چرا؟
آن زمان که نگارنده و کسانی دیگر اصطلاحِ “اصلاح طلبانِ حکومتی” را بکار بردیم، بودند کس یا کسانی به ویژه در میانِ دنبالچه هایِ آنان در اپوزیسیونِ برون مرز که ایراد میکردند همه اصلاح طلبان در هر کشوری حکومتی هستند، غیر آن که نمیشود. گیرِاندیشه آنها ولی در این بود که نمیتوانستند هدف از تکیه ما بر واژه “حکومتی” را درک کنند و نمیخواستند دریابند که حکومتی که از پایه “اصلاح ناپذیر” است، دستانش خونین است، قانونمدار نیست، ریا کار است و پاسخاش به هر اعتراض سرکوب و کشتار است، خود را عقل کل عالم میداند و به خود حق میدهد سرمایه هایِ مردم را بی اجازه آنها برایِ تشکیل گروههای ترور و آدمکشی بباد دهد و… چگونه میتوان آنرا اصلاح کرد؟ اصلاح طلب در یک چنین حکومتی نه تنها توانِ اصلاحی نخواهد داشت که خود به زائدهای از حکومت بدل میشود (که شد) و تنها به او اجازه میدهند از مقام و موقعیت بهره مند شود (که شد)، در رانت خواری و فساد شریک شود (که شد)، در پرده پوشی از فساد و ناراستی یاری برساند (که رساند) ولی در همآن حال کنترل نیز بشود و او را هر گونه که میل داشتند، برقصانند. هر گاه خواستند، برایِ اجرایِ نمایش هایی چون انتخابات او را به میدان آورند، جنگ زرگری راه بیاندازند و مردم را با وعدههای اصلاح و رفاه و آزادی پایِ صندوقِ انتخاباتِ قلابی بکشانند و هر گاه نخواستند محکم بر سرش بکوبند و بگویند: سر جایت بنشین و شکرگزار ما باش که بتو منزلتِ اجتماعی و بهره وری داده ایم؛ ساکت باش و دَم نزن!
منطق روشن بود
منطق کسانی که میگفتند “اصلاح طلبِ حکومتی” روشن بود. حکومتی که حتا پیش از قدرت یابی دست به جنایتی فراموش نشدنی زده بود (آتش زدن سینما رکسِ آبادان) و از روز نخستِ دست یابی به قدرت نیز آدمکشیها، جنایتها و غارتها را پی گرفته و از بدِ حادثه کسانی پُر ادعا ولی در همآن حال بسیار ترسو و جبون بر آن حکمفرما شده بودند که بدون انبوهِ نگهبانان گامی بیرون نگذاشته و نمیگذارند، چگونه میتوانند چنین دلیری و توانمندی داشته باشند که خود پا پیش گذارده، ناراستیها، نادرستیها، زورگوییها، آدمکشیها، سوگوار و پریشان کردن هزاران خانواده ایرانی، دروغ گویی و پنهان کاریها و… را بپذیرند، از مردم پوزش خواهی کنند و بگویند:ای مردم ما در راه دست یابی به قدرت و برای ماندن خود بر قدرت دست به جنایت و غارت زدیم، سرمایه هایِ شما را در راه ویرانی و آشوب در دیگر کشورها بکار بردیم، بیشترین شمارِ شما مردم را در ناداری، رنج و سوگواری و ماتم گرفتار نمودیم، کوشش کردیم که همه هویت ملی ـ فرهنگی شما را نابود کنیم و داده هایِ دینیٍ پس مانده، پوسیده و درماندهِ خود را جایگزین آن بنمائیم و…، اکنون ولی پُتکی بر وجدانِ و مغز فرسوده ما فرود آمده و گویی از خوابی گران بیدار شده و خود را غرق در فساد و خون و جنایت و دروغ و ریا میبینیم و میخواهیم دیگر شویم و خود را اصلاح کنیم و جامه آدمیت بر تن کنیم. ما را ببخشید، ما را ببخشید که درخورِ اعتمادِ شما نبودیم، ما راببخشید که هزاران هزار آرزو را پَر پَر کردیم، ما را ببخشیدکه آن رویاهایِ دل انگیزِ شما برای دست یابی به جامعهای پر شور، سر زنده، پیشرو و آزاد را ببادِ فنا دادیم. ما را ببخشید! اینک شمایید و بر پاییِ ساز و کاریِ نوین و دیگر.
آنچه در میهنِ، امروز سیاه پوشِ و سوگوارِ، ما پس از پیدایش فریبِ “اصلاح طلبی” پیش آمد، درستیِ دادههای کسانی که اصطلاحِ “اصلاح طلبِ حکومتی” را بکار میبردند روشن ساخته است، همین ایراد کنندگان دیروز به کاربُردِ این اصطلاح، امروز به این دیدگاه پیوستهاند که امید به اصلاحِ این حکومت، همآن آب در هاون کوبیدن است!
دنبالچه هایِ برون مرزی اصلاح طلبانِ حکومتی امروز چون تکه برفی آب شده و به زمین فرو رفتهاند. در درون اما این گروه همچنان برای زنده ماندن و فریبِ چند باره مردم، جان سختی کرده و دست و پا میزنند.
