می‌شد. راه چاره رهبر جمهوری اسلامی در سه مقطع متفاوت به شرح زیر است:

یکم؛ انکار تاثیرگذاری تحریم‌ها. در این مقطع، هنگامی که محمود بهمنی، رییس بانک ملی در زمان احمدی‌نژاد، گفت کشور در شرایط  تنگدستی مطلق قرار دارد و آن را شبیه به «شعب ابیطالب» در صدر اسلام توصیف کرده بود، بلافاصله خامنه‌ای گفت «ایران در شرایط بدر و خیبر» یعنی وفور اقتصادی است.

دوم؛ دور زدن تحریم‌ها. در مرحله دوم، در حالی که تاثیرگذاری تحریم‌ها دیگر انکار‌ناپذیر بود، خامنه‌ای پیشنهاد دور زدن تحریم‌ها را داد و تا آن‌جا پیش رفت که گفت تحریم‌ها را دور می‌زنیم و به جهانیان می‌آموزیم چگونه تحریم‌ها را دور بزنند. نتیجه چنین سیاستی ظهور و بروز ده‌ها بابک زنجانی شد که هر کدام به بهانه کمک به دور زدن تحریم‌ها، ارقام چند میلیارد دلاری اختلاس کردند.

سوم؛ اقتصاد مقاومتی. با افزایش فشار تحریم‌ها، در شهریور ۱۳۸۹، خامنه‌ای برای نخستین بار اصطلاح اقتصاد مقاومتی را باب کرد. در بهمن ۱۳۹۲، سیاست‌های کلی اقتصاد مقاومتی تدوین شد و رهبر آن را ابلاغ کرد. کلیات این سیاست‌گذاری چیزی نیست جز الفاظ تهی که بار و معنای ملموس اقتصادی ندارند، از جمله در تعریف اقتصاد مقاومتی که در این مصوبه گفته شده اقتصاد مقاومتی عبارت است از «رویکردی جهادی، انعطاف‌پذیر، فرصت‌ساز، مولد، درون‌زا، پیشرو و برون‌گرا».

برای مثال، معلوم نیست رویکرد جهادی یعنی چه؟ اقتصادی که تحت تحریم است چگونه می‌تواند مولد باشد؟ اقتصاد درون‌زا ولی برون‌گرا چه صیغه‌ای است؟

آنچه از اصطلاح اقتصاد مقاومتی به‌وضوح به دست می‌آید فقط این است که دولت به دنبال راه چاره مذاکرات با غرب نباشد و اقتصاد را با تکیه به منابع داخلی تنظیم کند.

نمودار زیر، به نقل از سایت رهبر جمهوری اسلامی، خود گویای تناوب تکرار این اصطلاح خودساخته اما بی‌معناست. این نمودار به‌خوبی نشان می‌دهد که او چقدر پرتعداد بر طبل تهی اقتصاد مقاومتی کوفته و چیزی جز صدا از آن بیرون نیامده است. اقتصاد کشوری که از پیوند با اقتصاد جهان بیرون افتاده است و از سوی دیگر، به منابع درآمدزا دسترسی ندارد، چگونه می‌تواند «مولد» و «پیشرو» باشد؟

دست در جیب ملت

گران کردن بنزین، آن هم در یک شب از ۱۰۰۰ به ۳۰۰۰ تومان، را نباید تصمیمی جز در راستای اقتصادی مقاومتی مورد تایید رهبر دانست. این تصمیم، که با تشخیص سران سه قوه و حمایت رهبر به‌یک‌باره در یک شب اعلام شد،‌ جز در راستای همان توصیه رهبر مبنی بر اتکا به منابع درون کشور نیست. فرض بگیریم ایران می‌توانست از فروش نفت بودجه سالانه‌اش را تامین کند، آیا نیازی می‌دید که یک‌شبه ۲۰۰۰ تومان بر بهای بنزین بیفزاید؟

اگر پاسخ منفی است، باید گفت چنین اقدام دهشتناکی، که مانند ریختن بنزین بود بر خشم مردم، دقیقا معنای اقتصاد مقاومتی است که رهبر جمهوری اسلامی توصیه کرده است. او که مدام می‌گفت به امید گشایش با غرب نباشید و بر اقتصاد درون‌زا تکیه کنید، در عمل، وقتی سران سه قوه به این نتیجه رسیدند که برای تامین منابع دست در جیب ملت کنند، همین توصیه را تایید کرده است.

علی خامنه‌ای در حالی درصدد تایید این تصمیم برآمد که گفت «من در این قضیه سررشته ندارم»، ولی مطلقا زبان به انتقاد نگشود که چرا چنین تصمیم مهمی در مجلس و کمیسیون‌های آن به بحث گذاشته نشد تا آنان که سررشته دارند در این مورد اظهار‌نظر کنند؟ او نگفت چرا مجلس دور زده شده است؟ او نگفت اگر این موضوع در صحن مجلس به بحث گذاشته می‌شد، دست‌کم شوک آن به‌اندازه اعلام ناگهانی اخیر نبود.

مگر همین هفته‌های اخیر نبود که رجب طیب اردوغان، رییس‌جمهوری ترکیه، در پی ناآرامی‌های عراق و لبنان، گفته بود بیم آن دارد ناآرامی‌ها به ایران منتقل شود. اگر رهبر کشور همسایه از اوضاع شکننده ایران خبردار است، چگونه رهبر همین کشور از وضعیت کشور بی‌اطلاع است؟ آیا او از پیامد خشم مردم بی‌اطلاع بود یا اطلاع داشت ولی مایل است حرف خود را به مردم به‌جان‌آمده بقبولاند، حتی اگر «اقتصاد مقاومتی با طعم گلوله» باشد.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.