قالیباف؛ شهردار سابق متهم به فساد مالی، رییس جدید مجلس تراز انقلاب اسلامی

جمعه, 9ام خرداد, 1399
اندازه قلم متن

سردار «محمدباقر قالیباف» با تکیه بر کرسی ریاست مجلس شورای اسلامی، امروز مسوولیت حلقه سوم سران قوا را برعهده گرفت

 رقیب اصلی او برای ریاست مجلس، یعنی «حمیدرضا حاجی بابایی» به دلایل نامعلوم از کاندیداتوری انصراف داد

نام قالیباف با فساد گره خورده ‌است. پرونده‌های فساد او در زمان شهرداری، جزو بزرگ‌ترین پرونده‌های فساد تاریخ ایران هستند

سردار «محمدباقر قالیباف»، رقیب دیروز «حسن روحانی» و «ابراهیم رئیسی» در انتخابات ریاست جمهوری، با تکیه بر کرسی ریاست مجلس شورای اسلامی، امروز مسوولیت حلقه سوم سران قوا را برعهده گرفت تا در کنار روحانی و رئیسی ایفای نقش کند.
این اتفاق در کمتر نظام دموکراتیکی ممکن است اتفاق بیفتد که سه رقیب با مهندسی انتخابات و بی‌اعتنا به رای و خواست مردم، سکان‌دار قوای سه‌گانه شوند.

محمدباقر قالیباف که در دو دوره اخیر انتخابات ریاست جمهوری نتوانسته بود رای اکثریت را جلب کند، در انتخابات مجلس یازدهم از حوزه انتخابیه تهران که در غیاب حدود ۸۰ درصد واجدین شرایط رای دادن برگزار شد، به عنوان نفر اول به مجلس راه یافت. بعد در حالی که رقیب اصلی او برای ریاست مجلس، یعنی «حمیدرضا حاجی بابایی» با پنج دوره سابقه نمایندگی، تا پیش از رای‌گیری کاندیدایی سرسخت نشان می‌داد، به دلایل نامعلوم از کاندیداتوری انصراف داد و عرصه را برای او باز کرد تا قالیباف بر کرسی ریاست تکیه بزند.

انتخاب با ۲۳۰ رای در حالی که پیش از این فراکسیون مدیران محمود احمدی‌نژاد با حدود ۶۰ رای و فراکسیون «جبهه پایداری» نیز با همین حدود آرا به اشکال مختلف با قالیباف مخالفت کرده بودند، می‌تواند نشانه‌ای از دخالت جریان‌های بانفوذ خارج از مجلس هم‌چون سپاه پاسداران و بیت رهبری در این انتخاب باشد. لذا از حالا با استناد به این ۲۳۰ رای، نمی‌توان ریاست ساده‌ای برای قالیباف با همراهی اکثریت قاطع نمایندگان متصور بود.

عدد رای قالیباف در انتخابات هیات رییسه نشان می‌دهد که مستقل‌ها و معدود چهره‌های اصلاح‌طلب مجلس یازدهم نیز جملگی از کاندیداتوری قالیباف حمایت کرده‌اند؛ اتفاقی که قابل پیش‌بینی بود. زیرا این دو جریان سیاسی درون مجلس به لحاظ فکری با طیف حامیان قالیباف نزدیکی بیشتری دارند و اگر قرار به ائتلافی در مجلس باشد، آن‌ها بیش از آن که به سمت جبهه پایداری و احمدی‌نژادی‌ها متمایل باشند، به طیف حامیان قالیباف که معتدل‌ترین طیف اصول‌گرا را تشکیل می‌دهند، نزدیک‌تر هستند.

محمدباقر قالیباف کیست؟

محمد باقر قالیباف اهل «طرقبه»، منطقه‌ای ییلاقی در اطراف مشهد است. او پیش از تکیه بر کرسی ریاست مجلس یازدهم، استاد دانشکده جغرافیای «دانشگاه تهران» و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام بود.
قالیباف در سال ۱۳۶۱، با ۲۱ سال سن، فرمانده «تیپ امام رضا» و در ۲۲ سالگی، فرمانده لشکر۵ «نصر خراسان» شد. جنگ اگر برای بقیه جنگ بود، برای قالیباف جوان نردبان ترقی شد. بعد از جنگ نیز او هم‌چنان در سپاه ماند تا بالاخره در سال ۱۳۷۳ فرماندهی «قرارگاه خاتم‌الانبیا» که اغلب پروژه‌های عمرانی کشور به آن واگذار می‌شود را به او سپردند.

