سخنان حسین نجات را میبایست در ادامه «ریلگذاری» آیتالله خامنهای دانست- عکس از خبرگزاری تسنیم
معاون فرهنگی سپاه، فرودستان و مردم بیبضاعت را عملا دشمن حکومت عنوان کرد
حسین نجات معاون فرهنگی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در آخرین اظهار نظری که چهارشنبه شب در دوازدهمین همایش نخبگان عصر ستایشگری ایراد کرد، فرودستان و مردم بیبضاعت را عملا دشمن حکومت عنوان کرد. او که در جمع مداحان سخنرانی میکرد، در سخنان خود گفت: «مدل براندازی غرب در مقابل انقلاب اسلامی طی این ۴۰ سال تغییر کرده است و در این مدل جدید براندازی، تکیه بر افراد فرودست جامعه و کسانی است که محصول حاشیهنشینی و بیسوادی هستند و در فضای مجازی آلوده شدهاند.» وی بدون اشاره به مسئولیت حکومت در فساد و فقر فراگیر در حکومت و جامعه، افزود: «وظیفه ما بالا بردن تابآوری مردم است. اگر دهه اول انقلاب دغدغه بیرون کردن صدام را داشتیم، در دهه چهارم انقلاب این آمریکاییها هستند که دغدغه حفظ اسرائیل را دارند و نمیگذراند ما اسرائیل را نابود کنیم.»
او در ادامه به دیدارش با دبیرکل حزبالله لبنان اشاره کرد و گفت: «در دیداری که با دبیرکل حزبالله لبنان داشتم، او گفت که جمهوری اسلامی مانند قطاری است که تمام پردههایش را کشیدهاند و به سرعت در حال حرکت است و خود مسافران هم متوجه سرعت حرکت قطار نیستند، اما ما از بیرون متوجه میشویم که چقدر جمهوری اسلامی در حال حرکت رو به جلو است.» معاون فرهنگی سپاه پاسداران، مانند سایر سران حکومت، بدون ذکر هیچ منبعی و با تکرار شعارهای پیشین، آمریکا را رو به فروپاشی و زوال دانست. او بدون اشاره به اوضاع وخیم ایران در حوزههای اجتماعی و فقر گسترده در ایران، گفت: «آمریکا در آمار فقرا، معتادان، زنان قربانی تجاوز جنسی و …، جزو چهار و پنج کشور اول است.»
به نظر میرسد، حال که سران نظام خود را ناتوان از حل مشکلات میبینند، سعی در فرافکنی دارند. آنها که تا چند سال پیش مدعی نوپا بودن انقلاب بودند، امروز دیگر نمیتوانند به همان استدلالهای گذشته استناد کنند. افکار عمومی، حکومتی را که ۴۰ سال در قدرت بوده است و بیش از هزار میلیارد دلار درآمد داشته است، مسئول میدانند. مردم خواهان دانستن این نکته هستند که این همه پول طی ۴ دهه چطور مصرف شد که امروز شرایط ایران به چنین وضع اسفناکی رسیده است. حسین نجات که منصوب آیتالله خامنهای در معاونت فرهنگی سپاه پاسداران است، حاضر نیست توضیح دهد که حاشیهنشینی و بیسوادی که عنوان میکند، نتیجه عملکرد و حکومت کیست. انقلابی که قرار بود حاشیهنشینی و بیسوادی را ریشهکن کند، امروز همین کلمات را به شکل کنایه و تحقیرآمیز علیه معترضان به وضع موجود به کار میبرد.
با این حال، این سخنان حسین نجات را میبایست در ادامه «ریلگذاری» آیتالله خامنهای دانست. پیشتر، رهبر جمهوری اسلامی ایران با ارائه مفهوم تازهای از واژه «مستضعف»، کوشید تا شعارهای انقلاب را به نفع خود و ایدئولوژی خود تحریف کند. او در مورد کلمه «مستضعف» چنین گفته بود: «مستضعفین چه کسانی هستند؟ مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً – یعنی این چند سال اخیر باب شده – اقشار آسیبپذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند، قرآن میگوید… مستضعفین یعنی ائمّه و پیشوایان بالقوّه عالَم بشریّت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همه موجودی زمین خواهند بود. بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالَم است، بالقوّه خلیفهالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریّت است.» وی همچنین با تاکید بر مرزبندیاش با سایر نظرات، ادامه داد: «ما به جای استعمالات و اصطلاحاتی که بین چپروها و مارکسیستها و اینها معروف بود، اصطلاح «استکبار» را، اصطلاح «استضعاف» را، اصطلاح «مردمی بودن» را مطرح کردیم و آوردیم.»
