شهروندخبرنگار
روز چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۸، همایشی با عنوان «نسل سلیمانیها» در محل «مصلا» تهران برگزار شد؛ همایشی با حضور دانشآموزان نوجوان و زیر نظر «سازمان بسیج دانشآموزی».
شهروندخبرنگار «ایرانوایر» هم در این همایش حضور پیدا کرده بود. او روایت خود را از این همایش گزارش کرده است:
«این مشتهایی که گره کردهاید، فقط برای “مرگ بر امریکا” گفتن نیست، با همین مشتها باید توی دهان امریکا زد.» صدای مرگ بر امریکا فضا را پر میکند؛ درست مثل صدای دانشآموزان دهه ۶۰، سر صفها در حیاط مدرسهها. شعارهای این گردهمایی تکان دهندهاند. علاوه بر شعارهای معمول ضد امریکایی و اسراییلی، کودکی روی شانه پدرش پلاکاردی را دست گرفته که خلاصه همه افکار حماس، حزب الله لبنان، سپاه و بسیج درباره اسراییل و یهودیان است: «ما عاشق مبارزه با صهیونیست هستیم. ما قاتل یهودیم.»
روز چهارشنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۸، در و دیوار و اطراف مصلا با بنرهایی با تصاویر «قاسمی سلیمانی»، فرمانده کشته شده نیروی «قدس» سپاه پاسداران پوشیده شده است و رسانههای حکومتی از چند روز پیش بارها این گردهمایی دانشآموزی را تبلیغ کردهاند؛ گردهمایی با عنوان نسل سلیمانیها که در شبکههای اجتماعی با عنوان «#من _سلیمانی _ام» تبلیغ میشد.
دانشآموزان با پلاکاردها و عکسهایی از قاسم سلیمانی و نوشتههای من «قاسم سلیمانیام» وارد مصلا میشوند. این برنامه را سازمان بسیج دانشآموزی ترتیب داده است.
اجازه ورود به همه داده نمیشود. جلوی همه درها ماموران انتظامات ایستادهاند و میگویند این گردهمایی فقط مختص دانشآموزان و فرهنگیان است. پیشتر خبرگزاری فارس نوشته بود قرار است ۳۰هزار دانشآموز در این گردهمایی شرکت کنند. نیمی از آنها از مدارس علوم و معارف اسلامی «صدرا» و دیگر معارف اسلامی هستند و ۱۵ هزار دانشآموز هم از «طرح شهید بهنام محمدی» در این همایش حضور مییابند.
مدارس صدرا توسط سازمان تبلیغات اسلامی تاسیس شده و وظیفه خودش را تربیت گروههای دینی و انقلابی عنوان کرده است. حتی به گفته موسسان مدرسه، فرهنگیانی که برای تدریس به این مدارس میروند، باید مومن، ولایتمدار و حامی اهداف نظام اسلامی باشند.
طرح شهید بهنام محمدی، طرحی است برای تربیت کودکان و نوجوانان «انقلابی» و به گفته مسوولان سازمان بسیج، قرار است اهداف، عقاید و باورهای نظام جمهوری اسلامی در فکر و ذهن آنها نهادینه شود.
بهنام محمدی طبق روایت رسمی نظام، سرگذشتی مثل «حسین فهمیده» داشته است. گفته میشود او نوجوان ۱۳ ساله آبادانی بوده که برای کسب اطلاعات، به پایگاه دشمن نفوذ میکرده و خبر میآورده است. او در ۱۳ سالگی در جنگ ایران و عراق کشته میشود. البته هنوز مشخص نیست این روایت چه قدر در واقعیت ریشه داشته باشد.
چندی پیش مشخص شد داستان حسین فهمیده که سالها با عنوان نوجوانی معرفی میشد که با فداکاری، نارنجک به خود بسته و برای نجات سربازان دیگر زیر تانک رفته بود، قصهپردازی روزنامهنگاری به نام «حمید هوشنگی» بوده است.