تنها سه سال بعد، به دستور رهبر جمهوری اسلامی ارتقا گرفت و به فرماندهی نیروی هوایی سپاه منصوب شد. قالیباف بین سال‌های ۱۳۷۹ تا ۱۳۸۳، فرمانده نیروی انتظامی ایران بود و در سال ۱۳۸۳، با حکم «محمد خاتمی»، رییس‌جمهوری وقت، رییس ستاد مبارزه با قاچاق کالا و ارز شد. گفته می‌شود او با پول‌های برخی قاچاق‌چیان وارد کارزار انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۴ شده بود.

قالیباف از سال ۱۳۸۴ که در انتخابات ریاست جمهوری شکست خورد تا سال ۱۳۹۲، شهردار تهران بود. در این دوران و بعد از آن، گزارش‌های بسیاری از فساد اقتصادی او، دوستان و اعضای خانواده‌اش منتشر شد.

در یک مورد، با افشای واگذاری بیش از ۲۰۰ ملک و زمین در شمال تهران به مدیران و نزدیکان قالیباف با تخفیف ۵۰ درصدی توسط «معماری نیوز»، سردبیر این سایت را بازداشت کردند. با همکاری بخش‌هایی از قوه قضاییه، هیچ‌گاه پرونده‌های فساد اقتصادی قالیباف پی‌گیری جدی نشدند و او تا به‌حال از زیر بار این اتهامات قسر در رفته ‌است.

قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶، برای بار دیگر شکست خورد و از آن تاریخ دیگر فعالیت سیاسی خاصی نداشت. اما ۱۶ آذر ۱۳۹۸، یعنی روز آخر ثبت‌نام انتخابات مجلس یازدهم، با سروصدای رسانه‌ای بسیار از تهران ثبت‌نام کرد و صداوسیمای جمهوری اسلامی نیز حضور او در وزارت کشور برای ثبت‌نام را پوشش خبری داد.

پنج اولویت اصلی استان تهران

بنا بر تحقیق کارشناسان «ایران‌وایر»، پنج اولویت اصلی استان تهران شامل موارد ذیل هستند:

بررسی سابقه کاری قالیباف و رابطه آن با چالش‌های استان تهران

محمدباقر قالیباف به مدت ۱۲ سال شهردار تهران بود. در این مدت، به عنوان عالی‌ترین مقام اجرایی پایتخت، به اندازه کافی فرصت داشت تا دست‌کم درباره چهار چالش از پنج چالش امروز تهران، یعنی شکاف طبقاتی، فساد، مشکلات شهری و ریسک زلزله تاثیرات ماندگاری داشته‌ باشد. اما آن‌چه در عمل اتفاق افتاد، برعکس انتظارات بود.

چالش اول:

قالیباف در مقام شهردار می‌توانست در کاهش دوقطبی و شکاف طبقاتی در شهر تهران و حومه آن به‌طور مستقیم موثر باشد. هرچند روند توسعه شهر بر مبنای شمال ثروتمند و جنوب فقیر، مربوط به یکی دو دهه اخیر نیست و تاریخچه آن به دهه ۴۰ باز می‌گردد اما کارشناسان توسعه شهری معتقدند که شهرداری‌های تهران می‌توانستند از طریق گسترش شبکه‌های حمل‌ونقل عمومی بین شمال و جنوب و تغییر رویکرد در منابع درآمدی شهردار، از میزان این شکاف طبقاتی بکاهند.

آن گونه که عملکرد قالیباف نشان می‌دهد، با وجود بودجه‌های گزاف شهرداری تهران در دوران قالیباف، او بیش از این که به توسعه زیرساخت‌های حمل‌ونقل بین مناطق حاشیه‌ای و جنوب، شمال و مرکز تهران علاقه‌مند باشد، به ساخت بزرگراه‌های پرزرق و برق در شمال تهران و مگامال‌ها و برج‌سازی در زمین‌های شمال، شمال شرق و شمال غرب تهران که به طور سنتی در اختیار سپاه پاسداران هستند، علاقه‌مند بوده ‌است؛ نمونه این ساخت و سازها، بزرگراه دو طبقه «صدر» در شمال شرق تهران، دریاچه «خلیج فارس» منطقه «چیتگر» در شمال غرب آن که از نظر محیط زیستی یکی از چالش‌های جدید این کلان‌شهر است، برج‌‌سازی‌های اطراف آن و مجموعه «ایران مال»، ساختمان‌سازی‌های بسیار در محوطه تپه‌های «عباس‌آباد» در شمال تهران و تغییر کاربری و ساخت و ساز در باغات شمال شهر و شمیرانات است.

