دستور اخیر علی خامنهای در مورد مسکونی کردن جزایر ایرانی تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی در خلیج فارس، توجه زیادی جلب نکرد و انعکاس زیادی نیافت. ظاهرا رسانههای حکومتی نیز آن را اظهارنظری معلق در هوا تلقی کردند تا راهبردی عملی، بهخصوص در شرایط فعلی که ویروس جدید کرونا همه جهان را درگیر کرده است. این بار نیز دستور رهبر را بیشتر فرماندهان سپاه نقل کردند و به همین دلیل باید منتظر ماند و دید دوباره چه چیزی به مقامهای ارشد نظام خوابنما شده است.
بارها گفته شده است که سپاه پاسداران ایران با شبکهای از چند هزار شرکت تودرتو و مافیایی، غاصب یا اصلیترین مسئول اداره امور کشور است. بر این نیز تاکید شده است که نباید گذاشت ایران درگیر تجربه نظامیگری پاکستان شود؛ زیرا در ادبیات سیاسی مشهور است که هر کشوری برای اداره خود به یک ارتش نیاز دارد، اما در مورد پاکستان گفته میشد که ارتش برای خود یک کشور دارد و مانند عروسک خیمهشببازی آن را به هر ترتیبی اراده کند میرقصاند. اکنون، ایران نهتنها از تجربه پاکستان فراتر رفته بلکه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مرحله مصرف کشور برای تامین منافع خصوصی فرماندهان خود رسیده است. در واقع، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبدیل به دولتی شده است که برای خود قوه قضاییه اختصاصی، تشکیلات اطلاعاتی و همچنین وزارت خارجه، نفت و وزارت کشور دارد که بدون هماهنگی با سپاه پاسداران، دست از پا خطا نمیکنند.
علت اینکه گفته میشود سپاه پاسداران حتی تجربه ارتش پاکستان را نیز پشت سر گذاشته، این است که در سوابق خود، برگزاری چند انتخابات مهندسیشده کودتامانند را نیز دارد، که احمدینژاد سند زنده اما ساکت آن است، بازداشتگاههای علنی و غیرعلنی دارد، متهم را محاکمه و محکوم و اعدام میکند، حکم کم و زیاد میکند، نماینده به مجلس یا مجمع تشخیص مصلحت نظام میفرستد و هزار فعالیت دیگر که به نام اسلام و ولایت فقیه انجام میشود.
اما تفاوت اساسی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران با هر نهاد نظامی مشابه دیگر، در این است که شریانهای مهم اقتصادی کشور و غالب صادرات و واردات میلیاردی کشوری ۸۲ میلیونی را هم در دست دارد و بدون مجوز کسانی که با دو یا سه واسطه به سپاه وصلاند، هیچ سرمایهای در کشور فضای تنفس نخواهد داشت، یعنی در سطح ملی هیچ اقدام ارزی، مالی، پولی و جابهجایی و خریدوفروش سهام و واردات یا صادرات بدون هماهنگی با سپاه پاسداران و بدون رعایت مصالح و مجوز این نهاد نه ممکن است و نه به عواقب بعدی آن میارزد. به عبارت دیگر، سرداران خاکستری، دولت جابهجا میکنند و اگر دولت با آهنگ آنها هماهنگ نباشد، آن را از کار میاندازند.
حال در وضعیتی قرار داریم که رهبر جمهوری اسلامی وسط بحران کرونا و در شرایطی که غیر از نهادهای سازمان ملل و مراکز مالی یا درمانی جهان، تقریبا کل دنیا در سکون و احتیاط به سر میبرد، پیشنهاد مسکونی شدن جزایر ایرانی خلیج فارس را مطرح کرده است.
چرا مسکونی شدن جزایر سهگانه الان مطرح میشود؟
رهبر جمهوری اسلامی، بهعنوان کسی که پروژه امروز ایران و همه سیاستهای کلان ملی عملا به نام او و مشاورانش ضرب خورده، در حال حاضر با چند بحران لاینحل مواجه است.