با این حال، سال گذشته، رییس وقت سازمان بسیج مستضعفین درباره طرح بهنام محمدی سخنرانی و هدف آن را درست کردن یک کانون از نوجوانان انقلابی عنوان کرده بود که قرار است «پای کار» باشند.
این طرح از سوی سازمان بسیج مستضعفین، نقطه پیوند مسجد، مدرسه و خانه معرفی شده و در توضیح آن آمده است: «در هر مدرسه، مربی یک روحانی است که امام جماعت مدرسه است و افرادی که از مراحل توجیه، گزینش و آموزش گذشتهاند، هر کدام سرگروه یک پایه از مدرسه میشوند. در سه ماهه اول، این سه نفر با نظارت مربی برای دوستی و انس و الفت با دانشآموزان ارتباطگیری میکنند. در سه ماهه دوم، از هر کلاس دو دانشآموز که جزو ۱۰ نفر برتر علمی کلاس، اهل آن محل و دارای خانواده سالم هستند، شناسایی میشوند. این افراد هسته کار تربیتی مدرسه هستند و اولین حلقه صالحین مدرسه را تشکیل میدهند.»
این طرح از سال گذشته آغاز به کار کرده است.
«مرتضی»، از بسیجیهای یکی از مدرسههای صدرا است. چفیه به گردن انداخته و عکس کوچکی از قاسم سلیمانی کنار «علی خامنهای»، رهبر جمهوری اسلامی را در دست گرفته است. ۱۶ ساله است اما سبیلهای جوانهزده و ریشهای تنکش را نتراشیده است. قبل از این که وارد همایش شود، میپرسم چرا در این همایش شرکت میکنی؟
چند ثانیه مکث میکند و میگوید: «برای عشقم آمدهام؛ برای حاج قاسم. ما که خاک پای حاج قاسم هم نمیشویم اما با فرهنگ حاج قاسم زندگی کردن و رسیدن به مقام والای شهادت، بزرگترین آرزوی من است.»
دخترها اغلب با چادرآمده و چفیه بستهاند. یکی از آنها قبل از ورود میگوید: «ما آمدهایم تا بگوییم آماده گرفتن انتقام سخت هستیم.»
۱۳ یا ۱۴ ساله به نظر میرسد و موقع گفتن این جملات، انگار دارد سرود میخواند. سرش را هم بالا نمیآورد.
پرچمهای زرد «لشکر فاطمیون» هم در دست چند دانشآموز دیده میشود. از ظاهرشان مشخص است از اتباع افغانستانی هستند اما دوست ندارند حرف بزنند. یکی از آنها میگوید: «درکشور ما اگر مردم بدانند عضو فاطمیون یا از طرفدارانشان هستی، فکر میکنند به خاطر پول یا کارت اقامت عضو شدهای. نمیدانند پدران و برادران ما به خاطر دفاع از حرم بیبی زینب رفتند و برنگشتند؛ یعنی میدانند اما باور نمیکنند.»
گفته میشود سپاه پاسداران برای جذب افغانستانیها برای پیوستن به لشکر فاطمیون، وعده پول و کارت اقامت میدهد و مردم افغانستان به کسانی که به این لشکر میپیوندند، به دیده خوبی نگاه نمیکنند.
«زینب»، دختر قاسم سلیمانی هم در این مراسم حضور دارد. او از حضور نوجوانان در مراسم تشکر میکند و میگوید: «انشالله با کمک شما نوجوانان و پشت سر مقام معظم رهبری، انتقام خون پدرم را میگیریم.»
«انتقام سختی، کلید واژه مشترک حرف تمام نوجوانان شرکت کننده هم هست. یک استاد علوم سیاسی ساکن تهران میگوید: «شستوشوی مغزی، یکی از ابزارهای مهم حکومتهای دیکتاتور برای تربیت نسل آینده است. الان جمهوری اسلامی این نوجوانان را در مدرسه و مسجد شستوشوی مغزی میدهد و آنها را تبدیل به نسلی میکند که انتقام، مرگ و خشونت در وجودشان نهادینه میشود. آنها میخواهند از این نوجوانان معصوم، سرباز نظام درست کنند.»