ساخت مگامال‌های دیگری چون «کوروش» و «پالادیوم»، از دیگر پروژه‌های به اصطلاح عمرانی دوران قالیباف برای تهران بودند که عملا او را در خدمت سرمایه‌داران و ثروتمندان قرار داده بود‌، نه شهر و ساکنان آن. این در حالی است که در ۱۲ سال پربودجه ریاست قالیباف در شهرداری، ظرفیت متروی تهران تنها پنج برابر و ۳۰ کیلومتر به خطوط متروی پایتخت و کرج افزوده شد.
گفته می‌شود ظرفیت متروی تهران در سال ۱۳۹۱، دو و نیم میلیون مسافر در روز بود و این رقم در سال ۱۳۹۶ نیز هم‌چنان همان دو و نیم میلیون مسافر باقی ‌ماند.

سیستم اتوبوس‌رانی «بی‌آرتی» نیز که قالیباف از دیگر دست‌آوردهای خود در حوزه حمل‌و‌نقل می‌خواند، علنا فقط در دو خط شرق به غرب و شمال به جنوب راه‌اندازی شد که نه‌ تنها مشکل شلوغی اتوبوس‌ها را حل نکرد بلکه سیستم اتوبوس‌رانی قبلی و تردد ترافیک در ساعات پر رفت و آمد را نیز دچار اختلال کرد. در مورد توسعه حمل‌ونقل عمومی حاشیه‌های شهر تهران به تهران و برعکس نیز اطلاعات خاصی در دسترس نیست.

عامل دیگری که ممکن بود در شهرداری تهران به کاهش شکاف طبقاتی بیانجامد، تغییر رویکرد مدیریت شهری در کسب درآمد از طریق فروش تراکم بود. انبوه‌سازی‌های شمال تهران که نتیجه مستقیم فروش تراکم به مافیای زمین و ساختمان بود، به بسته شدن کریدورهای بادی شهر که در واقع کیفیت هوای مرکز و جنوب تهران را تضمین می‌کردند، منجر شد. همین امر یکی از عمده‌ترین مشکلات در زمینه کاهش کیفیت زندگی و سلامت ساکنان جنوب تهران است که در نبود سیستم عادلانه بهداشت و درمان، به دایمی شدن فقر در جنوب تهران دامن می‌زند.

 شهرداری تهران البته از فروش محدود تراکم در جنوب تهران نیز غافل نشد و زمین‌هایی در جنوب و مرکز تهران را که پیش‌تر محل جمع‌شدن ساکنان محله، پارک یا مراکز تفریحی بودند، به پاساژ و مراکز خرید تبدیل کرد؛ نمونه آن‌ها، مرکز خرید «تیراژه ۲» در محدوده میدان «امام حسین» در شرق تهران است.

جالب توجه است که در دوران قالیباف، به اندازه پنج برابر بودجه بهبود محیط زیست، به تبلیغات مذهبی و گسترش فرهنگ دینی، ملی و ارز‌ش‌های انقلاب اسلامی بودجه اختصاص داده شده بود.

چالش دوم:

در مورد مشکلات شهری، در دوره قالیباف، ترافیک و آلودگی هوای تهران به وضعیت بحرانی رسید و این روند در چهار سال گذشته نیز هم‌چنان ادامه یافته ‌است. در واقع، بغرنج‌تر شدن ترافیک تهران و در پی آن، آلودگی هوا، مستقیما اثر فعالیت‌های عمرانی در دوران قالیباف است. بنابراین، به نظر می‌رسد که عوامل مربوط به مشکلات شهری در ارتباط مستقیم با چالش اول، یعنی شکاف طبقاتی هستند. توجه ویژه به ساخت‌وساز و توسعه شمال تهران و بی‌توجهی به موضوع ترافیک و حمل‌ونقل عمومی در کور شدن گره ترافیک شهر تاثیرگذار بوده ‌است.

