بسیاری از مقامهای جمهوری اسلامی هم میدانند که اعتراضهای آبان ماه خشم فرو خفته و سرکوب شده فرودستانی بود که از گران شدن بنزین فوران کرد و به خیابانها سرازیر شد.
برخورد مجموعه کل حاکمیت با این اعتراضها هم به سبک و سیاق سایق، گلوله بود و تهمت. نظام تعداد قابل توجهی از این معترضان را به بهانه مقابله با «اغتشاشگران» کشت و بعد تلاش کرد آنها را «شهید» بنامد و از گذر پرداخت ماهیانه پولی به خانواده کشته شدگان، آنها را ساکت یا شاید راضی کند.
اما این همه روایت مقامهای جمهوری اسلامی یا هیات حاکمه از اعتراضهای آبان ماه نیست، علی مطهری یکی از جمله مقامهایی است که روایت به نسبت متفاوتی ازاین اعتراضها دارد.
مطهری گفته: «طبق اعتراف نهادهای اطلاعاتی خودمان، توده فقیر جامعه بودند که معترض شدند»،
این اعتراف نهادهای اطلاعاتی ایران از زبان نماینده گروهی از مردم تهران در مجلس بازگو شده است، اما این نهادها به هزار و یک دلیل نمیخواهند گزارشهای خود را علنی کنند.
گزارشهای این نهادها که یکی از دقیقترین ارزیابیها در خصوص اعتراضهای آبان است را خیلی دیگر از مقامهای جمهوری اسلامی دریافت میکنند، اما حاضر نیستند درباره اطلاعات دریافتی به شکل علنی صحبت کنند.
نزدیکترین و شبیهترین محورها یا یافتههای اطلاعاتی در مورد اعتراضهایی مشابه آبان ماه را تنها میتوان در پژوهشها و تحقیقهای دانشگاهی و علمی یافت.
برخی از این تحقیقها بدون وابستگی به قدرت سیاسی تلاش میکنند، واقعیت جامعه را آنطور که هست بازتاب و مورد تحلیل و بررسی قرار دهند.
یکی از همین تحقیقها مربوط به مطالعهای با عنوان «نقش فقر در تهدیدات امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران» است که تنها دو ماه پیش از اعتراضهای آبان ماه در تازهترین شماره فصلنامه «رهیافت انقلاب اسلامی» منتشر شده است.
در این مطالعه دانشگاهی به بررسی فقر در استان کردستان پرداخته شده و نتایج و پیامدهای امنیتی و سیاسی آن برای حکومت مرکزی، تشریح و تفسیر شده است. به این تحقیق میشود به عنوان مشت نمونه خروار نگاه کرد.
این تحقیق بر پایه مطالعات امنیتی نشان میدهد برخلاف رویکردهای سنتی که اولویت را به تهدیدهای نظامی میدهد، حالا این فقر، بیکاری و تورم است که در صدر مهمترین تهدیدها و بحرانها در ایران تبدیل شده است.
حرف اساسی این تحقیق این است که فقر و بیکاری منجر به افزایش شکاف طبقاتی در هر جامعهای شده و طی فرآیندهایی تبدیل به تهدیدهای امنیتی میشود.
براساس پژوهشهای موجود و مطابق آمار بررسی شده درباره وضعیت فقر در ایران، در چند دهه گذشته با بالا رفتن آمار فقر در کشور، بسیاری از مناطق ایران درگیر بحرانهای متعددی شدهاند.
استان کردستان یکی از همین مناطق است که در اعتراضهای آبان ماه نیز یکی از مهمترین کانونهای اعتراض بود. در این اعتراضها دهها نفر از معترضان کرد در خیابانها کشته شدند.
آمارهای انکار نشدنی میگوید طی سه دهه گذشته استان کردستان از نظر فقر نسبت به سایر استانهای ایران در شرایط «بدی» قرار گرفته و روز به روز بر این وخامت اقتصادی افزوده میشود.
نتیجه گسترش سهمگین فقر در این استان منجر به افزایش تهدید اجتماعی-فرهنگی، زیست محیطی، اقتصادی، سیاسی و نظامی-اطلاعاتی در کردستان شده است.
