حسین وصال: ماه ومِه

شنبه, 17ام اسفند, 1398
اندازه قلم متن

عکس از: احترام آزادی

به کجا میروی ای جان غم آلوده ی من

به کجا میروی ای رهرو فرسوده ی من

 به چه می اندیشی؟

به کدامین آغاز؟

به کدامین فرجام؟

آفتاب ورخ پوشیده! هزاران افسوس

 ماه ودر گردش بیهوده! فراوان فریاد

حیف ازچشمه ی خورشید که خاموش شود

وای اگر ماه جهانتاب فراموش شود

(یاد تو گرچه در امکان  فراموشی نیست)

(نور تو گر چه در انگاره ی خاموشی نیست)

*

زکجا آمده یی؟

ز کدامین مقصد؟

به کدامین مقصود؟

حیف از مهر درخشنده که پنهان ماند

حیف از صورت یوسف که بزندان ماند

بکجا میروی ای گوهر پنهانی من؟

*

رهنمایی تووراه تو به آفاق غرور

رهسپاری تو وراهت به سراپرده ی نور

پرتوت پرتو هور است به پهنای جهان

قصه ات غصه ی نور است به ژ رفای زمان

به کجا میروی ای قصه ی نشنوده ی من

به کجا میروی ای نامه ی نگشوده ی من

به کجا میروی ای وادیه پیموده ی من؟ .

*

در نظر گاه تو چیست؟

در گذر گاه تو کیست؟

به کدامین سفر خاطره می پردازی؟

وای از شب که حجاب رخ خورشید شود

وای از مهِ که به شب مانع مهشید شود

به کجا میروی ای وادیه پیموده ی من؟

به کجا میروی ای ماه مِه الوده ی من؟

*

به چه می اندیشی؟

به کدامین آغاز؟

به کدامین فرجام؟

به کدامین پرواز؟

تو وآن رایت افراشته از نور سفی

دشمن وپرده  ی اویخته از تور سیاه

تو وان  زمز مه ی دلکش هنگام پگاه

خصم وان همهمه ی سرکش در شام سیاه

*

تو خبر نامه ی نصری وگرت خصم ببست

تو ظفرنامه ی فتحی وگرت  تیغ شکست

تو گذر نامه ی نوری اگرت ابر گرفت

تو سفر نامه ی ا وجی وگرت بال گسست

*

به کجا تیروی ای سر به فلک سوده ی من؟

به کجا میروی ای فاتح اسوده ی من


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

برچسب‌ها: ,

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.