با وجود توسعه بزرگراه‌های بسیار در مناطق شمالی تهران، به دلیل تمرکز مراکز تجاری، اداری و دولتی در شمال و تمرکز بالای جمعیت در مرکز، جنوب و حاشیه‌های شهر چون اسلام‌شهر، شهر قدس، پرند و رباط‌کریم، شاه‌راه‌های ارتباطی چون بزرگراه‌های «نواب»، «چمران»، «امام‌ علی»، «یادگار امام»، «همت»، «حکیم» و «نیایش» به مشکل اصلی ساکنان تهران در ساعات پر رفت‌وآمد تبدیل شده‌اند. شاه‌راه‌های دیگری چون جاده ساوه، آزادراه تهران-کرج، جاده قدیم و جاده مخصوص کرج و جاده خاوران و مشیریه نیز از این موضوع مستثنی نیستند.

عدم تخصیص بودجه کافی به حمل‌ونقل ریلی و بی‌توجهی دولت‌ها از یک سو و نادیده‌گرفتن عامدانه موضوع حمل‌ونقل عمومی از سوی شهرداری تهران از سوی دیگر، به بسته‌تر شدن راه‌های تهران و حومه آن منجر شده ‌است. به‌طوری که تردد در تهران بزرگ به طور متوسط، یک دهم از وقت روزانه شهروندانا، یعنی دو ساعت و نیم را به هدر می‌دهد. این در حالی است که در شهری به وسعت لندن و با جمعیتی به مراتب بیشتر از تهران، افراد روزانه ۵۴ دقیقه از وقت خود را صرف رفت و آمد می‌کنند.

در موضوع آلودگی هوا نیز هر چند مدیریت قالیباف تنها عامل افزایش میزان آلودگی پایتخت و شهرک‌های اطراف آن نبوده است اما مدیریت ناکارآمد وی یکی از عوامل اصلی در این زمینه محسوب می‌شود. شهرداری تهران در زمان قالیباف از طریق فروش تراکم، حمایت از برج‌سازان و انبوه‌سازان در شمال شهر و صدور مجوز تغییر کاربری باغات، به طور مستقیم بر آلوده کردن هوای پایتخت تاثیر داشته ‌است.

چالش سوم:

نام قالیباف با فساد گره خورده ‌است. پرونده‌های فساد او در زمان شهرداری، جزو بزرگ‌ترین پرونده‌های فساد تاریخ ایران هستند که متاسفانه با هیچ‌کدام برخورد قضایی انجام نشده ‌است؛ از جمله این پرونده‌ها می‌توان به پرونده «املاک نجومی» اشاره کرد که توسط وب‌سایت معماری نیوز برملا شد.

در گزارش این سایت از نامه سازمان بازرسی کل کشور آمده بود که ۲۵۰ ملک همگی در شمال تهران به برخی از مدیران شهرداری، اعضای شورای شهر، یک نماینده مجلس شورای اسلامی، یک مقام نیروی انتظامی و چند مقام و مامور حراست با تخفیف ۵۰ درصد و با اقساط ۶۰۰ ماهه واگذار شده‌‌اند.
ارزش این کلاه‌برداری، دو هزار و ۲۰۰ میلیارد تومان ذکر شده ‌بود؛ یعنی کمی کمتر از اختلاس سه هزار میلیارد تومانی مدیران بانکی که جنجال بزرگی ایجاد کرد.

پرونده بعدی فساد مالی قالیباف و نزدیکانش، توسط «محمدعلی نجفی» علنی شد. نجفی ۱۰۰  روز پس از این که شهرداری تهران را از قالیباف تحویل گرفت، با گزارشی راهی شورای شهر شد که پرده از اختلاس یک میلیارد و ۴۳۰ میلیون تومانی قالیباف برای پوشش هزینه‌های انتخاباتی او در سال ۱۳۹۶ برمی‌داشت.

در این اختلاس، قالیباف با شرکتی اقماری از نیروی انتظامی قراردادی بسته بود که ارزش واقعی آن فقط ۱۰ میلیون تومان بود ولی عملا یک میلیارد و ۴۳۰ میلیون تومان در این قرارداد به شرکت اقماری نیروی انتظامی پول پرداخت شده و شرکت نیز با کمی تاخیر، پول را به حساب رییس ستاد انتخاباتی قالیباف منتقل کرده بود.