۱) همه فعالیتهای هستهای ایران با صرف صدها میلیارد دلار هزینه در دو دهه و خسارتهای جبرانناپذیر و فاجعهبار تاریخی، عملا بلااستفاده و در گل مانده است.
۲) سرنوشت همه فعالیتهای موشکی که بخش عمدهای از آن ثمره نیروهای ملی برای تقویت بنیان دفاعی کشور بوده است، عملا در هالهای از ابهام قرار دارد.
۳) نفوذ سیاسیـتاریخی ایران در منطقه، بهدلیل نگاههای ایدئولوژیک انحصارطلبانه شیعی رهبر جمهوری اسلامی، در هر چهار کشور عراق، لبنان، سوریه و یمن به بنبست قطعی رسیده است.
۴) تحریمهای بینالمللی، که کارشناسان معتقدند توان ملی کشور را چند دهه به عقب رانده و امنیت ملی را بهشدت آسیبپذیر کرده است، نتیجه مدیریت شخصی سیاست خارجی و آمریکا دشمنپنداری رهبر جمهوری اسلامی است.
۵) خسارت ناشی از سریال بحرانهای اجتماعی تودرتو، از جمله فحشا و اعتیاد و بیاعتقادی، فساد نهادینه در همه دوایر دولتی، سرکوب سازمانیافته هر اعتراضی و نیز موج مهاجرت و فرار جوانان تحصیلکرده و سرمایههای مردم از کشور با نام و مدیریت سی ساله رهبر جمهوری اسلامی عجین است.
۶) البته آنچه بیش از پیش خونچکان و از بخششناپذیرترین اقدامات سالهای اخیر است، سرکوب اعتراضهای عادی مردم در آبان ۹۸ با کمک تکتیراندازان سپاهی و نیز سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی با دو موشک پدافند سپاه پاسداران است که ۱۷۶ نفر از هموطنان را به کشتن داد.
حال باید دید چرا بهجای پیدا کردن راهی برای خروج از این همه بحران، در تلاشاند بحران جدیدی بیافرینند. در شرایطی که آبادان و خرمشهر و شادگان و بسیاری از شهرهای حاشیهای کرمان و سیستان و بلوچستان و خراسان جنوبی و کرمانشاه ویراناند و خسارتهای ناشی از سیلاب در دو سه سال گذشته، برای میلیونها نفر از ساکنان غرب کشور کمرشکن بوده است، بیشترین احتمال این است که نظامیان و تشکیلات اطراف علی خامنهای با شعار مسکونی کردن جزایر، در تدارک بحرانی جدیدند.
احتمالا افزایش تردد در آبهای ساحلی به بهانه ساختوساز در جزایر استراتژیک جنوب آبهای ساحلی ایران، بهانهای است برای اینکه حساسیتهای منطقهای شیوخ ساحل جنوبی و آمریکا افزایش یابد و زمینه یک رویارویی یا بحران اضافه فراهم شود. برخی معتقدند جمهوری اسلامی به بحرانی نیاز دارد که دیگر بحرانهای نظام را تحتالشعاع قرار دهد تا بتواند توجیهی برای ویرانیهای سی سال اخیر سرهم کند. گروهی از سرداران خاکستری هرچه در توان داشتند انجام دادند تا یک درگیری نظامی با آمریکا شکل بگیرد، اما این اتفاق نیفتاد، چون کاخ سفید اطمینان داشت که نظامیان سپاه پاسداران بیش از نان شب، به یک درگیری نظامی نیاز دارند.
به عبارت دیگر، از اظهارنظر اخیر رهبر در مورد مسکونی شدن جزایر باید وحشت کرد. همه پروژهها یا فیلهای بزرگی که قبلا تیم او طراحی کردند و به هوا فرستادند، خسارتهای ملیـتاریخی جبرانناپذیر و خطرناکی بهبار آورد، از جمله:
الف) پروژهها یا آرزوهای اتمی که با نگاه و اهداف نظامی شروع شد و بعد تغییر مسیر داد.