به اعتقاد او، حکومت در سالهای اخیر هزینه و تبلیغات زیادی برای تربیت نیروهای متعهد به انقلاب و نظام کرده است: «تا حدودی هم موفق بودهاند. پیشتر، در فضای مجازی کسی را نداشتند. الان همین لشکر سایبری که تا حدودی در بحثها شرکت و عقاید و باورهای حکومت را بیان میکنند، از دستآوردهای همین تبلیغات و هزینه ها است.»
«سمیرا»، معاون آموزشی یکی از مدارس غیر انتفاعی مذهبی در تهران است. او میگوید برای شرکت در این همایش، هیچ بخشنامه یا نامهای دریافت نکردهاند. اما معتقد است این کارها، دانشآموزان را در محیط خانه و مدرسه دچار دوگانگی میکند: «در مدرسه میبینند از قاسم سلیمانی به عنوان قهرمان و منجی یاد میشود و در خانه، خانواده از کشته شدن او چندان هم ناراحت نیستند. بچهها نمیدانند کدام الگو را بگیرند و دچار سردرگمی و پرسش میشوند. پرسشهایی که در مدرسه مطرح میکنند هم معمولا سرکوب میشوند. در خانه نیز خیلی خانوادهها از ترس این که بچهها در مدرسه چیزی از جانب آنها نگویند و دردسر درست نکنند، معمولا جواب درستی به پرسشهای آنها نمیدهند.»
مدیر مدرسهای که سمیرا در آن کار میکند، پس از کشته شدن قاسم سلیمانی، از دانشآموزان میخواهند دلنوشتههای خود را برای قاسم سلیمانی در یک دفتر بنویسند: «در حیاط یک قسمت سر پوشیده کوچک است که به پیشنهاد مدیر مدرسه، بعد از کشته شدن حاج قاسم یک میز قرار داده شد و روی آن یک دفتر بزرگ و خودکار گذاشتیم که دانشآموزان دلنوشتههای خودشان را به قاسم سلیمانی بنویسند و وقتی کامل شد، چند نفر از پرسنل مدرسه به منزل حاج قاسم بروند و دفتر را تقدیم کنند و به این ترتیب دل آنها را تسلی داده باشیم.»
اما چند ساعت بعد ار خواندن برخی نوشتهها، شوکه میشوند: «وقتی مهلت نوشتن دلنوشتهها تمام شد و دفتر را برداشتیم، وسط چند صفحه از دفتر، فحشهای رکیک دیدیم. زیر فحشها توضیح داده بودند که چرا قاسم سلیمانی را دوست ندارند و برایش احترام قائل نیستند؛ مثلا نوشته بودند قاسم سلیمانی برای نظام آدم ارزشمندی بود چون هر کاری برای حفظ و حراست از جمهوری اسلامی میکرد اما نه از جنس مردم بود و نه در کنار مردم؛ که اگر در کنار مردم بود، یک بار به کشتن هزار و ۵۰۰ نفر توسط حکومت در اعتراضات مردمی آبان ماه شکایت میکرد.»
همایش در حال تمام شدن است. قرار است دانشآموزان شرکت کننده طوماری امضا کنند و روی آن بنویسند: «ما خواهان انتقام سخت هستیم و راه سردار را ادامه میدهیم.»
سمیرا میگوید: «رییس سازمان بسیج دانشآموزی تقریبا در تمام سخنرانیهایش به تاثیر فضای مجازی در به هم ریختن جو خانوادهها و جایگزینی اینترنت به جای روابط خانوادگی اشاره میکند. او نتیجهٔ این اتفاقات را بروز خشونت، از بین رفتن اخلاق و گسترش فساد میداند. اما آیا امضای طوماری که روی آن نوشته شده است ما خواهان انتقام سخت هستیم، در بچهها ایجاد خشونت نمیکند؟»
از: ایران وایر