همسر و فرزند قالیباف هم از اتهام فساد مبرا نبوده‌اند. پرونده «خیریه امام رضا» به مدیریت «زهرا مشیری»، همسر قالیباف نیز یکی دیگر از پرونده‌های فساد مالی او است که خبرساز شد ولی هم‌چنان بی‌نتیجه مانده است.

هم‌چنین گفته می‌شود که شهرداری تهران در دوران قالیباف با سرباز زدن از حسابرسی‌های سالانه، باعث بالا آمدن بدهی ۵۲ هزار میلیارد تومانی در شهرداری تهران شده ‌است که معلوم نیست این پول‌ها دقیقا کجا و صرف چه مخارجی شده‌اند.

چالش چهارم:

توسعه نیافتگی حمل‌ونقل عمومی، تاریکی معابر و افزایش تعداد پل‌های عابرپیاده به جای گذرگاه‌های هم‌سطح، نقش مستقیمی در افزایش آسیب‌های اجتماعی چون آزار و اذیت خیابانی زنان دارند. صرف بودجه‌های فرهنگی گزاف برای تبلیغات مذهبی و گاه زن‌ستیزانه در دوران مدیریت قالیباف در شهرداری تهران، به جای تلاش برای ارتقای فرهنگ اجتماعی که مشارکت زنان در فضاهای عمومی را تشویق می‌کند نیز از دیگر دلایل سخت‌‌تر شدن اوضاع برای زنان در شهر تهران بوده است.

در بحث آسیب‌های اجتماعی، موضوع «کودکان کار» از موضوعات کلیدی است. قالیباف نیز هم‌چون بسیاری دیگر از سیاست‌مداران جمهوری اسلامی، از کودکان کار برای تبلیغات رسانه‌‌ای خود سوء استفاده کرده ‌است. اما در واقع نه تنها اقدامی برای حل مشکلات این کودکان انجام نداده بلکه با تعطیل کردن سازمان‌های حامی این کودکان، دامن زدن به فقر و دایمی کردن آن، شرایط را برای این کودکان سخت‌تر نیز کرده‌ است؛ برای نمونه، در روزهای پایانی حضور قالیباف در شهرداری تهران، «انجمن دفاع از کودکان کار و خیابان» در «پاسگاه نعمت‌آباد» که برای مدتی بیش از ۱۰ سال فعالیت حمایتی، آموزشی و پرورشی برای کودکان کار و خیابان داشت، در پی تهدیدهای بسیار از سوی شهرداری و نهادهای امنیتی، بالاخره در اردیبهشت ۱۳۹۶ پلمپ شد.
از سوی دیگر، شهرداری تهران از طریق همکاری با شورای اجتماعی شهر تهران، در طرح‌های متعدد غیرانسانی «جمعآوری کودکان کار» دست داشته ‌است. کارکرد اصلی این‌گونه طرح‌ها، انسان‌زدایی کردن از کودکان کار و تقلیل آن‌ها به ابژه‌های مافیای تکدی‌گری بوده است. این در حالی است که بسیاری از این کودکان، مستقلا و بدون وابستگی به مافیای تکدی‌گری، مسوولیت نگه‌داری و تامین هزینه‌های خود و خانواده‌هایشان را برعهده دارند و به شکل انفرادی کار می‌کنند.

رویکرد شهرداری تهران در دوران قالیباف به مساله دست‌فروشی نیز مشابه مساله کودکان کار بود. شهرداری به جای کمک به کاهش شکاف طبقاتی و افزایش عدالت اجتماعی، با حمایت مستقیم و هم‌جانبه از مافیای مسکن، هزینه زندگی در شهر تهران و حاشیه‌های آن را به قدری بالا برده بود که امکان زندگی از بسیاری سلب شد و ناچار به دست‌فروشی روی آوردند.

چالش پنجم:

ایمن‌سازی شهر تهران در مقابل زلزله، یکی دیگر از چالش‌های شهر تهران و شهرستان‌های حاشیه آن است که محمدباقر قالیباف به‌عنوان شهردار تهران می‌توانست در آن نقش مهمی را ایفا کند. اما آن‌چنان که گفته می‌شود، حتی پروژه‌های عمرانی چند میلیارد دلاری او، چون «تونل توحید» و «پل صدر» نیز در مقابل زلزله ایمن نیستند.