ب) کودتای سال ۱۳۸۸ سپاه پاسداران از طریق مهندسی انتخابات و ریاستجمهوری احمدینژاد و اینکه رسما اعلام شد که نظر ایشان به احمدینژاد نزدیکتر است.
ج) نرمش قهرمانانه و امضای برجام که با آزمایشهای موشکی پیدرپی و نابههنگام سپاه پاسداران به دستور رهبر و مانورهای ضدآمریکایی مکرر، به بیاعتباری برجام منجر شد.
د) اعزام نیرو به سوریه برای دفاع از اسد که عملا نیروهای ایرانی را به سیبل جنگندههای اسراییلی تبدیل کرد و همزمان نظامیان ایران تبدیل به ابزاری شدند برای کمک به سرکوب جریانهای داخلی سوریه.
ه) سازماندهی عملیات حمله به سفارت عربستان سعودی در تهران و کنسولگری آن در مشهد که عملا سیاست منطقهای ایران را نابود کرد و محکومیت جهانی جمهوری اسلامی ایران را درپی داشت.
و) همچنین هماهنگیهای دو سه سال اخیر برای اعزام دو تا چهار میلیون زائر ایرانی اربعین به کربلا و نجف که سال گذشته انعکاس منفی زیادی در عراق ایجاد کرد؛ تا حدی که تظاهرکنندگان عراقی سیاست اعزام موج زوار ایرانی در ماه محرم را نشانه تلاش ایران برای تغییر نکردن معادلات سیاسی عراق تلقی کردند و این روند چنان حاد شد و ادامه پیدا کرد که مردم عراق کالاهای ایرانی را تحریم کردند.
اساسا اینکه جزایر ایرانی خلیج فارس همگی به کیش تبدیل شوند و تاسیسات و تجهیزات تفریحی و اقامتی مناسب در آنها ایجاد شود، هم به توسعه سیاسیـاجتماعی سواحل جنوبی کشور منجر میشود و هم تحکیم امنیت ملی است. در هر سه جزیره استراتژیک خلیج فارس میتوان طرحهایی مانند جبل علی امارات متحده عربی را کپی کرد و در سراسر آنها، پاساژ و پلاژ و هتلهای لوکس توریستی ساخت. اما باید دید آیا واقعا منظور رهبر جمهوری اسلامی ایران، ساخت تاسیسات بندری و رفاهی مسکونی است یا هدف اصلی ساخت سیلوی موشک و مراکز نظامی سپاه پاسداران است که اعراب منطقه و پایگاههای آمریکا را نیز تحریک کند.
کاش پیشنهاد بازسازی جزایر جدی باشد و سرمایههایی را که در حسابهای مخفی در کشورهای دیگر برای روز مبادا پنهان کردهاند، رو کنند. البته، بعد از بازسازی آبادان و خرمشهر و شهرهای زلزلهزده و سیلزده غرب ایران و نیز پس از اینکه سروسامانی به روستاهای جنوب کرمان، سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و شهرستان بشاگرد در هرمزگان داده شد، پس از اینکه سروسامانی به لشکر هموطنان کرد کولبر داده شد که زیر بهمن و یخبندان برای تامین معاش جان خود را بر کف میگیرند و حقارت ملی ایرانیان را جهانی کردهاند و پس از اینکه زنان تنفروش ایرانی از دبی و استانبول و باکو و سلیمانیه به وطن عودت داده شدند و زندگی آنان تامین شد، آنگاه میتوان به بقیه امور رسید و سراغ مسکونی کردن و رفاه جزایر رفت. البته بهشرط اینکه پیشاپیش و خارج از ضوابط، مناقصه همه پروژههای بازسازی را به شرکتهای سپاه پاسداران واگذار نکنند و رقبای تجاری را با تهدید به بازداشت و ترور و زندان از سر راه برندارند. در آن صورت، واقعا نوبت بازسازی جزایر ایرانی تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی و سپس، دیگر جزایر است تا ابتدا، به کیش و سپس، به دبی شمال خلیج فارس تبدیل شوند.
از: ایران اینترنشنال