انقلاب ایران با شعار مبارزه با کاخنشینی و در حمایت از فرودستان به پیروزی رسید. اما پس از چهار دهه، رهبران سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی که امروز بخشی از طبقه مرفه تلقی میشوند، صراحتا و رسما خود را جدا از مردم میدانند. رهبر جمهوری اسلامی هم که هوادارانش او را نماد سادهزیستی معرفی میکنند، صراحتا کلمه مستضعف را تحریف میکند تا مسئولیت فقر فراگیر و بیدرایتی حکومت را از خود و اطرافیانش سلب کند.
حکومت که تا پیش از بحرانهای اقتصادی اخیر، تنها در برابر مطالبات طبقه متوسط ایستاده بود، این بار بدون توجه به شرایط بحرانی جامعه، شمشیر را برای کل مردم از رو بسته است. نه تنها مطالبات آزادیخواهانه طبقه متوسط که از سال ۷۶ تا امروز دنبال شده، به نتیجه نرسیده است؛ بلکه مطالبات معیشتی طبقه فرودست که اتفاقا اکثریت جامعه را شامل میشوند، به مطالبات پیشین اضافه شده است. حکومت، ناتوان از ارائه راهکار مناسب برای معضلات جامعه و در راستای پیشبرد اهداف فرامرزی خود، نیازهای داخل را به پای جاه طلبیهایش قربانی کرده است.
اما بخشی دیگر از سخنان جانشین سابق ریاست سازمان اطلاعات سپاه که باید مورد توجه قرار گیرد، تاکید او بر «آلوده» شدن ذهن در فضای مجازی است. تا پیش از انقلاب اطلاعاتی، حکومت دیواری بلند به دور کشور کشیده بود و انحصار رسانهها را در اختیار داشت. آنها همان چیزی را که دوست داشتند، به شکل یکطرفه بیان میکردند و منتظر پاسخ کسی هم نمیشدند. در این میان، اگر کسی هم جسارت اعتراض پیدا میکرد، مانند معترضان سیاسی دهههای ۶۰ و ۷۰ با زندان و سرکوب مواجه میشد. اما با گسترش استفاده از شبکههای اجتماعی و ماهواره، انحصار رسانهای حکومت شکسته شد. این امر، امکان قیاس را برای مردم ایجاد کرده است. طبقه متوسط پیشتر با تغییرات جهانی همراه شده بود، اما اکنون طبقه فرودست است که أوضاع خود را با شرایط کارگران و زحمتکشان کشورهای دیگر مقایسه میکند. مردم از خود میپرسند، چرا باید اینقدر ارزان کار کنیم؟ چرا باید سرکوب شویم؟ چرا حق اعتراض نداریم؟ چرا حکومت قابل نقد نیست؟ چرا سندیکا نداریم، و چرا تمام اینها در کشورهای پیشرفته و حتی همسایه ایران امکانپذیر است؟
به عبارت دیگر، حکومت که انحصار رسانه را از دست داده است، هرگونه صدای متفاوت از تبلیغات رسمی خود را همچون سمی میداند که ذهنها را «آلوده» میکند. این درحالی است که خانواده و فرزندان همین حکام سیاسی و نظامی، در کشورهای دیگر و حتی در خود ایران، با سبکی متفاوت از تبلیغات رسمی حکومت زندگی میکنند.
بسیاری از ما کتابهای درسی دهههای ۶۰ و ۷۰ را به خاطر داریم. کتابهایی که منقش به تصاویر فقر، کپرنشینی، حاشیهنشینی و مبیّن بیسوادی فراگیر (در دوران پیش از انقلاب) بود. حاکمان، انقلاب را با قیام علیه این موارد توجیه میکردند. اما امروز که شرایط جامعه به وسعت هر چه بیشتر، تداعیگر همان تصاویر شده است، حکومت از حاشیهنشینی و بیسوادی به عنوان توهین علیه مردم استفاده میکند و مسئولیت خود را نمیپذیرد. اگرچه، بعید است که دیگر بتوان مردم را با این شعارها فریفت و از مسئولیت شانه خالی کرد.
از: ایندیپندنت