سعید درخشندی
تجربه انتخابات ۸۸ و ۹۲ نشان داد که مشارکت یا تحریم انتخابات با هر استدلال و منطق، درست یا غلط، به خودی خود نه در خور ذم است و نه شایسته مدح، نه فضیلت است و نه رذیلت و آنچه مهم است مسئولیتپذیری شهروندان در قبال اقداماتشان میباشد
به یاد شهدای ۲۵ خرداد ۸۸
بدعت های خوبی گذاشته شد. حاکمیت رای مخالفان نظام را به حساب آورد و شاید برای اولین بار منافع ملت و مصلحت کشور را در کنار منافع و مصلحت نظام به رسمیت شناخت. برای اولین بار گفتمان غالب حاکمیت، به شکلی شفاف و صریح، در روند برگزاری انتخابات در معرض انتخاب مردم قرار گرفت و مردود شد. خط کشی ها و قطب بندیهای موجود رنگ باخت و تعامل و دیالوگ تاثیر گذار و سازنده، بین نیروی منتقد و مخالف، اصلاح طلب و محافظه کار ، تحریمی و مشارکتی در جهت اهدافی که بعضا مشترک بود برقرار گردید و منافع مردم بر منافع شخصی و گروهی ارجحیت یافت. مشخص شد تفریق و تکثر در جناح اصولگرا به هر دلیل، اتفاق افتاده و واقعی است و کلیشه “همه از یک قماش هستند” دیگر مورد مصرف ندارد. شهدای جنبش سبز، زندانیان سیاسی ، کروبی، میرحسین و رهنورد هیچگاه و در هیچ شرایطی از یاد نرفتند.
مهمتر از همه اینکه مردم نشان دادند اگر روزنه ای برای تغییر و تحول مدنی و مسالمت آمیز پیدا شود همیشه در صحنه حاضر و در خط مقدم خواهند بود و در استفاده از فرصتها درنگ نخواهند کرد. برای نخستین بار تاکید مردم بر حق انتخاب خود، محاسبه ها و تصمیم های انتخاباتی جریانهای سیاسی منتقد درون کشور را – چه قبل و چه بعد از نظارت استصوابی – تغییر داد و بر تصمیمات شورای نگهبان تاثیر عمده گذاشت. کنشگران واقعی عرصه اجتماعی و سیاسی، مردم شدند و نیروها و گروههای سیاسی ، تنها، کنشگران و بازیگران تبعی اراده مردم گردیدند و سرانجام مهندسی انتخابات به مردم رسید. در نهایت این مردم بودند که به حق پیروز میدان شدند و هیچ شخص یا گروهی نمی تواند این پیروزی را مصادره کند.
قدردان این بدعتها باید بود. این بدعتهای نیکو و پیروزی باید نهادینه شود و در فرهنگ سیاسی تبلور و عینیت یابد. تثبیت و ماندگاری پیروزی به مراتب مهمتر از پیروزی است و قبول مسئولیت از سوی همگان و مداومت در پیگیری مطالبات، بار گرانی است که می تواند به این ماندگاری بیانجامد. تجربه انتخابات ۸۸ و ۹۲ نشان داد که مشارکت یا تحریم انتخابات با هر استدلال و منطق، درست یا غلط ، به خودی خود نه در خور ذم است و نه شایسته مدح ، نه فضیلت است و نه رذیلت و آنچه مهم است مسئولیت پذیری شهروندان در قبال اقداماتشان می باشد. چه بسا یک تصمیم یا اقدام نادرست با مسئولیت پذیری به اتفاقات و نتایج خوش بیانجامد. البته مسئولیت پذیری بدون واقع گرایی نیز الکن و ناقص است. بنابراین فراموش نکنیم که در انتخابات اخیر قریب به ۲۸ درصد از واجدین شرایط به هر دلیل شرکت نکردند و بخشی از سبد رای رئیس جمهور منتخب – در کنار رای اصلاح طلبان و معتدلهای محافظه کار- رای مخالفان حاکمیت با رویکرد خاص خود می باشد. همچنانکه به فرض درستی و دقت در نتایج اعلام شده، بخش نسبتا بزرگی از رای دیگر کاندیداها – قریب ۴۹ درصد – که از قضا قسمتی از آن، رایی سازمانی و موثر است، رای جناح اصولگرا و تندروست و این باید به عنوان یک واقعیت در هر استراتژی و برنامه ای از سوی کوشندگان راه آزادی و حقوق بشر لحاظ شود. تا اسقرار دموکراسی و حقوق بشر راه درازی در پیش است و توشه این راه، صبوری، واقع گرایی و مسئولیت پذیری در کنار رواداری و باور به خرد و عمل جمعی است.
از: گویا