استان کردستان در حال حاضر بالاترین آمار فقر و بیکاری در کشور را دارد و از سویی دیگر توسعه نیافتگی این استان موجد تهدیدهایی همچون پدیده قاچاق مواد مخدر، جرایم خرد، شکلگیری یا نفوذ گروههای مسلح در میان مردم و در برخی موارد منجر به تنشهای قومی و مذهبی شده است.
نگاهی به شاخصهای اقتصادی استان کردستان و مقایسه آن با میانگین کشوری و حتی منطقهای حکایت از اوضاع نابسامان اقتصادی این استان دارد.
در حالی که استان کردستان، دو درصد از جمعیت کشور را دارد، اما کمتر از یک درصد از تولید ناخالص ملی را در اختیار دارد.
درآمد سرانه کردستانیها کمتر از نصف میانگین درآمد سرانه کشور است، آمار بیکاری استان ۱۳.۳ درصد است که پنجمین استان پرجمعیت بیکاری کشور است و بیکاری جوانان رقم بالای ۲۵ درصد را دارد؛ شاخص توسعه انسانی استان نیز جزء توسعه نیافتهترین استانهای کشور است.
این آمار و ارقام حکایت از وضعیت وخیم و بحرانی بیکاری جوانان خاصه در دو شهر سنندج و مریوان را دارد.
محرومیت نسبی در استان کردستان بویژه در ابعاد اقتصادی(نابرابری درآمدی، بیکاری، درآمد سرانه پائین و …) تاثیرات رفتاری و ذهنی را بر شهرندان کردستانی برجای گذاشته است.
احساس بیعدالتی قومی
دادههای آماری رسمی موید احساس بیعدالتی قومیدر میان کردهای ایران است. یک تحقیق وزارت ارشاد نشان داده که بیش از ۶۵ درصد مردم کردستان بر این باورند که حکومت برای همه اقوام کشور ارزش و احترام یکسانی قائل نیست.
همین احساس بیعدالتی قومی بود که تبدیل به یکی از پایهها و زمینههای اعتراض آبان ماه در استان کردستان شد، احساسی که پیش از این خود را در اعتصابهای عمومی در این استان نشان داده بود.
دادهها نشان میدهد که نوع قومیگرایی در میان کردهای سنی کردستان، آشکارا خصلتی سیاسی یافته و یه یکی از مهمترین مطالبات جنبش ناسیونالیسم قومی در کردستان تبدیل شده است.
این حس فراگیر در استان کردستان سالها به شدت سرکوب شده و ادامه این سرکوبها منجر عمومیتر شدن نارضایتیها از حکومت مرکزی و گرایش به اعتراضهای خیابانی را تشدید کرده است.
کاهش مشارکت سیاسی
یکی از نتایج محرومیت نسبی، کاهش نرخ مشارکت سیاسی در هر جامعهای به خصوص ایران است. این کاهش نرخ شرکت کنندگان در انتخابات و اعلام یا اقدام فراگیر و غیرمتعارف مبنی بر عدم مشارکت-مانند تحریم انتخابات- به وضوح نشانهای منفی برای مشروعیت و نفوذ حاکمیت به محسوب میشود.
یک تحقیق نشان میدهد که بین سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴ ضریب مشارکت در استان کردستان به صورت معنیداری از سطح کشور فاصله داشته و به طور میانگین ۲۸ درصد پائینتر از ضریب مشارکت ملی بوده است.
مشارکت انتخاباتی یکی از حلقههای پیوند قومیتها و حکومتهاست که رسانهها، حقوق شهروندی، تحولات سیاسی، تغییر و تحولات کردستان و مولفههای اقتصادی از عوامل سیر نزولی مشارکت در انتخاباتهای گوناگون در این استان بوده است.
کردستان تنها یکی از استانهایی است که در این تحقیق نسبت میزان فقر در آن با میزان امنیت و مشارکت سیاسی در کل ایران مورد بررسی قرار گرفته است.
در حال حاضر استانهای دیگری در ایران هستند که ساکنان آنها از شدت فقر و بیکاری در رنج هستند و اعتراضهای آبان ماه در این استانها نشانه بارزی از این وخامت عمومی است که حالا دیگر به تهدیدی جدی برای جمهوری اسلامی تبدیل شده است.
از: ایران وایر