تاج زاده یک نمونه روشن
بخشی از سخنرانی تازه آقایِ تاج زاده از اصلاح طلبانِ حکومتی ورشکسته را گوش دادم. اعتراض هایِ تازه مردم و به درستی هدف گرفتنِ سرچشمه همه گرفتاریها از سویِ آنها، یعنی آخوند خامنهای و دولت پنهانِ او، درسِ خود را داده است. اکنون انتقادهایِ تاجزاده بر پایه خواسته هایِ مردم بیان میشود حتا از رهبر میخواهد پاسخ گو باشد ولی چه سود که در پایان به همآن جایی میرسد که پیش ازاین بوده است! چاپلوسی برای رهبرِ دیوانه و متوهمِ ایران بر باد ده! آقایان میخواهند باز هم مردم را فریب بدهند. او سخنان آخوند خامنهای در نماز آدینه را این گونه بیان میکند:
“سحنان رهبری در مجموع خردمندانه بود و آرام بخش. ”
“خردمندانه و آرام بخش! ” در کجایِ سخنان شرم آور او خردمندی وجود داشت؟ خردمندی بود که از زدن هواپیما و کشتن ۱۷۶ انسان حتا یک پوزش خشک و خالی هم نخواست و اعتراضها به زدنِ هواپیما را دستهای دشمنان خواند! او به شکلی نمایشی با قربانیان همدردی کرد چون خودش میدانست که چه جنایتی انجام دادهاند. سخنانِ او برایِ چه کسانی آرام بخش بود؟ برای خانواده هایِ هزران تن که در اعتراضهای آبان ماه کشته شده و یا آسیب دیدند یا برایِ خانواده هایِ ۱۷۶ قربانی جنایتِ تازه خودش؟
تاجزاده در تازه ترین سخنرانیِ خود در آغاز تند میتازد چون زمینهاش در جامعه آماده شده است. مردم قربانی هایِ زیادی دادهاند تا راه را باز کنند که ایشان جرأت پیدا کند و بگوید:
“متاسفانه در حال حاضر حکومت عملا یکنفره شده و کس دیگری کارهای نیست. اگر انتخابات است باید دید رهبر نظرش چیست! از مذاکره با آمریکا و تعیین قیمت بنزین تا مسائل جزئی مثل ورود زنان به ورزشگاه با نظر مستقیم رهبر تصمیم گرفته میشود… ”
و نکته هایِ درستِ دیگری. ولی آنجا که باید به قولِ خود در برابر دروغ گوییها “محکم بایستد” به این نتیجه میرسد:
“اگر به رهبر حقیقت را نگفتند، وی باید توضیح دهد که چرا و چگونه فرماندهان نیروهای مسلح در شرایطی که هر لحظه ممکن بود با آمریکا وارد جنگ شویم، ۳ روز به او دروغ گفتند! باید معلوم شود فرماندهان نظامی با چه جرأتی به رهبر دروغ گفتند؟ از کجا معلوم که در زمینههای دیگر به وی دروغ نمیگویند؟ نکند یک وقت چشم باز کنیم و بینیم کشور خدایناکرده وارد جنگ شده است. ”
توجه فرمودید! او همه آنچه رشته است را با همین وارونه سازی به باد میدهد. چه کسی است که نداند مرکزِ همه کارها و تصمیم گیریها رهبر و دولت پنهانِ او از آن میان فرزندان مُفت خوارش هستند. سر دسته دروغگویان خود اوست، به او دروغ گفتهاند؟ برنامه ریزیها و دستورها از سویِ او صادر میشود.
خطایِ انسانی؟!
او در بخشی از سخنانش ازخطایِ انسانی در زدنِ هواپیما سخن میگوید. آیا “خطایِ انسانی” بوده است؟ پس چرا به تندی و بدون آمدن و بودن کارشناسان در محل، بوردیزل بکار گرفتند تا همه چیز را پاک کنندکه جهانی را به شگفتی واداشت؟ چرا جعبه سیاه را تحویلِ کارشناسان نمیدهند و بازی در میآورند؟ چرا خانواده هایِ سوگوار را زیر فشار گذاشتند که درباره قربانیان سخنی نگویند و حتا تهدید به ندادنِ پیکرِ قربانی کردند؟
آقای تاجزاده تا به کی میخواهی خاک در چشم حقیقت بپاشی؟ فردا که خوب ترا رقصاندند، بهانهای درست میکنند و هفت سال دیگر به بَندَت میکشند. هنوز درس نگرفتهای؟ مردم خیلی جلوتر از جنابعالی هستند. این شعار دلیرانه مردم را نشنیدهای:
“ننگِ ما، ننگِ ما ــ رهبرِ الدنگِ ما”
بیانیه هایِ دلیرانه ۱۴ تنها را نخواندهاید که به روشنی خواستار بر کناریِ آخوند خامنهای شدهاند، بیشتر آنها امروز در زندان و زیر فشار هستند ولی با از جان گذشتگی راهی را گشودهاند؟ آنها در دلِ مردم جای داشته و هرگز فراموش نمیشوند.
آقایِ تاجزاده، راهِ شما همچنان به ناکجا آباد میرسد. سرچشمه همه رذالتها در بیت آقا و شخص خودِ او است. پسرانِ او چه کارهاند که در کارها دخالت میکنند و با سپاه برنامه سرکوب و کشتار میریزند؟
خوانندگان خود میتوانند در لینک زیر هم به شکل نوشتار و هم گفتار (نزدیک به ۵ دقیقه) گفتههای تاجزاده را خوانده یا گوش کرده و داوری کنند.
از: گویا