گفته می‌شود پل صدر از نظر مهندسی شبیه «پل کوبه» ژاپن است که در زلزله سال ۲۰۱۱ در ژاپن فرو ریخت و صدمات بسیاری به شهروندان وارد کرد.

هم‌چنین در دوران قالیباف، مجوز ساخت برج‌های بسیاری بر روی گسل‌های فعال تهران صادر شد که میزان خسارت‌های احتمالی زلزله شدید در تهران را به میزان قابل توجهی افزایش می‌دهد. از جمله این مجوزها، مجوزهای برج سازی بر روی گسل «شهرک غرب» و «سعادت‌آباد» و محدوده «باغ شاطر» در شمال تهران است.

هرچند به عقیده برخی کارشناسان، ساختمان‌های تهران چندان نیز در برابر زلزله ناامن نیستند ولی تراکم بالای جمعیت در معابر تنگ که نتیجه مستقیم سیاست‌های فروش تراکم در شهرداری تهران است، در شرایط بحرانی و اضطراب‌آوری چون زلزله که همه به فکر خروج از ساختمان‌ها و رسیدن به فضای باز هستند، می‌تواند موجب کشته شدن میلیون‌ها نفر زیر دست و پا شود.

تطابق برنامه‌های محمدباقر قالیباف با مشکلات حوزه انتخابیه

قالیباف بهتر از هر شخص دیگری در ایران، تهران و مشکلات آن را می‌شناسد. بنابراین برنامه‌های اعلام شده از سوی او نیز قاعدتا با مشکلات حوزه انتخابیه‌اش هم‌خوانی بسیاری دارند. اما سوال اصلی این‌جا است که با توجه به سابقه او در بی توجهی به مشکلات اساسی تهران، آیا اراده‌ای برای حل این مشکلات که خود در واقع سازنده و گسترش دهنده بسیاری از آن‌ها بوده است، دارد یا خیر؟

بیشتر از برنامه‌های عملی قالیباف برای انتخابات مجلس یازدهم، فعلا برنامه‌های سیاسی او در رسانه‌ها بازتاب داده می‌شوند. قالیباف این‌بار با شعار «نواصول‌گرایی»، سعی در جذب اصول‌گرایان جوان دارد و با اتکا به همین جوانان اصول‌گرا، ریاست مجلس یازدهم را از آن خود کرد. البته این‌که قالیباف ناامید از حمایت اصول‌گرایان سنتی و تندرو، بتواند بدنه اجتماعی حامی محمود احمدی‌نژاد را با خود همراه کند، چندان روشن نیست.

قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری، بیشتر تمرکز خود را روی موضوع شکاف طبقاتی و فقر گذاشته بود. او با طرح ادعای ۹۶ درصد و چهار درصد، کوشید خود را از جنس مردم نشان دهد ولی کسی به وی اعتماد نکرد. آیا شهردار سایق تهران می‌تواند این مردمی بودن را در مجلس اثبات کند و در گام بعد، سکان ریاست جمهوری را عهده‌دار شود؟ فعلا باید صبر کرد.

وعده‌های به‌یاد ماندنی محمدباقر قالیباف

من نماینده و صدای ۹۶ درصدیها هستم که چهار درصد سرمایه‌داران در مقابل آن‌ها ایستاده‌اند.

مشکل صادرات با وجود عملکرد و روحیه چهار درصدی‌ها حل نخواهد شد، زیرا این افراد اجازه به صادرات نخواهند داد چون منفعت آن‌ها در واردات است.

نمی‌توانیم با وجود این همه منابع، کشور را درست اداره کنیم چون مدیریت درست نداریم و فساد اجازه نمی‌دهد.

اگر ما می‌خواهیم نظام بروکراسی و نظام فشل و حجیم اجرایی را حل کنیم، باید قانونگذاریها را اصلاح کنیم.

مجلس باید پاسخ‌گو و مردمی باشد و نمایندگان در مجلس وکیل ملت باشند، نه وکیل‌الدوله.

درآوردن چوب از لای چرخ اقتصاد و دولت، کار مجلس است.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.